به گزارش خبرنگار مهر، پس از گذشته هفتهها از شیوع بیماری کرونا در نقاط مختلف جهان، ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ ردپای این بیماری در ایران دیده شد و ۳۰ بهمن حضورش بهصورت رسمی تأیید شد. بخشی از تختهای بیمارستانها ازجمله بیمارستان بقیه الله الاعظم (عج) به بیماران کرونایی اختصاص پیدا کرد. این بیمارستان هفت شهید مدافع سلامت مردم تقدیم کرده است. مهدی صادقی هفتمین شهید مدافع سلامت دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله الاعظم (عج) است.
همزمان با پنجمین سالروز ورود کرونا به ایران از کتاب «قهوه تلخ در مرصاد» شامل خاطرات دوران کرونا توسط کادر درمان رونمایی به عمل آمد. همسر شهید مهدی صادقی پس از برگزاری اینمراسم در گفتوگو با خبرنگار مهر گفت: آقامهدی در قسمت مدارک پزشکی و پذیرش بیمارستان بقیه الله الاعظم (عج) کار میکرد. زمان شیوع بیماری کرونا بازنشسته بود و الزامی برای کارکردنش وجود نداشت، خیلی از دوستانش با او مزاح میکردند و میگفتند: «بازنشستهها دارن فرار می کنن، شما چرا کار میکنی؟» همسرم جواب میداد: «مردم الآن به من نیاز دارند. الآن هم مثل زمانی که به جبهه میرفتیم، در بیمارستان اندیمشک جهاد میکردیم، فصل جهاد است. باید در بیمارستان باشم و به امورات بیماران رسیدگی کنم.» تفاوتی بین جهاد در هشت سال دفاع مقدس و دفاع جان انسانها در زمان شیوع این بیماری قائل نبود. به مقابله با بیماری کرونا به چشم جنگ میکروبی نگاه میکرد. میگفت: «اونجا دفاع از وطن بود و اینجا دفاع از جان انسانها.»
وی افزود: من هم وقتی این دیدگاه او را میدیدم با حضورش در بیمارستان و خدمت به بیماران مخالفتی نمیکردم. توصیه میکردم مراقب خودش باشد. سه تا ماسک میزد. از لباس یکبار مصرف استفاده میکرد. دستکش میپوشید. خودکار را ضد عفونی میکرد. به او سجاده مخصوص داده بودم، تا با آن نماز بخواند. ساعت ۶ صبح به بیمارستان میرفت و ۸ شب به منزل میآمد. دخترم خیلی نگران بود، به پدرش توصیه میکرد مراقب باشد، به خاطر ما نه، به خاطر مادرش مراقب خودش باشد. مادر پیری داشت که از او نگهداری میکرد.
همسر این شهید مدافع سلامت در ادامه گفت: آقامهدی ۸ مرداد ۱۴۰۰ به کرونا مبتلا شد. بیماری خودش را با تب نشان داد. در منزل، سر سفره بودیم که احساس کرد داغ است. احتمال داد به کرونا مبتلا شده باشد، به همین خاطر بلافاصله خودش را در اتاق منزل قرنطینه کرد. بعد از قرنطینه در منزل، ۲۶ روز هم در بیمارستان بقیه الله الاعظم (عج) بستری شد. پنج روز اول در بخش بود که بعد حالش وخیمتر شد و او را به آی سی یو انتقال دادند. با وجود اینکه خودش درگیر ویروس شده بود، باز به بیماران خدمت میکرد. دو شب از شبهایی که در بخش بستری بود، متوجه شدم نیست! دنبالش که گشتم، دیدم مشغول خدمت به بیماران است.
وی در پایان گفت: همسرم وقتی در تلویزیون تصویر شهید سید مرتضی آوینی را میدید، گریه میکرد. یک روز از اپ سوال کردم: «چرا تا سید رو میبینی گریه میکنی؟» جواب داد: «رفتن و ما جا موندیم.» با همیننگاه بود که همیشه از دوستانش درخواست میکرد دعا کنند شهید شود.