یک جامعه شناس ورزش بر این نکته تاکید کرد که برای اصلاح «فرهنگ هواداری» باید از مدیران آشنا به ورزش استفاده کرد و باشگاه‌ها باید مسوولیت اجتماعی خود را در خصوص هواداران برعهده بگیرند.

به گزارش خبرنگار مهر، هواداران یکی از ارکان اصلی رقابت‌های ورزشی هستند و ورزش فوتبال به عنوان پرمخاطب‌ترین رشته ورزشی از این قاعده مستثنی نیست. اما گاهی شاهد بروز تخلفاتی از سوی عده‌ای از تماشاگران حاضر در ورزشگاه هستیم. این محرومیت‌ها غالباً به دلیل تخلفاتی نظیر فحاشی، توهین، سنگ پرانی یا پرتاب اشیا، ورود به زمین یا خشونت نسبت به تماشاگران رقیب صورت گرفته است اما سوال اینجاست که چه عواملی موجب می‌شود که رفتار هواداران به سمت خشونت کشیده شود و چه اقداماتی باید برای بهبود «فرهنگ هواداری» انجام داد؟

دکتر ابوالفضل بجانی، جامعه شناس حوزه ورزش، استاد دانشگاه و مدیر گروه جامعه‌شناسی ورزش انجمن جامعه‌شناسی ایران در گفت و گو با خبرنگار مهر، به بررسی و آسیب شناسی رفتار تماشاگران در محیط ورزشگاه پرداخت و این موضوع را از نگاه جامعه شناسانه تحلیل کرد.

دکتر بجانی در این گفت و گو فرهنگ هواداری را زیرمجموعه ای از فرهنگ عمومی کشور دانست و بر این تمثیل تاکید کرد که همانطور که نمی‌توان بخشی از آب یک استخر آب را جدا و پاک کرد وضعیت فرهنگ هواداری هم در مجموع به همین شکل است و نمی‌توان مساله فرهنگ در فوتبال را جدا از وضعیت فرهنگ عمومی کشور دانست و فقط به دنبال اصلاح این بخش بود.

سوءبرداشت مدیران از فرهنگ در ورزش

دکتر بجانی معتقد است یکی از چالش‌هایی که ورزش کشور و فرهنگ هواداری با آن مواجه است ناآشنا بودن مدیران ورزشی به این بخش مهم از ورزش است و گفت: در بین مدیران ورزش کشور، یک سوءبرداشت وجود دارد. به این دلیل که اکثر مدیران ورزشی در ایران با فضای ورزش نامرتبط هستند و در این محیط تربیت نشده‌اند و به نوعی می‌توان گفت که به این حوزه تحمیل شده‌اند درک درست و واقعی از محیط ورزش ندارند.

وی تاکید کرد: هر محیطی زبان و فرهنگ خودش را دارد و نمی‌توانیم زبان و فرهنگ یک محیط دیگر را به فرهنگ و زبان محیط دیگری تحمیل کنیم. ورزش دارای هیجان، شور و شوق است و زبان مخصوص به خود را دارد که اگر مدیری با این شرایط ناآشنا باشد ممکن است این موارد را تحت عنوان ناهنجاری قلمداد کند. در حالی که این موارد ناهنجاری نیست و فرهنگ اختصاصی ورزش است. مواردی چون «داد و بیداد» و تخلیه انرژی جزئی از ذات ورزش است که چون درک درستی از آن وجود ندارد گاهی این موارد را به عنوان ناهنجاری طبقه بندی می‌کنند.

وی ادامه داد: مدیران ورزشی پیش از هر چیز باید بتوانند این فضا را درک و با مفهوم فرهنگ هواداری ارتباط برقرار کنند. ورزشگاه با محیط‌هایی مثل مدرسه، سینما، دانشگاه و محل کار یا هر فضای دیگری متفاوت است و نمی‌توان انتظاری که از محیط‌های دیگر داریم از محیط ورزشگاه هم داشته باشیم. شناخت نامناسب محیط‌های ورزشی موجب می‌شود نتوانیم درک درستی به لحاظ استراتژیک از این فضا داشته باشید و ما را در تضاد با بستر اجتماعی قرار دهد.

این جامعه شناس ورزش در ابتدا ۳ دسته از مسائل را در امر فرهنگ هواداری دخیل دانست که شامل مسائل شخصی، مدیریتی و اجتماعی است و گفت: این سه دسته مسائل تئوری‌های مختلفی دارند و خود را در فضای «فرهنگ هواداری» بروز می‌دهد.

