خبرگزاری مهر - گروه هنر-سید امیرشایان حقیقی، آزاده فضلی؛ مستند «قویدل» که پیش از این در جشنواره مستند «سینماحقیقت» خوش درخشیده و موفق به کسب جایزه ویژه هیات داوران، جایزه ویژه شهید آوینی، جایزه ویژه تماشاگران، جایزه دبیر جشنواره به شخصیت مستند از این رویداد شده است در مراسم افتتاحیه جشنواره چهل و دوم فیلم فجر نیز برنده تندیس بلورین بهترین فیلم مستند بلند شد.
مستند «قویدل» به بررسی ماجرای ورود خونهای آلوده فرانسوی به ایران و تلاشهای احمد قویدل برای تحقق عدالت میپردازد.
از همین رو در خبرگزاری مهر میزبان علی رستم آبادی نویسنده، علی فراهانی صدر کارگردان جوان این مستند و سعید الهی تهیه کننده «قویدل» که فیلم سینمایی «میرو» را هم در چهل و دومین جشنواره فجر دارد، بودیم. در این نشست عوامل مستند «قویدل» درباره چالشهای تولید این مستند و چگونگی شکل گیری ایده این اثر صحبت کردند.
در ادامه گفتوگو با عوامل این مستند را میخوانید:
*ایده و سوژه مستند «قویدل» خیلی هولناک است بنابراین ورود به آن سخت و مستلزم مصلحت اندیشیهایی است و حتماً چالشهایی برایتان به همراه داشته است. چه شد که احساس کردید باید سراغ این کار بروید؟
علی فراهانی صدر: با ورود ویروس کرونا در اواخر سال ۹۸ و خبر بازداشت ۲ خبرنگار قمی بهواسطه انتشار شایعات پیرامون فراگیری ویروس کرونا، علی رستم آبادی که قبلاً روی موضوع داروهای آلوده کار کرده بود، پیشنهاد کرد فرصت مناسبی است تا به این موضوع بپردازیم و با در نظر گرفتن این ایده و درون مایه که سرپوش گذاشتن روی اتفاقات کوچک منجر به بحرانهای بزرگ میشود، تصمیم گرفتیم روی موضوع داروهای آلوده کار کنیم.
وقتی به صورت جدی پژوهش در حوزه ورود داروهای آلوده و کنترل آن را آغاز کردیم، در تمام پژوهشها به نام احمد قویدل برخوردیم لذا از او برای گفتوگو دعوت کردیم و احمد قویدل که در ابتدا به سختی برای گفتوگو حاضر شد پس از چهار جلسه با ما راحت تر بود و علاوه بر پرونده خونهای آلوده مسایل شخصی زندگی خود را بیان کرد و این آشنایی با زندگی و تلاشهای احمد قویدل منجر به این شد که موضوع خود را تغییر دهیم و به این جمع بندی رسیدیم این مشکلات کوچک و بزرگ نیستند که مهم هستند بلکه این کنشها و واکنشهای ما در برابر آنها است که اهمیت دارد از همین رو پروژه پیش رو و پرتره احمد قویدل کلید خورد.
آشنایی با زندگی و تلاشهای احمد قویدل منجر به این شد که موضوع خود را تغییر دهیم و به این جمع بندی رسیدیم این مشکلات کوچک و بزرگ نیستند که مهم اند بلکه این کنشها و واکنشهای ما در برابر آن است که اهمیت دارد از همین رو پروژه پیش رو و پرتره احمد قویدل کلید خورد.
* مستند روایتی متمایز و فانتزی دارد. از کجا به این روایت رسیدید و باتوجه به ایده اولیه و تغییر آن آیا روایت دستخوش تغییر شد؟
علی رستم آبادی: فارغ از اینکه روایت ما چه باشد اجازه دادیم آقای قویدل تمام صحبتهای خود را انجام دهد و پس از آن سراغ ساختار روایت رفتیم و حدوداً ۶ ماه با کارگردان در قالب جلسات مختلف برای جمع بندی قالب و مدل روایت گفتوگو کردیم.
