خبرگزاری مهر -گروه هنر-آروین موذنزاده؛ علی عطشانی کارگردان سینمای ایران که اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ فیلمهایش حاشیهها و سروصدای زیادی را در فضای رسانهای ایجاد میکرد این روزها فیلم بیحاشیه «رؤیای کاغذی» را به سرگروهی سینما هویزه مشهد اکران عمومی کرده است. البته این فیلم سینمایی از ۶ اسفند ماه نیز اکران آنلاین شده است.
فیلم سینمایی «رؤیای کاغذی» محصول سال ۱۴۰۰ است و تاکنون در جشنوارههای متعدد خارجی حضور داشته و جوایز مهمی را از فستیوالهای مختلف بینالمللی دریافت کرده است. فیلمنامه «رؤیای کاغذی» را جابر قاسمعلی براساس ایدهای از علی عطشانی نوشته و مینا وحید، کامران تفتی، زینب (نگار) ملاکی و امیرحسین رضازاده نقشهای اصلی این فیلم را ایفا کردهاند.
در خلاصه داستان این فیلم آمده است: یاسی دختر جوانی که در یک کارگاه خیاطی کار میکند، با زال جوانی آشنا میشود. او پیجی در اینستاگرام برای زال راهاندازی میکند و در زمانی کوتاه، مخاطبان بسیاری پیج را فالو میکنند. یاسی که به درآمدزایی از پیج فکر میکند، پست و استوریهایی با موضوع کاندیداتوری زال در انتخابات ریاست جمهوری بارگذاری میکند. این در حالی است که زال جوان علیرغم مخالفت با یاسی، عاشق او شده است.
عطشانی چند سالی است که در آمریکا سکونت دارد و فیلمهایی چون «اولین تولد»، «لوتریا» و «ماه کوچک من» را در هالیوود ساخته است. با این وجود او هنوز ارتباطش را با ایران قطع نکرده و فیلم «رؤیای کاغذی» را قبل از ۲ فیلم آخرش، در ایران ساخته است. به بهانه اکران این فیلم سینمایی گفتوگویی با عطشانی درباره ویژگیهای فیلم، تفاوتهای فیلمسازی در ایران و هالیوود، فاصله گرفتن از بازیگران چهره و سوپراستار در فیلمهایش و موارد دیگر داشتیم که در ادامه میخوانید.
*آقای عطشانی شما را به عنوان یکی از فیلمسازان سینمای بدنه که موضوعات اجتماعی را در آثارش مد نظر قرار میدهد، میشناسند در طول سالهای فعالیتتان چقدر برایتان حفظ این رویکرد اهمیت داشته است؟
آن چیزی که برایم مهم بوده همیشه این است که فیلمهایی که میسازم حرفی برای گفتن داشته و به روز باشند؛ یعنی خیلی عقب نباشند و موضوع بیات شدهای را مطرح نکنند. بماند که بعضی از مواقع وقفهای که بین تولید و نمایش یک فیلم در ایران به وجود میآید، باعث میشود که از طراوت آن فیلم کاسته شود ولی من همیشه این سعی را کردهام که حرفی برای گفتن داشته باشم. اینکه گفتید از فیلمسازان سینمای بدنه هستم، قطعاً منظورتان استفاده از چهرهها و سوپراستارها در فیلمهایم بوده است که اگر دقت کنید علاوه بر استفاده از سوپراستارها، سعی کردهام همیشه هدف و حرف خاصی در طرح یا فیلمنامه آن فیلمی که کار کرده ام، باشد.
از فیلم «رؤیای کاغذی» تصمیم گرفتم که کمی این روند اتکا به بازیگران خیلی زیاد در فیلمها را تغییر بدهم و در فیلم «لوتریا» که بعد از این ساختم و فیلم «ماه کوچک من» که آن را هم به تازگی ساختم و همین چند ماه پیش تمام شد این مساله را رعایت کردم ولی از فیلم «رؤیای کاغذی» تصمیم گرفتم این تجربه را بکنم که فیلم بدون اتکا به بازیگران سوپراستار چطور میتواند جلو برود؛ یعنی ما در این فیلم خانم مینا وحید را داریم، آقای کامران تفتی را داریم که بازیگران بسیار خوبی هستند ولی مثل فیلمهای قبلی، جمعی از استارها را دور هم جمع نکردیم و فیلم با همین ۲ بزرگوار جلو میرود. امیرحسین رضازاده هم اصولاً بازیگر نبود و یک زال بود، یک آلبینیسم بود که من خودم او را برای این فیلم انتخاب کردم.
