اصفهان – پیشگام انقلاب گفت: چهار راه وفایی نقطه آغاز حکومت نظامی در اصفهان بود و پس از آن جریانات زیادی علیه رژیم شاهنشاهی شکل گرفت.

خبرگزاری مهر – گروه استان‌ها، عاطفه قلع ریز: بهرام سمیعی یکی از پیشگامان انقلاب اصفهان است البته او زاده استان چهارمحال و بختیاری بوده اما از کودکی در اصفهان زندگی می‌کرده است؛ آقای سمیعی در خصوص آغاز انقلاب در اصفهان به خبرنگار مهر می‌گوید: مردم اصفهان را می‌توان از اولین و تاثیرگذارترین نقش آفرینان در انقلاب دانست، در زمانی هنوز به صورت رسمی زمزمه انقلاب نبود و زمانی که حضرت امام (ره) را به عنوان فردی انقلابی و جنبشی دستگیر کردند و تا مرحله اعدام ایشان رفتند چند نفر از علما پای کار آمدند و وساطت کردند که یکی از آنها مرحوم آیت‌الله خادمی بود که از علمای مرجع بود و مرحوم پرورش که یک چهره به شدت مردمی و دینی شناخته می‌شد.

چهارراه وفایی نقطه آغاز حکومت نظامی در اصفهان

سمیعی ادامه می‌دهد: از قوانین شاهنشاهی این بود که اگر مرجعی حضرت امام را تأیید می‌کرد از اعدام ایشان صرف نظر می‌شد و از این رو این اقدام آیت‌الله خادمی بسیار تأثیرگذار بود.

او با بیان اینکه قبل از آغاز تظاهرات گسترده علیه شاه، اطلاعیه و اعلامیه‌ها به صورت زیرزمینی تولید و پخش می‌شد، اضافه می‌کند: چهارراه وفایی اولین نقطه‌ای بود که حکومت نظامی در آن شکل گرفت.

این پیشگام انقلاب با بیان خاطره‌ای از مردمان عادی در اعلام اعتراضان به حکومت شاهنشاهی اظهار می‌کند: آقای «سمسان» پیرمردی بود که با یک قاطر، مواد غذایی را بین فقرای اصفهان پخش می‌کرد، روزی در اول خیابان ابن سینا به سمت یک تانک که عکس شاه را نصب کرده بودند رفت و روی صورت شاه دست کشید، وقتی علت را جویا شدند گفت می‌خواستم ببینم صورت آدمی‌زاد است یا سنگ پای قزوین که این جمله برای ما بسیار جذاب بود.

او با اعلام اینکه اولین زیرساخت‌های انقلاب در اصفهان مطرح شد، اضافه می‌کند: بعد از شهادت حاج آقا مصطفی خمینی تظاهرات گسترده‌ای به مناسبت هفتم و چهلم در تبریز و قم و بعد اصفهان شکل گرفت و این اعتراضات پس از متنی که در نشریه کیهان علیت مرجعیت نوشته شد شدت یافت، اعتراضات در ابتدا از پدر که رأس خانواده بود آغاز شد و بدنبال پدر فرزندان ذکور خانواده بودند و پس از آنها زنان پشت مردها آمدند و اگر در جایی مردها شک داشتند که نکند راه را به اشتباه آمدند، دلگرم می‌شدند.

پایین کشیدن مجسمه شاه در چهار راه تختی

این پیشگام انقلاب اضافه می‌کند: مسیر راهپیمایی بانوان اصفهان از فلکه شهدا تا سبزه میدان اصفهان بود و به مرور تا چهاراه تختی پیشرفت و در یک روز که همه جا را قفل کرده بودند مجسمه شاه را پایین کشیدند.

او با اشاره به اینکه ساواک تلاش‌های زیادی را برای شناسایی رهبر جریانات انقلابی داشت، ادامه می‌دهد: حتی شاهد حضور نیروهای ساواک در بین مردم در اعتراضات برای شناسایی رهبران بودیم و آنها پس از مدتی دریافتند که فقط مردم هستند و به همین دلیل نمی‌دانستند چه کسی را باید دستگیر کنند، با ورود خانواده‌ها انقلاب مستحکم شد و مباحث به خانواده‌ها کشیده شده بود و روشنگری و بصیرت افزایی افزایش یافت.

سمیعی با اعلام اینکه در آن دوران شرایط اقتصادی خانواده‌ها ضعیف شده بود و شرایط سختی را پشت سر می‌گذراندند، اضافه می‌کند: بیکاری زیاد شده بود، کارخانه‌جات سوخت و موادکافی نداشتند و مجبور بودند تعطیل کنند، در برخی از کارخانه‌ها نیز کارگران سرکار نمی‌رفتند و صاحبان کارخانه یا باید به مردم می‌پیوستند و یا خانه‌نشین می‌شدند، کنترل از دست حکومت بطور کامل خارج شده بود و سربازها با اسلحه فرار می‌کردند و فشارهای اقتصادی و روحی و روانی و امنیتی بالا بود، به خاطر اینکه شغلی نبود مردم هر روز صبح به علیه شاه به خیابان‌ها می‌آمدند و ایستگاه‌های صلواتی که در مسیر شکل گرفته بود و بین مردم آب وغذا پخش می‌کردند و همین شرایط منجر به افزایش اعتراضات و ایجاد اعتراضات گسترده شد.

دانش‌آموزان شیشه مدارس را می‌شکستند

او که در آغاز انقلاب دانش آموز مدرسه سوزن چی بوده است، در خصوص رفتار معلمان می‌گوید: در دوران آغاز انقلاب دانش آموزان شیشه مدارس را می‌شکستند و برعلیه شاه شعار سر می‌دادند مدیر و معاونان مدرسه ما با ساواک بودند و با گسترش تظاهرات معلمانی که لباس‌های نیمه برهنه به تن داشتند دیگر جرأت رفت و آمد نداشتند.

این پیشگام انقلاب می‌گوید: عکس شاه و فرح به شکل نیمه برهنه در صفحه اول کتاب‌های درسی درج شده بود که با مدادهای رنگی بدن فرح را رنگ می‌کردم که قسمت نیمه برهنه آن مشخص نباشد.

او در پایان مجدد به نقش علما و مراجع دینی اصفهان در رویش انقلاب اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: تمام مشاغل به امر علما و مراجع دینی تحصن کرده بودند و عصرها به خانه آنها می‌رفتند تا اینکه رفته رفته ارتش به مردم پیوست و مردم ارتشی‌ها را روی دست خود نگه می‌داشتند، مردم به پشت‌بام‌ها می‌رفتند و شعار الله‌اکبر سر می‌دادند و حتی ضبط صوت‌هایی را کار گذاشته بودند که این شعارها را سر دهد و خودشان به منازل می‌رفتند که هدف تیر و تفنگ قرار نگیرند، جایی که بختیار می‌گفت اینها نوار است اما به مردم پشت نوار را اشاره نمی‌کرد.