ناکامی منجر به خشونت می‌شود

یکی از نظریه‌هایی که به مسایل شخصی هواداران می‌پردازد نظریه ناکامی است که مطابق آن، ناکامی‌ها می‌توانند منجر به خشونت شود. به این معنا که فرد در زندگی شخصی خود در رسیدن به اهداف خود به دلایل مختلف ناموفق بوده است و این احساس ناکامی را در محیط‌های ورزشی از خود نشان می‌دهد. یا اینکه تیم محبوبش نتیجه مطلوب خود را کسب نمی‌کند و این ناکامی او را به مواردی چون فحاشی، تخریب یا خشونت سوق می‌دهد.

این ناکامی همچنین ممکن است به این دلیل رخ دهد که فرد انگیزه‌هایش از حضور در ورزشگاه برآورده نشده باشد.

اصلاح فرهنگ هواداری یک امر بلندمدت است

مدیران ورزشی ما نمی‌توانند فرهنگ هواداری را مدیریت کنند و فقط در روزهای حساسی که قرار است هواداران زیادی وارد ورزشگاه شوند به این موضوع فکر می‌کنند. در حالی که این موضوع یک مقوله بلندمدت است و نمی‌توان در کوتاه مدت و به صورت مقطعی به آن فکر کرد.

باشگاه‌ها در ایران به رغم آنکه عنوان فرهنگی را پیش از ورزشی با خود یدک می‌کشند اما نمودهای فرهنگی در باشگاه‌ها دیده نمی‌شود. باشگاه‌ها مسئولیت‌های اجتماعی خود را به عهده نمی‌گیرند و کانون‌های هواداری را به حال خود رها کرده‌اند. این مسئولیت‌های اجتماعی مواردی چون داشتن سرود مشترک باشگاه یا برگزاری جلساتی است که منجر به افزایش همدلی در میان هواداران می‌شود اما در میان باشگاه‌های ایرانی دیده نمی‌شود. وجود چنین مواردی به تماشاگر کمک می‌کند که بتواند در شرایط حساس و پر تنش رفتار مطلوب را از خود به نمایش بگذارند. این امر هم تنها در صورتی تحقق می‌یابد که از طریق رسانه‌ها، صدا و سیما، کانون‌های هواداری و یا نهادهای اجتماعی اطلاع رسانی و تمرین شده باشد اما هیچ گونه آگاهی بخشی در این خصوص در جامعه وجود ندارد.

تأثیر این نهادهای اطلاع رسانی را آنجایی می‌توان مشاهده کرد که وقتی تیم‌های ما با تیم‌های خارجی بازی دارند شاهدیم که از الفاظ و اصطلاحاتی استفاده می‌شود که مختص میادین جنگی است و خشونت را تداعی می‌کند. این موارد بر ذهنیت هوادار را تشکیل می‌دهد و بر خودآگاه و ناخودآگاه هواداران تأثیر می‌گذارند. اثرات این گونه تبلیغات را در دیدارهای داخلی هم می‌توان دید و باعث می‌شود که تماشاگر، خودش را در جنگ و تقابل با بخش دیگری از جامعه که هوادار تیم دیگری است، ببیند.

هواداران به دلایل مختلفی مانند ورزشی، اجتماعی یا فرهنگی، حامی یک تیم می‌شوند و این تلقی در آنها پدید می‌آید که اگر نتوانستند در زمین مسابقه به موفقیت برسند باید بتوانند در خارج از زمین مسابقه، قدرت و تسلط خود را بر رقیب خود نشان دهند. اصلاح این امر مستلزم آن است که باشگاه‌ها نه در شعار که در عمل فرهنگی باشند و فرهنگی عمل کنند. فرهنگ مستلزم آگاهی، تمرین، دانش، همراهی و همدلی با احساسات و عواطف دیگران است که در کشور ما کمتر به چشم می‌خورد.

مسایل اجتماعی

یکی از مهمترین نظریه‌های مربوط به مسائل اجتماعی، نظریه «متمدن شدن» یا «فرهنگ» است. مطابق با این نظریه، هر شخص یا گروه اجتماعی در جامعه گرایش‌ها و تفکرات مختص به خود را دارد و ممکن است میزانی از عدم تطابق و همراهی با خوانش رسمی یا رایج جامعه در حوزه‌های مختلف داشته باشند و به نوعی می‌توان گفت که «تمدن پذیری» این افراد یا گروه‌ها در حوزه‌های متفاوتی به طور کامل شکل نگیرد و آنها به دنبال زمین‌ها یا مجراهایی باشند که بتوانند مخالفت خود را با عرف یا قوانین یکسان ساز جامعه نشان دهند. محیط ورزش به دلیل اینکه دارای هیجان و کنترل ناپذیری است که در آن جمعی از افراد می‌توانند به هم انگیزه دهند و همدیگر را حمایت کنند محیطی مساعد برای بروز این مخالفت‌ها و رفتارهای نامطلوب در ورزشگاه‌ها باشد.