فکر میکنم که از فیلم «رؤیای کاغذی» تصمیم گرفتم که کمی این روند اتکا به بازیگران خیلی زیاد در فیلمها را تغییر بدهم و در فیلم «لوتریا» که بعد از این ساختم و فیلم «ماه کوچک من» که آن را هم به تازگی ساختم و همین چند ماه پیش تمام شد این مساله را رعایت کردم. به نظرم برایم جذاب است ولی همیشه سعی کردم یک حرفی برای گفتن داشته باشم. اینکه چقدر موفق بوده ام را شما باید بگویید؟
*همانطور که خودتان هم توضیح دادید شما جزو کارگردانهایی بودید که در فیلمهایتان به سراغ بازیگران ستاره و چهره میرفتید اما در «رؤیای کاغذی» از بازیگران حرفهای و نه لزوماً چهره استفاده کردید و فیلم به نوعی با بودجه کمتری نسبت به دیگر کارهایتان ساخته شده است. درباره انتخاب بازیگران و وِیژگی های تولید کمی توضیح دهید.
آن قدر فکر میکردم و فکر میکنم که فیلمنامه و ایده «رؤیای کاغذی» جذاب است که احساس کردم نیازی نداریم این بار دیده شدن فیلم را بگذاریم روی جمع کردن تعداد زیادی ستاره. خب در این فیلم هم مینا وحید و هم کمران تفتی را داریم و به نظر من همین کافی بود. خانم وحید که خیلی کاراکتر را به خوبی درآورد و کامران هم که مثل همیشه درخشان بود.
به نظر من بار همین ۲ بازیگر برای این نوع فیلمنامهها کفایت میکند و بیشتر از این استفاده از بازیگران چهره لازم نیست. مثلاً ما آن اوایل ها پیشنهادهای مختلفی برای نقش خود زال داشتیم. من با دو سه نفر از بازیگران مطرح مان هم صحبت کردم که نقش زال را بازی کنند ولی هر کاری کردم، نتوانستم با خودم به این نتیجه برسم که مخاطب بپذیرد که آقای ایکس که هزار و یک فیلم از او دیدیم الان زال است. چون یک چیزی در ناخوآگاه مخاطب ممکن بود او را پس بزند و هر چقدر آن بازیگر در نقش فرو میرفت باز هم در ناخوآگاه بیننده تلنگری زده میشد که به او میگفت این بازیگر موها و ریشش را رنگ کرده است و خودش نیست. برای همین هم تصمیم گرفتیم برای نقش زال از فردی که بالفطره زال باشد، استفاده کنیم.
*شما از معدود فیلمسازانی هستید که کار در فضای هالیوود را تجربه کردید و با وجود حاشیههایی که برای کارهایتان به وجود میآید، همزمان در ایران هم فیلمهایتان را میسازید. تفاوت فیلمسازی در ایران و آمریکا هم از لحاظ زیرساخت و هم ویژگیهای تولید چگونه است؟
سال ۲۰۱۷ من اینجا یک فیلم «یونیون» ساختم. حتماً میدانید که فیلم یونیون میشود همان فیلم حرفهای در ایران. مثلاً اینجا فیلم ایندیپندنت داریم و فیلم یونیون؛ ایندیپندنت میشود سینمای «هنروتجربه» ما و یونیون میشود فیلم حرفهای. من سال ۲۰۱۷ در آمریکا یک فیلم یونیون ساختم با همه عوامل یونیون حرفهای هالیوود و بازیگران خیلی سرشناس و تجربههای گرانبها و عجیب و غریبی که در این فیلم داشتم. بارها هم در ایران گفتم که حاضر هستم بیاییم و تجربیاتم را در اختیار بچهها بگذارم ولی کسی برایش اهمیت نداشت. من به چند نهاد سینمایی کشور هم گفتم که حاضر هستم تجربهای را که کسب کردم به فیلمسازان جوان انتقال دهم تا آنها بدانند ما چه کارهایی را بهتر است انجام بدهیم و چه کارهایی را داریم اشتباه انجام میدهیم ولی خب برایشان مهم نبود.
به این نتیجه رسیدم که در فیلمی اثرات شوخیهای بی مورد و یا حتی انتشار ویدیوهایی را که ناخواسته منتشر میشود، نشان دهم و به این بپردازم که چطور ممکن است با همین کارها زندگی یک نفر دستخوش تغییرات زیادی شود تفاوت فیلمسازی در ایران و آمریکا خیلی خیلی خیلی زیاد است. شاید در نگاه اول فیلمسازی در آمریکا به نظر ما سختتر بیاید ولی کمی که جلوتر میرویم، میبینیم که راه درست آن همان است که اینها دارند، انجام میدهند و ما هالهای از این صنعت دیده ایم و داریم ادای آن را در ایران در میآوریم. ما خیلی از کارهایی را که به نفع فیلم است، انجام نمیدهیم؛ کارهایی را که خیلی ساده هستند و به بهتر شدن فیلم کمک میکنند. اگر بستر آن فراهم بشود من میتوانم همه اینها را در یک مصاحبه کامل بگویم چون خیلی زیاد است. اولین روزی که سر صحنه فیلم رفتم، چیزهایی مختلفی دیدم که برایم عجیب بود. آنجا به همسرم گفتم چرا شرایط این طوری است و اصلاً چه دلیلی دارد که به این شیوه جلو برویم اما چند روز بعد من و خانمم به این نتیجه رسیده بودیم کاری که اینها انجام میدهند، درست است.