با توجه به اینکه بیش از ۲۰ سال از موضوع و مساله گذشته است متریال آرشیوی وجود ندارد و همچنین نمیتوان با دوربین سراغ افراد رفت لذا بازسازی و باز روایت کار سختی بود بنابراین تصمیم گرفتیم به کمدی تلخ نزدیک شویم تا هم روایت تلخ خونهای آلوده عنوان شود هم پرتره آقای قویدل روایت شود. در نهایت این روایت که روایتی متفاوت از مستندهای ساخته شده پیشین است جمع بندی شد و تمام فیلمنامه نوشته شد.
*چرا از یک نقطهای شیوه روایت فیلم تغییر میکند؟
رستم آبادی: در ابتدا ۱۲ اپیزود نوشتیم و درنهایت ۵ اپیزود تولید کردیم، اما احمد قویدل با ورود به پرونده خونهای آلوده تقریباً دیگر در منزل حضور فعالی ندارد و همسر وی آتلیه را اداره میکند، لذا اصلاً متریال لازم برای روایت زندگی شخصی احمد قویدل حین پیگیری پرونده خونهای آلوده وجود ندارد چرا که او تمام زندگی شخصی خود را صرف پیگیری پرونده کرده است. همچنین ریسک تولید کار کمدی در بستر تراژدیک برای ما وجود داشت و نگرانیهایی از اینکه فیلمنامه توسط مدیران رد شود لذا روایت کلی فعلی را رقم زدیم.
فراهانی صدر: معتقدم فرم تا انتها همان فرم است بلکه از نقطهای، نور صحنه و اکت های سوژه تغییر میکند و بسته به صحبتها و نحوه روایت آقای قویدل نماها را تنظیم میکردم و این تلاش برای حفظ فرم سخت بود به عنوان مثال سخت است که سوژه را سر سفره عقد بنشانید و عقد او را بازسازی کنید.
*هدف و رسالت این مستند را چه میدانید؟
سعید الهی: راجع به آثار استراتژیک در برنامهها و میزهای مختلف صحبت کرده ام و استراتژی را به مفهوم مولفههایی برای بقای جامعه عنوان میکنم و هر فیلمی که متناسب با نیاز جامعه برای بقای جامعه تولید شود استراتژیک می دانم لذا از ابتدا دنبال این فضا بودم.
وقتی مستند «آسوده بخواب» فراهانی صدر را در جشنواره «سینماحقیقت» گذشته دیدم به همراه خودم گفتم کارگردان چه روایت هنرمندانهای داشته است و در قالب ۲ روایت به ماجرای جدایی بحرین اشاره کرده و انتخاب را برعهده من مخاطب گذاشته است که متوجه شدم آقای فراهانی پشت سرما نشسته است و خودش را به عنوان کارگردان اثر معرفی کرد و از آن جا باهم آشنا شدیم و رفاقت ما شکل گرفت.
فراهانی فیلمنامه و طرح این اثر را برای من آورد و گفت این طرح را چند جا ارایه کرده است و زیر بار ساخت آن نرفته اند، بنده هم در صحبت با او گفتم بازخوانی پروندهای قدیمی معنادار نیست از همین رو دنبال مفاهیم زیرپوستی در اثر باشیم؛ مساله نظارت همگانی و حقوق شهروندی برای من خیلی مهم بود و روی آن کار کرده بودم. برای خودم سوال بود آیا در این اثر میتوانیم سراغ این موضوع برویم؟ به اصل ۸۸ قانون اساسی و فضایی که در کشور اتفاق افتاده است نگاه کردم و حس کردم یک بی تفاوتی نسبت به نسل جوان وجود دارد و جامعه برای پیشرفت و تعالی نیاز به خود انتقادی و گفتوگو دارد و تلاش کردیم این موارد را در اثر محقق کنیم.
