خبرگزاری مهر - گروه استانها – عاطفه قلعریز: اصفهان یکی از اصلیترین رویشگاههای انقلاب است، شهری که نه تنها مردان بلکه زنان و کودکان نیز در به ثمر رسیدن آن تأثیرگذار بودهاند و هر کس به اندازه توان خود دین خود به انقلاب را ادا کرده است.
زهره کامکار یکی از پیشگامان انقلاب است که در سال ۵۷ تنها ۱۲ سال سن داشته و دانش آموز کلاس پنجم دبستان بوده است، او در گفتوگو با خبرنگار مهر در خصوص نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی گفت: در زمان برگزاری تظاهرات علیه رژیم شاه، زنان و کودکان پیشرو و مردان پشت سر آنها حرکت میکردند چرا که با وجود کودکان و زنان مأموران کمتر دست به اسلحه میبردند، اگر چه شهدایی نیز داشتیم.
وی در پاسخ به این سوال که از چه زمانی اعتراضات خانوادگی شد، اظهار کرد: همواره اعتراضات خانوادگی بود و تمام اعضای خانواده در چاپ اعلامیهها، بستهبندی و پخش آن کمک میکردند و از اوایل سال ۵۷ این اقدامات علنی شد به گونهای که برادرم روزها شیشههای کوکتل مولوتف را از زیر زمین بیرون میآورد و اعتراضات از شبها به روز کشیده شده بود.
این بانوی پیشگام انقلاب با اعلام اینکه من به همراه مادرم و مادر و دختر خاله شهید خرازی که در یک محله و در همسایگی یکدیگر زندگی میکردیم در اعتراضات علیه شاه شرکت میکردیم، گفت: در آن زمان هر شب زنان در خانه یکی از همسایهها جمع میشدند و به سمت منزل شهید خرازی حرکت و از آنجا آغاز اعتراضات بود و به محلههای دیگر کشیده میشد.
وی از بصیرت و روشنفکری مادران در آن دوران سخن به میان آورد و افزود: با وجودی که مادران در آن دوران خانه دار بودند اما عجیب روشنفکر بوده و بصیرت داشتند و همگام مردان در تظاهرات شرکت و در پیروزی انقلاب نقش بی بدیلی از خود برجای گذاشتند.
پاشیدن تکههای بدن دانش آموز شهید روی چادر مادرم
کامکار با اشاره به یک خاطره تلخ گفت: وقتی دست در دست مادرم از بازارچه بیدآباد به منظور شرکت در تظاهرات عبور میکردیم با شلیک تیر بر سر یک جوان به هنگام خروج از مدرسه احمدیه در بازارچه رو بهرو شدیم و تکههای سر آن جوان روی چادر مادرم افتاد و تحمل آن لحظه برای همه مان سخت و باعث منفورتر شدن چهره شاه در ذهن ما شد.
او ادامه داد: شاید جوانهای امروز اینچنین صحنههایی را ندیده باشند اما ما پرپر شدنها، ایستادگیها و از خودگذشتگیها را دیدیم و نمیتوانیم ساکت و بیتفاوت باشیم.
این بانوی پیشگام انقلاب خاطرنشان کرد: شاید کم و کاستیهایی همیشه بوده که اگر مطالعه کنیم در تمامی انقلابهای جهان وجود داشته و هیچ وقت مدینه فاضله نبوده اما اینکه مشکلات و چالشها را زیر ذره بین قرار دهیم و بزرگنمایی کنیم و عامل تضعیف شویم وجداناً کار درستی نیست.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه من در کوچهای زندگی میکنم که ۱۳ شهید را تقدیم انقلاب کرده، گفت: در زیر زمین خانه شهید حسینی دستگاه تایپ گذاشته بودند و از آنجا اعلامیههای امام چاپ و تکثیر و در دیگر محلات پخش میشد که نمیدانم چگونه ساواک متوجه شد و یک غروب چند آدم بزرگ بر سر دیوار منزل ما آمدند و برادرم را به همراه دیگر جوانهای محله دستگیر کردند.
کامکار با اعلام اینکه به دنبال دستگیری برادرم مادرم سکته کرد و فلج شد، افزود: ۲۲ بهمن سال ۵۷ با پیروزشدن انقلاب مردم به زندانها رفتند و آنها را آزاد کردند و برادرم با بدنی پر از لکههای سوختگی و جای سیگار آزاد شد و در ۴۹ سالگی در حالی که جانباز شیمیایی بود، شهید شد.
این بانوی پیشگام انقلاب که خود یک امدادگر است، گفت: سوم دبیرستان بودم که مجروحان جنگ را مداوا میکردم و چقدر نگاههای لحظه آخری جوانهایی را دیدم که به شهادت رسیدند و همانجا با خدای خود عهد بستم که حافظ و دنباله روی خون آنها باشم و شاید این کلمات برای جوانهای امروز ملموس نباشد.
وی گفت: در آن زمان جوانهای زیر ۱۸ ساله را به جنگ نمیبردند و من تلاش کردم شاگرد ممتاز باشم زیرا که بانو مجتهد امین میگفتند که ما نیاز به آدمهای باسواد داریم.