*با توجه به اینکه طرح اولیه فیلمنامه از خود شما بوده است، ایده شکل گیری «رؤیای کاغذی» چطور شکل گرفت و چقدر پرداختن به این مضمون برایتان اهمیت داشت.
من اول به دنبال این بودم که قسمت ۲ فیلم «تلفن همراه رئیس جمهور» را بسازم و داستانی در آن فضا را مد نظر قرار دهم. بعد به این سمت رفتم که به فضای مجازی بپردازم. ویدئویی در اینستاگرام دیدم که راجع به مرد ۴۰-۵۰ سالهای بود که به نظر میرسید خیلی هم از سلامت عقلی برخوردار نیست. در این ویدئوها یک سری از آدمها جملاتی به او میگفتند و بعد در صفحات مختلف مجازی میگذاشتند که بازدید و لایک های زیادی هم میخورد. شاید جرقه تولید «رؤیای کاغذی» از این ویدئویی که دیدم و اینکه میخواستم قسمت دوم «تلفن همراه رئیس جمهور» را بسازم، شکل گرفت. از این ۲ ایده به این نتیجه رسیدم که در فیلمی اثرات شوخیهای بی مورد و یا حتی انتشار ویدیوهایی را که ناخواسته منتشر میشود، نشان دهم و به این بپردازم که چطور ممکن است با همین کارها زندگی یک نفر دستخوش تغییرات زیادی شود.
اینکه چطور به شخصیت زال رسیدیم هم پیشنهاد آقای قاسمعلی بود. ما دنبال این بودیم که کاراکتر ما یک ویژگی خاص داشته باشد و خیلی هم در این مورد فکر کرده بودیم. به نظر من بهترین چیزی هم که میشد انتخاب کرد همین زال بودن شخصیت بود.
*فیلم محصول سال ۱۴۰۰ است و تا قبل از اکران در ایران در جشنوارههای مختلف جهانی حضور داشته است. دلیل دیر اکران شدن فیلم در ایران چه بود و چقدر نگاهتان به مخاطب جهانی است؟
من تجربه خیلی عجیب و غریبی با این فیلم در جشنوارههای جهانی داشتم. «رؤیای کاغذی» نزدیک به ۱۰۰ جشنواره در دنیا رفته و جوایز خیلی زیادی هم گرفته است. شاید بیش از ۱۰ جایزه بهترین کارگردانی و بیشتر از ۲۰ جایزه بهترین فیلم در جشنوارههای خیلی معتبر و نیمه معتبر دریافت کرده است. برای من جذابیت فیلم در این بود که بدون بیگ پروداکشن و بدون هزینههای خیلی زیاد هم میتوانم فیلمی بسازم که مخاطب بین المللی زیادی داشته باشد.
مهم این است که شما بتوانید داستانتان را به شکلی روایت کنید که آن کسی هم که در رمانی نشسته یا در استرالیا و در کانادا هست، بتواند فیلم را درک کند و این اتفاق برای «رؤیای کاغذی» افتاده بود و دلیلش هم همین بود که توانستیم این همه جشنواره با این فیلم برویم.
درباره اینکه چرا فیلم در سال ۱۴۰۰ تولید شد و الان دارد اکران میشود هم باید بگویم خیلی مبحث طولانی و مهم و سختی است. الان مردم به دنبال این سبک فیلمها نیستند و بیشتر دنبال فیلمهای خیلی تجاریتر هستند و به این دلیل سینمادار هم بیشتر نگاهش به این است که آن نوع فیلمها را اکران کند اما باز خدا را شاکر هستم که این فرصت فراهم شد که فیلم نمایش داده بشود.
*شرایط سینمای ایران را چطور میبینید. در سالهای اخیر فیلمسازی با چه مشکلات و مصائبی روبهرو بوده است؟
خب پاسخ به این سوال خودش یک کتاب است، من الان چون نزدیک ۳-۴ سال است که در ایران نیستیم شاید خیلی خوب نتوانم قضاوت کنم و راجع به شرایط فعلی سینمای ایران نظر بدهم. البته خب بی ارتباط هم نیستم و همان صفحات مجازی ما را کاملاً در ارتباط نگه داشته است و پیگیر هم هستم. هم شرایط بد را می دانم و هم می دانم که الان چقدر از فیلمسازان و اهالی سینما بیکار هستند. اینها را از دور می بی نم ولی من شاید کسی نباشم که بتوانم الان راجع به شرایط سینمای ایران نظر بدهم چون در داخل آن نیستم. کسانی که دارند از نزدیک با این مشکلات یا خوبیها دست و پنجه نرم میکنند یا تجربه میکنند شاید بهتر بتوانند، صحبت کنند. ولی همه ما میدانیم که شرایط سینمای ایران هم مثل بقیه شرایط فرهنگی کشورمان مشکلات پایهای و ریشهای دارد و کماکان همه امیدواریم که یک فکر اساسی برای آن بشود.