هادی شریعتی کارگردان مستند «ستار الکلاسیکو» که پیش از این با آثار «سارا» و «آت اوغلان» دیده شده بود در گفتوگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه هنرجوی انجمن سینمای جوانان نجف آباد بوده است، گفت: از انجمن سینمای جوانان نجف آباد به صورت جدی وارد این حوزه شدم و تعدادی فیلم کوتاه ساختم، پس از آن در حوزه تولید فیلم و سریال فعالیت کردم و چند سالی است روی سینمای مستند متمرکز هستم. در این مدت چند فیلم مستند ساختم که در فستیوالهای داخلی و خارجی حضور داشته است.
وی با اشاره به اینکه ایده ساخت «ستار الکلاسیکو» را با مشاهده فعالیتهای «الیاس» یکی از کاراکترهای این مستند گرفته است، بیان کرد: شخصیت الیاس که در فیلمنامه این مستند هم وجود دارد، در باشگاه اسب سواری پدر همسر من مشغول به تیمار اسبها و فعالیت بود. پس از آشنایی با الیاس و شناخت او میدیدم که اکثر پنجشنبه و جمعهها روی اسبها شرط بندی میکند. به واسطه الیاس با ستار آشنا شدم و فهمیدم که ما یک چابکسوار نابغه به اسم ستار داریم و شخصیت و ماجرای او خیلی برایم جذابیت داشت، از همین رو به ترکمن صحرا رفتم و ستار را دیدم و از همین جا بود که مسیر پژوهش این پروژه آغاز شد.
این کارگردان مستند، ادامه داد: چابک سوار نابغهای در ایران به نام ستار مهرانی داریم که به ستار الکلاسیکو معروف است و این چابکسوار هر زمان به کورسی وارد میشود تقریباً تمام قواعد میدان را بههم هم میزند و بارها با اسبهای ضعیفتر به میدان آمده و برنده شده است چابک سوار نابغهای در ایران به نام ستار مهرانی داریم که به ستار الکلاسیکو معروف است. این چابک سوار هر زمان به کورسی وارد میشود تقریباً تمام قواعد میدان را بههم هم میزند و بارها با اسبهای ضعیفتر به میدان آمده و برنده شده است و باتوجه به اینکه اعداد قابل توجهی روی اسبها شرط بندی میشود حضور یک اسب کم نام و نشان در رقابت و برنده شدن آن تأثیر جدی بر مبالغ مالی شرط بندی شده، میگذارد و حائز اهمیت است. با توجه به اینکه این یکی از شرطهای حلال در اسلام است، تلاش کردیم این روایت را با محوریت ستار جلو برده و حتی حواشی و حرفهایی را که پشت سر او بود در اثر بیاوریم.
شریعتی با اشاره به اینکه پس از سفر به ترکمن صحرا و ملاقات با ستار، پژوهش را تکمیل و دنبال کرده است، بیان کرد: پس از آشنایی با ستار مسیر پژوهش این پروژه آغاز شد و بعد از پژوهش، چند جلسه فیلمبرداری انجام دادیم. پس از آن با مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برای تولید اثر به توافق رسیدیم که متأسفانه با پیشرفت ۳۰ درصدی فیلمبرداری این پروژه، کرونا وارد کشور شد.
این کارگردان با اشاره به اینکه، کرونا پروژه را متوقف کرد و حتی احتمال متوقف شدن کار وجود داشت، گفت: بهواسطه شرایط کرونا، کورسهای اسب سواری تعطیل شد و زمانی که مجدد بازگشایی شد، کورسها بدون حضور تماشاچی برگزار میشد و چابک سواران با ماسک به رقابت میپرداختند و امکان فیلمبرداری وجود نداشت. حتی بعد از اینکه تماشاگران امکان حضور پیدا کردند باید ماسک میزدند.
وی تصریح کرد: این مشکلات به قدری جدی شد که تا تعطیلی پروژه هم جلو رفت اما نمیخواستم کرونا را وارد خط روایت داستان کنم و پس از کرونا فیلمبرداری را از سر گرفتیم که البته همین امر نقاط قوتی برای اثر ایجاد کرد. مثلاً کودکی که ابتدای فیلم در گهواره می بنیم در انتهای فیلم حدود ۴ یا ۵ سال دارد و با دویدن کنار پدر تمرین میکند. اینها مواردی است که در سینمای مستند به دست میآید. در واقع من حدوداً ۴ یا ۵ سال در این پروژه مشغول بودم و از جایی به بعد احساس کردم از طرفی برای وفادار بودن به امر واقع و اینکه چیزی از بیرون وارد اثر نکنم و از طرف دیگر برای آنکه اثر دراماتیک باشد بهتر است خود الیاس را هم وارد پروژه کنم.
این مستند ساز درباره تصویربرداری این اثر گفت: شاید تمام تایمینگ یک کورس ۱ دقیقه یا ۱ دقیقه و ۲۰ ثانیه است و ما برای این پروژه به تعدد دوربین نیاز داشتیم. بعضاً سکانسهایی داریم با ۸ دوربین و ممکن است شما ۸ دوربین آفیش کنید ولی یک دقیقه خروجی بگیرید اما برای آنکه بتوانیم به خوبی کورسها را بازتاب دهیم و روایت اثر به خوبی شکل بگیرد، مجبور بودیم ۸ دوربین آفیش کنیم. البته با توجه به قیمتهای امروزی شاید دیگر تولید چنین مستندهایی احمقانه باشد.
وی افزود: با همکاری عوامل میدان مسابقات توانستیم سه کورس خیلی مهم را با این شیوه و با ۸ دوربین ضبط کنیم و برای بقیه شخصیتها و روایت مستند همان روند طبیعی فیلمبرداری را دنبال کردیم، تدوینگر هم عماد خدابخش بود که به خوبی توانستند در تدوین روایت را شکل دهند و نتیجه قابل قبول شد.
این کارگردان با انتقاد از رویکرد جشنواره فیلم فجر و توهین آمیز خواندن اقدام این جشنواره در نادیده گرفتن آثار مستند، گفت: اوج بی توجهی یک اتاق فکر به مستند را در جشنواره فیلم فجر شاهد بودیم. به نظر میرسد مستند را حاشیه میدانند حال آنکه سینمای داستانی هم امسال کم حاشیه نبود. زمانی که تمام تبلیغات و تمرکز روی جشنواره فجر است قبل از جشنواره و در افتتاحیه سیمرغ دادن به بخش مستند اقدام بی سابقهای بود که همه مستندسازان را دلسرد کرد. این اقدام در شأن یک جشنواره ملی نبود و من پس از این، آثار خودم را به فجر نمیفرستم. این دلسردی منجر به این میشود که مستندسازان سراغ فستیوالهای بین المللی بروند. خوب است دوستان پاسخگوی این تصمیم باشند چرا که همه جشنوارههای مطرح بین المللی سالی یک مستند در بخش رقابتی دارند. در دنیا به فضای سینمای مستند اهمیت داده میشود و نیاز است در داخل کشور هم فرهنگ سازی شود تا مخاطب سینمای مستند را دنبال کند.
وی در پایان صحبتهایش گفت: آثار مستند تولید میشوند اما با معضل نبودن یک پخش خوب مواجه هستند. خوب است پلتفرمها یا تلویزیون توجه جدی تری به پخش مستند داشته باشند و اکرانهای آنلاین و «هنروتجربه» سازوکار بهتری داشته باشند.