اسلام دینی نیست که فقط مجموعه ای دستور همراه با اندکی مناسک دینی باشد و حقیقت اسلام از جنس بعثت است و کل زندگی انسان را متحول می کند.

به گزارش خبرنگار مهر، محمد بهزادی در یادداشتی اختصاصی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داد حقیقت اسلام را از جنس بعثت دانست.

متن این یادداشت در ادامه تقدیم می‌شود:

پرده اول

امام (ره) در منشور روحانیت از عنصر مهمی در فقه رونمایی کرد. زمان و مکان.

یعنی ممکن است شرایط محیطی و زمانه به موضوعی عنوان جدیدی مترتب کند و آن عنوان جدید حکم جدیدی به دنبال خود بیاورد. این عنصر می‌تواند قدرت فوق العاده ای به فقه ببخشد و مسائل جدید بدون تغییر در اصول راه حل پیدا کند:

اما در مورد دروس تحصیل و تحقیق حوزه‌ها، این جانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی دانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیین ‏کننده در اجتهادند. مسئله‏ای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده است که قهراً حکم جدیدی می‌طلبد .[۱]

بر اساس این دیدگاه ایشان اصرار داشت که مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد. [۲]

پرده دوم

بعضی می‌گویند چرا روی حجاب این قدر اصرار می‌کنید؟ چرا برای نظام جمهوری اسلامی هزینه‌ی بی جا می‌تراشید؟ نباید بی خود با مردم درگیر شوید.

تصور این دسته این است که مسأله‌ی لباس جز اصول دین که نیست. مگر نسبت به مثلاً کراوات زدن مردها که آن هم حرام است این قدر حساسیم؟ این افراد می‌گویند: در برابر احکام فرعی دین نباید خیلی اصرار کرد. اگر شرایطش بود نهی از منکر کرد و در شرایط موجود که موجب لج بازی گناهکاران می‌شود باید دست نگه داشت. گروهی از روحانیونی که این تفکر را دارند در مجامع عمومی بدون لباس تردد می‌کنند چون لباس روحانیت پوشیدن را حد اکثر مستحب می‌دانند.

پرده سوم

اسلام دینی نیست که فقط مجموعه‌ای دستور همراه با اندکی مناسک دینی باشد. حقیقت اسلام از جنس بعثت است و کل زندگی انسان را متحول می‌کند. انسان مسلمان هویت جدیدی به خود می‌گیرد که مغز این هویت توحید است. لازمه‌ی این تحول توحیدی نفی تمامی مظاهر شرک است. برخی احکام اسلامی از این باب است که نمادهای هویتی جریان شرک در جامعه از بین برود و نمادهای دینی جای آن قرار گیرد. مثلاً در روایتی از رسول الله صلی الله علیه و آله آمده است: حُفُّوا الشَّوَارِبَ وَ أَعْفُوا اللِّحَی وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْیَهُودِ .[۳] یا در روایتی دیگر آمده است: غیّروا الشیب و لا تشبهوا بالیهود [۴] رنگ ریش یا بلندی و کوتاهی آن در نگاه اول ممکن است چیز مهمی نباشد اما وقتی عنوان تشبه به یهود در ضمن آن مطرح می‌شود حکم آن متفاوت می‌شود و برای حفظ هویت مسلمانان به آن دستور داده می‌شود. شهید مطهری تحت الحنک را هم از همین باب می‌داند. ایشان از قول مرحوم فیض کاشانی نقل می‌کند که ایشان می‌فرماید: «در آن زمان مخالفین یعنی مشرکین شعاری داشتند و آن این بود که تحت الحنک‌ها را از بالا می‌بستند و اگر کسی تحت الحنک را از بالا می‌بست، شعار آنها را پذیرفته بود و به قول امروزیها آرم آنها را گرفته بود. اینکه دستور دادند که شما تحت الحنک بیندازید، خود تحت الحنک موضوعیت ندارد، مخالفت با شعار مشرکین موضوعیت دارد؛ یعنی مسلمان نباید شعاری را که مال دیگران است انتخاب کند .»[۵]

پرده آخر

حجاب زن مسلمان هویت او در مقابل تمدن مشرکانه غرب است. حکم حجاب فقط حکم فرعی مثل تراشیدن ریش مرد نیست. لذاست که در برخی کشورهای غربی حجاب در فضاهای عمومی ممنوع می‌شود. دشمنان اسلام نمی‌توانند تحمل کنند که زن مسلمان که با رعایت پوشش و عفاف می‌تواند در فضای اجتماعی حضور مؤثری داشته باشد الگو شود.

چند سالی است که پروژه‌ی دشمن در مبارزه با حجاب در کشور اوج گرفته است. کمپین آزادی‌های یواشکی و چهارشنبه‌های سفید توسط عوامل مستکبرین در ایران پیاده شد و رسانه‌های این جبهه با طرح عنوان حجاب اجباری، به مقابله با حجاب اسلامی و تضعیف قوانین مرتبط با آن پرداختند.

با تاکید دشمن در این جا معلوم می‌شود که کشف حجاب دیگر صرفاً یک حرام شرعی نیست و با توجه به شرایط زمانه و نبرد تمدنی ما با تمدن غرب عنوان جدیدی پیدا کرده است و زنان با حجاب نوک حمله‌ی تمدنی به غرب هستند و زنان مکشفه با حرکت خود اکثراً نا آگاهانه دارند پازل دشمن را تکمیل می‌کنند.

هم چنین کثرت بی حجابی در جامعه نا امیدی دینداران و امیدوار کردن دشمن است و این جلوه در جامعه باعث تضعیف حاکمیت اسلام می‌شود.

در مجموع اگر به این مساله توجه کنیم که حجاب دیگر به عنوان جدیدی تبدیل شده است و این فهم در جامعه نهادینه شود بسیاری از زنان و دختران ایرانی که روحیه ی استکبار ستیزی دارند و از آلت دست بیگانگان شدن متنفرند با جبهه حق همراه می‌شوند. هم چنین گارد حاکمیت نسبت به این مساله عوض می‌شود و برخوردها جدی تر می‌شود.

[۱] منشور روحانیت

[۲] همان

[۳] من لا یحضره الفقیه جلد ۱ صفحه ۱۳۰

[۴] نهج البلاغه صبحی صالح حکمت ۱۷

[۵] مجموعه آثار شهید مطهری جلد ۲۱ صفحات ۱۶۳ و ۱۶۴