جریمه‌های بی هدف لجاجت هواداران را تحریک کنند

به این دلیل که در ایران هواداران قابل شناسایی نیستند در زمانی که آنها مرتکب تخلفاتی شوند نمی‌توان کسانی را که مرتکب افعال نامطلوب شده‌اند را جریمه کنیم. بلکه ناگزیر به اعمال جرایم عمومی و مادی علیه باشگاه‌ها هستیم که عملاً بازدارنده نیستند. در حالی که در دنیا نمونه‌های موفقی داریم که اجرای آن نیازمند زیرساخت‌های مدیریتی و اجرایی است که بتوان متوجه شد چه افرادی به ورزشگاه می‌آیند و هر کسی در کدام صندلی مستقر می‌شود. در این صورت می‌توان هر فرد را نسبت به رفتارش جریمه کرد و افراد هم نسبت به رفتار خود احساس مسؤولیت خواهند کرد. اما به این دلیل که تماشاگران در فضایی ناشناس و غیرقابل شناسایی به ورزشگاه می آیند اتفاقات نامطلوبی در حوزه ورزشی و هواداری اتفاق می‌افتد.

این جرایم عمومی نمی‌تواند نقش بازدارنده ایفا کنند. اینکه تیمی جریمه نقدی شود یا از حضور تماشاگرانش محروم بشود باعث نمی‌شود که بهبودی در رفتار تماشاگران اتفاق بیفتد زیرا عاملان و متخلفان جریمه نمی‌شوند و می‌توان از آن به عنوان ضعیف‌ترین نوع برخورد با تخلفات نام برد. این مساله حتی در برخی موارد موجب می‌شود لجاجت هواداران را تحریک کنند.

نسخه کوتاه مدت وجود ندارد

برای حل چالش‌های مربوط به فرهنگ هواداری نسخه کوتاه مدت وجود ندارد و اکثراً به نفع کسانی است که این پست‌های مدیریتی را کسب می‌کنند و مدتی در رأس کار هستند و سپس به جای دیگری می‌روند. مساله هواداری را باید یک مساله مداوم و دراز مدت در نظر بگیریم و نیاز به یک انقلاب فرهنگی است که در تمام سطوح ورزش یعنی از انتخاب مدیران، تدوین قوانین، تخصیص امکانات، انتخاب مربیان و بازیکنان و قراردادهایی که بازیکنان با تیم‌ها دارند موضوع شایسته سالاری را در اولویت قرار دهیم.

مدیران اگر به مسائل ورزشی آگاه باشند و زیرساخت‌ها و پیش نیازهای ورزش را بشناسند و برخاسته از محیط ورزشی باشند می‌توانند زیرساخت‌های ورزش را بسازند، تخصیص منابع را به درستی انجام دهند، همدلی را در هواداران به وجود بیاورند.

رسانه‌های ورزشی باید از پرداختن به تقابل‌های غیرمنطقی اجتناب کنند. هواداران الگویی را که رسانه‌ها در تقابل با تیم‌های خارجی ارائه می‌دهند فرا می‌گیرند و آن را در موجهه با هواداران و هم‌وطنان خود به کار می‌گیرند. رسانه‌ها باید الگوی صحیحی را به هواداران منتقل کنند.

لزوم بهره گیری از جامعه شناسان در ورزش

رئیس انجمن جامعه شناسی ورزشی در پایان بر فقدان بهره گیری از جامعه شناسی در محیط‌های آکادمیک و ورزشی کشور تاکید کرد و گفت: نبود جامعه شناسی ورزشی چه به عنوان رشته دانشگاهی و چه در محیط‌های ورزشی حاکی از آن است که ما درکی از ورزش به عنوان نهاد اجتماعی و نداریم و کارکردهای اجتماعی آن را نمی‌شناسیم. این در حالی است که جامعه شناسی از جمله حوزه‌های ضروری است که باید در ورزش به آن پرداخته شود. چرا که ورزش علاوه بر اینکه آثار فردی در ورزشکار ایجاد می‌کند آثار عمده اجتماعی هم در پی دارد که هم دانشگاه و هم ورزش باید به آن بیشتر بپردازند.
-------------------------------------------
گزارش: میثم احمدی