به گزارش خبرنگار مهر، امر انتخابات یکی از ارکان اساسی جمهوریت و اسلامیت نظام به شمار میآید و به واسطه ظهور این پدیده پس از پیروزی انقلاب اسلامی، باید از انتخابات و نهادینهساختن آن، به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی ایران یاد کرد.
در انتخابات اخیر، شاهد حضور قشرهای مختلف مردم پای صندوقهای رأی بودیم و همزمان، بسیاری از چهرههای شاخص سیاسی و اجتماعی هم پای صندوقها آمدند.
با اتمام فرصت شرکت در انتخابات ۱۴۰۲ و در میان اخبار مشارکت مردمی، رسانههای فارسیزبان ضد انقلاب نظیر ایراناینترنشنال کوشیدند یک خبر حاشیهای را به عنوان «متن انتخابات» جلوه بدهند و آن، عدم مشارکت خاتمی رئیس دولت اصلاحات بود.
خاتمی در حالی در انتخابات ۱۱ اسفند شرکت نکرد که تمام اعتبار سیاسیاش را مدیون همین مکانیسم مردمسالارانه است؛ وی در سالهای ۷۶ و ۸۰ در دو دوره از انتخابات ریاستجمهوری به برتری رسید و پس از پایان مسوولیتاش در پاستور، عنان راهبری اصلاحطلبان را به دست گرفت.
علیرغم مطالبه گسترده نخبگان روشنفکری که بخشی از آن در بیانیه ۱۱۰ امضایی نمود یافت، خاتمی ترجیح داد تحت تأثیر «اقلیت تحریمخواه» و همصدا با جریان ضد انقلاب، رأی ندهد.
اقدام «رئیس دولت اصلاحات» مبنی بر رایندادن در انتخابات را باید ضربهای اساسی به «وجهه حقوقی جریان مدعی اصلاحطلبی» ارزیابی کرد.
اصلاح در چارچوب نظام و پایبندی به سازوکارهای دموکراتیک، ادعای همیشگی جریان برآمده از دوم خرداد ۷۶ بوده است اما ترک صندوق رأی -به عنوان مهمترین ابزار برای اصلاح- توسط خاتمی، تماماً آن ادعای پیشین را زیر سوال بُرده و از این منظر میتوان کنش خاتمی را به مثابه «نابودی مسیر سنتی دوم خردادیها» به شمار آورد.
با وجود تَرک صندوق رأی توسط خاتمی، برخی قُدَمای جریان چپ نظیر «بهزاد نبوی» و «مجید انصاری» ترجیح دادند در انتخابات شرکت کنند؛ عدم توافق این چهرهها بر سر شیوه کنشگری در انتخابات، از سویی شاید مقدمهای بر آغاز انشقاق در «جبهه اصلاحات ایران» نیز باشد؛ باید منتظر ماند.