این فیلم با بازخوانی یک پرونده جنجالی در داخل کشور ایران میگوید با نظارت همگانی و پیگیری میتوان حقوق ضایع شده را زنده کرد، از خود انتقادی به خود اصلاحی رسید و جامعه را از درون اصلاح کرد. فرآیند این اصلاح در داخل سیستم قضایی تعریف شده است و در قانون ما وجود دارد و آقای قویدل ثابت کرد با تلاش چندین ساله میتوان مطالبه را تحقق بخشید و نباید در این مسیر دلسرد و ناامید شد.
این فیلم با بازخوانی یک پرونده جنجالی در داخل کشور ایران میگوید با نظارت همگانی و پیگیری میتوان حقوق ضایع شده را زنده کرد، از خود انتقادی به خود اصلاحی رسید و جامعه را از درون اصلاح کرد. فرآیند این اصلاح در داخل سیستم قضایی تعریف شده است و آقای قویدل ثابت کرد با تلاش چندین ساله میتوان مطالبه را تحقق بخشید و نباید در این مسیر دلسرد و ناامید شد
شیوه روایت بر عهده آقای فراهانی و آقای رستم آبادی بوده است و من به عنوان تهیه کننده به جوانان پرشور و با انگیزه اعتماد کردم. از نقاط قوت کار این بود که من و کارگردان باهم همسو بودیم و حرف یکدیگر را به خوبی میفهمیدیم.
معتقدم سالها است بین راهبرد و استراتژی حاکمیت و فیلمساز ارتباطی شکل نمیگیرد و بعضاً فیلمساز اثری میسازد که حاکمیت نمیپسندد و این اولین بار است که فیلم «قویدل» سه جایزه از جشنواره فیلم «سینماحقیقت» گرفته است.
جایزه اول جایزه ویژه هیات داوران است که آن را نگاه تخصص محور نامیده ام، جایزه دوم جایزه ویژه شهید آوینی است که آن را جایزه استراتژی محور مینامم و جایزه سوم جایزه تماشاگران که جایزه مخاطب محور می دانم و این اتفاق برای اولین بار افتاده است و خوب است رسانهها واکاوی کنند چرا این اتفاق تاکنون در حوزه مستند و فیلم داستانی رخ نداده است و چرا این نمونهها اندک هستند.
*چه موانعی برای تولید کار پیش آمد؟
الهی: هیچ مانعی پیش روی ما نبود و ما یک قرار داد ۲۰۰ میلیون تومانی با مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی بستیم و این یک پنجم مبلغ شایعه شده در رسانهها است. این اثر به همت علی فراهانی و گروه آنها تولید شد و علاقه مند بودیم به خوبی دیده شود.
*پیش از این تجربه تولید آثار سینمایی در این زمینه نظیر «پرونده هاوانا» و «دایره مینو» وجود داشت که بعضاً توقیف شدند. این تجربههای قبلی چه میزان عدم قطعیت برای ساخت مستند ایجاد میکرد و تولید کار چقدر ریسک داشت؟
سعید الهی: وقتی احساس میکنم حرف حق است آن را دنبال میکنم. در این مسیر از جاهایی به ما گفته شد چه لزومی دارد مجدد این پرونده را بازخوانی کنید اما فارغ از دولتها ما معتقد بودیم مدیر باید در قبال تصمیم خود پاسخگو باشد و در این مسیر مانع نداشتیم اما چندین مدیر از ردههای بالای وزارت بهداشت تاکید داشتند که ما این اثر را نسازیم و تلاش میکردند فضا امنیتی شود اما با تولید اثر و بازخورد خوبی که اتفاق افتاد همه موارد مرتفع شد.
