به گزارش خبرگزاری مهر، علیرضا معاف معاون قرآن و عترت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، طی یادداشتی اجمالی به شش نکته ظریف از مبعث عظیم پیامبر اسلام (ص) اشاره کرد. این یادداشت بدین شرح است:
اول:
مبعث پیامبر، بی شک نقطه عطف تاریخ انسان است، قرآن کریم چهار هدف اصلی برای مبعث ذکر میکند، در سوره جمعه آیه دوم و آیه ذیل:
«لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَی الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُواعَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ» (سوره آل عمران / آیه ۱۶۴)
هدف اول: تلاوت آیات الهی بر مردم
هدف دوم: تزکیه و رشد فضائل اخلاقی
هدف سوم: تعلیم کتاب و دانش
هدف چهارم: تعلیم حکمت
دوم:
نکته بسیار لطیف این آیات، تعبیر "رسولا من انفسهم" است، رسول الله مردی از جنس خود مردم است.
سوم:
حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام تعبیر جالبی در اهداف بعثت و تحولات ناشی از بعثت دارند:
«أرسَلَهُ عَلی حِینِ فَترَةٍ مِنَ الرُّسُلِ و طُولِ هَجعَةٍ مِنَ الاُمَمِ و اعتِزامٍ مِنَ الفِتَنِ وَانتِشارٍ مِنَ الاُمُورِ و تَلَظٍّ مِنَ الحُرُوبِ و الدُّنیا کاسِفَةُ النُّورِ، ظاهِرَةُ الغُرورِ عَلی حِینِ اصفِرارٍ مِن وَرَقِها و إیاسٍ مِن ثَمَرِها»
«خداوند، محمد را در زمانی فرستاد که روزگاری بود پیامبری برانگیخته نشده بود، و مردم در خوابی طولانی به سر میبردند، و فتنهها بالا گرفته و کارها پریشان شده بود، و آتش جنگها شعله میکشید، و دنیا بی فروغ و پر از مکر و فریب گشته، برگهای درخت زندگی به زردی گراییده و از به بار نشستن آن قطع امید شده بود.»
(نهج البلاغه، خطبه ۸۹)
چهارم:
القاب و کنیههای حضرت رسول، در نسبت با اهداف بعثت بهتر فهمیده میشود:
محمد امین، حبیب اِلهِ العَالمین، خاتم الانبیا و المرسلین، امین وحی الله، رحمت للعالمین، اَبُو الاُمَه، اَفصَحُ العَرب، بشیر رحمت، نذیر نقمت، االرَسُولِ المُسَدَّد، المُصطَفَی، الاَحمَد، ابوالقاسم، المحمود
پنجم:
مؤلفههای متنی و پیرامونی بعثت پیامبر اعظم، عظمت بعثت را نشان میدهد چون عقل و عواطف بشر را رشد داد؛ اینکه خداوند در چنین روزی با فرمان خواندن و یادآوری تعلیم با قلم، معجزه و نشانه آخرین پیامبرش را از جنس کتاب و سخن قرار داده نشانه احترام بی بدیل الهی به عقل انسان است. یعنی که دیگر لازم نیست عصا اژدها شده و یا مرده زنده شود. عقل این مردم به میزانی از رشادت و تکامل و پختگی رسیده است که خداوند، خودش با مردم سخن گفته و هدایتشان میکند:
((أَوَلَمْ یَکْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ یُتْلَی عَلَیْهِمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَرَحْمَةً وَذِکْرَی لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ: آیا برای آنها همین کافی نیست که ما بر تو این کتاب را نازل کردیم که بر آنها خوانده میشود؟! همانا در این امر (نزول کتاب آسمانی) رحمت و یادآوری است برای گروهی که ایمان میآورند.)) عنکبوت، ۵۱
آیا این کرامت و بزرگی در جهان امروزی برای ما مسلمانان کافی نیست که کتاب آسمانی ما با فرمان به "خواندن" شروع شد و به "قلم و نوشتن و آنچه مینویسند" قسم میخورد؟! آیا این افتخار برای ما کافی نیست که پیامبر بزرگمان شرط آزادی اسرایی که به مدینه حمله کرده بودند را آموزش سواد به مسلمانان میگذاشت؟! شاید شروع فرهنگ سوادآموزی تودگانی و فراگیر و عمومی در طول تاریخ از مدینه پیامبر شروع شد و تا قبل از آن هیچ تمدنی نتوانسته بود خواندن و نوشتن را همگانی کند. کدام مکتب، تعلیم و تعلم را فریضه میداند؟
ششم:
برخی از اهل علم، چهار واقعه بزرگ بعثت، غدیر، عاشورا و ظهور امام مهدی را یک خط سیر واحد میدانند که در اتصال این چهار رویداد تاریخ ساز، نکتهها و حکمتهاست.