*بر اساس شیوه روایت دکوپاژ چیدهاید و تلاش کردید از شیوه روایت داستانی هم عبور کنید ولی به نظر میرسد در این کار مرزهای روایت مستند جابه جا شده است. کمی از این مساله و تدوین کار بگویید
فراهانی صدر: این جنس کارها چالشهای تولید زیادی برای کارگردان دارد و بعضاً برقراری ارتباط بین تیم و اثر سخت است مثلاً تصویربردار عنوان میکرد این تصویربرداری به موقعیت قبلی کات نمیخورد و باید دوباره طراحی میکردیم. طراحیهای قابل توجهی داشتیم مثلاً فضای دارک اثر را ساعت یک و نیم نیمه شب ضبط کردیم و دعوای ثوری راه انداختیم و بعد از این دعوا اپیزود سوم را از قویدل ضبط کردیم که مکثهای او در آن اپیزود برای اتفاقات آن شب بود، جاهای دیگری نیز بازیهای شبیه سینمایی گرفتیم و خیلی اتفاقات مثل شکستن شیشهها در صحنه شکل گرفت.
معتقدم با توجه به هزینههای پایین تولید مستند امکان آزمون و خطا وجود دارد و ما تمام تلاش خود را انجام دادیم با این فرم کار را پیش ببریم. به خودم میگفتم اگر در این فرم موفق نشدم، میرویم و آلبوم آقای قویدل را ورق میزنیم و یک مستند تولید میکنیم.
خودم فقط کارهایی که برایم مهم است تدوین میکنم. اوایل دنبال تدوینگر بودم اما عدد پیشنهادی او بسیار بالا بود، من برای تدوین این پروژه مبدا و مقصد نگذاشتم. مثلاً ما صحنه سایکودرام داریم و اینکه قویدل دیالوگ میگوید و صحنه تغییر میکند. سر این موضوع ذهنم مشغول بود و نیمه شب رفتم دفتر و تدوین کردم یا مثلاً ایده صدای تلفن بهواسطه افتادن پایه نور و ترسیدن احمد قویدل به ذهنم رسید، وقتی پروژه را مهندسی نکنم و هر موقع حالم خوب بود تدوین کنم این اتفاق رقم میخورد. بهواسطه تعامل خوبی که ما با آقای الهی داشتیم محدودیت نداشتیم و توانستیم به خوبی تدوین کنیم.
راش ها و تصاویر مستند را چگونه بهدست آوردید و برخی از لوکیشن ها در موسسه کیهان است اما بقیه لوکیشن ها کجاست؟
فراهانی صدر: علی رستم آبادی در دانشگاه راجع به موضوع فیلم و دعوای دادگاه صحبت میکرد که فیلمبردار این دادگاهها اتفاقی در همان جمع بود و خود را معرفی کرد. او فیلمها را بدون کوچکترین چشم داشتی به ما داد و راش های آرشیوی ما تامین شد.
در انتخاب لوکیشن ها مد نظر داشتم هیچ جا نباید به صورت رئال اتفاق بیفتد و علاقه داشتم همه لوکیشن ها را خودم تعریف کنم و مثلاً سفره عقد را در موزه سیمان ری کار کردیم و کل عوامل برای طراحی آن فضا کمک کردند مثلاً برای آتلیه گشتیم تا آتلیهای با مولفههای قدیمی پیدا کنیم و در ورامین تصویر گرفتیم و برای تصویربرداری اتاقهای دادگاه رفتیم داخل دادگاه و با توجه به اینکه فضا خیلی رئال بود دادگاه را در کیهان بازسازی کردیم و در این موارد همه عوامل کمک میکردند.
با توجه به تجربه کار «قویدل» آیا به کار سینمایی فکر میکنید؟
فراهانی صدر: مستندی داریم که چهار سال است روی آن کار میکنیم و ۴۰ جلسه تصویربرداری کرده ایم. آن اثر خیلی رئالتر است و از کار داستانی فاصله دارد و احتمالاً اساتید مستند ایران آن را بیشتر دوست دارند. پس از اتمام آن کار بسته به شرایط روز سراغ کار سینمایی میرویم چون هدف خودم کار بلند سینمایی است.
آیا این مدل مستند مرسوم است و اصلاً طبق قواعد مستند پذیرفته میشود. چون برخی به مستند شما نقد داشتند که این کار با استانداردهای مستند فاصله دارد؟
فراهانی صدر: باید تعریف کنیم تفاوت کارهای شبکه خبر و تیترهای فضای مجازی و خبرگزاریها با مستند چیست و اگر هدف همه اینها را دادن حس به مخاطب بدانیم میتوانیم بر همین هدف تمرکز کنیم.
اگر جامعه هدف خود را مشخص کنیم و بخواهیم این حس را به مخاطب بدهیم که تو میتوانی مطالبه گر باشی و بجنگی و حقت را بگیری در این شرایط من میتوانم به جای آن که خبر آقای قویدل را کار کنم از شیوههای دیگری هم بهره ببرم به عنوان مثال با توجه به تجربه مستندهای احمد متوسلیان و سینمایی «ایستاده در غبار» متوجه میشویم که مخاطب با «ایستاده در غبار» بهتر از سایر مستندهای احمد متوسلیان ارتباط برقرار کرده است، آیا میتوان گفت «ایستاده در غبار» فقط داستانی است و مستند نیست؟ زمانی که ما در کار، داستان، موسیقی و موارد نظیر آن داریم خواهناخواه خود را به فضای داستانی نزدیک میکنیم. من از اول باید به مخاطب بگویم سوژه من با شما فرقی ندارد؛ او هم شماعی زاده گوش میدهد، عکاسی میکند، بازداشت شده است و بعد بروم سراغ داستان و چالشی که میخواهم با مخاطب طرح کنم این اتفاق از نظر فرمی و محتوای در کار داستانی هم اتفاق میافتد
من از اول باید به مخاطب بگویم سوژه من با شما فرقی ندارد؛ او هم شماعی زاده گوش میدهد، عکاسی میکند، بازداشت شده است و … و بعد بروم سراغ داستان و چالشی که میخواهم با مخاطب طرح کنم. این اتفاق از نظر فرمی و محتوا در کار داستانی هم اتفاق میافتد.
خواهناخواه با هر قاب بستن داریم حس منتقل میکنیم. صداقت در مستندسازی به معنای مفهوم صداقت مستندساز وجود ندارد بلکه این حس صادقانه است که منتقل میشود.
ما در «قویدل» ۱۰۰۰ صفحه سند داشتیم و برای ساخت مستند کلاسیک خیلی جای کار داشتیم ولی برای توجه به مخاطب کمی از این موقعیت فاصله گرفته ایم. اگر قرار است مخاطب با مستند ارتباط بگیرد باید فرمی متفاوت از یک فضای ژورنالیستی تعریف کرد.
علی رستم آبادی: ورود بنده به سینمای بلند به یک پختگی نیاز دارد و دوست دارم اگر کاری نوشته شده و طرحی به جایی ارایه میشود در آن شک و شبه نباشد و با دوستان روی طرحها و فیلنامه ها مختلف کار میکنیم.
در دورهای هستیم که مرزهای تلویزیون، مستند، داستانی و … محو شده است و «قویدل» هم همین نگاه را دنبال کرده است چرا که اگر قرار است حسی به مخاطب منتقل کنیم پس شاید نیاز نباشد حتماً به قواعد مستند کلاسیک پایبند باشیم و امروز در کارهای بین المللی کارهای بسیاری وجود دارد که همگرایی بین این حوزهها در آن کارها رقم خورده است و بها دادن به این نگاه نو میتواند منجر به گسترده شدن قلمرو هنر شود. این اتفاق برای پروژه ما افتاد و این نگاه نو دیده شد و مورد اقبال گرفت.
الهی: ما انتظار داریم وزارت بهداشت و درمان و سازمان انتقال خون به ما مراجعه کنند و این کار را ببینند و واقعاً اگر همچنان خلا وجود دارد این کاستیها را جبران کنند.