شکوفه چرخی بازیگر، طراح صحنه و لباس و کارگردان تئاتر که نمایش «ستوان آینیشمور» را در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه دارد درباره دلیل انتخاب این نمایشنامه برای اجرای صحنهای به خبرنگار مهر گفت: کمدی سیاه، اغلب درد، فقدان و اندوه را مورد بحث قرار میدهد و تجربه متضاد و جذابی را برای مخاطب فراهم میکند. «ستوان آینیشمور» اثر مارتین مک دونا، علاوه بر اینکه یک نمایشنامه طنز است، به ماهیت جدی مبارزات مردم ایرلند برای استقلال میپردازد و این امری جهانشمول است چون همه مردم دنیا در همه جا، مبارزه میکنند تا استقلال خودشان را به دست بیاورند.
کارگردان نمایش «خنده در طبقه بیستوسوم» درباره فرآیندی که پس از انتخاب اولیه نمایشنامه تا شروع تمرینات طی کرده است، عنوان کرد: انتخاب نمایشنامه و شیوه اجرایی یک نمایش به مکتب کاری کارگردان برمیگردد. تئاتر، یک تجربه دیداری است و باید اجراهای متفاوتی از یک نمایشنامه دید تا تحلیل درستی از آن کسب کرد. نمایشنامههای خارجی، بارها و توسط گروههای نمایشی در کشورهای مختلف به نمایش درمیآید. بعضی از کارگردانان، فرهنگ کشور خود را درون اجرا میگنجانند و این سبک کارگردانی، باعث میشود که مخاطب با فرهنگ کشورهای دیگر نیز آشنا شود. من وقتی نمایشنامه «ستوان آینیشمور» را برای اجرا انتخاب کردم، تحلیلها و ترجمههای گوناگونی را مورد مطالعه قرار دادم و حتی برشهایی از این نمایشنامه را بازنویسی کردم. همچنین فیلم تئاترهایی را که مارتین مک دونا در این راستا کارگردانی کرده بود، نگاه کردم. اینگونه شد که در نهایت، با اطلاعات کافی و کامل، مبادرت به آغاز تمرینات کردم.
وی درباره اینکه چرا تا به حال، نمایشنامههای تألیفی ایرانی را کارگردانی نکرده و هر سه تجربه کارگردانی وی برگرفته از نمایشنامههای ترجمه خارجی بوده است، توضیح داد: درباره انتخاب نکردن نمایشنامههای ایرانی باید بگویم، قصد هیچ گونه جسارتی به کارگردانهایی که نمایشنامههای ایرانی را انتخاب میکنند، ندارم. بلکه فضای مورد علاقه خود را برای اجرا در نمایشنامههای ایرانی نمیبینم. مگر اینکه یک نمایشنامه آیینی سنتی مثل «جعفر خان از فرنگ برگشته» نوشته حسن مقدم باشد. این نوع نمایشنامه در سالهای اخیر، کمتر به نگارش درآمده است. از این رو، شاید لازم است دلیل این انتخاب را در این موضوع جستجو کرد.
کارگردان نمایش «پشت کلانتری، کوچه اول، تیر چراغ برق»، درباره چالشهایی که برای اجرای «ستوان آینیشمور» پشت سر گذاشته است، گفت: عمده ترین چالش ما، این بود که اداره کل هنرهای نمایشی ابتدا متن «ستوان آینیشمور» را رد کرد. بعد از صحبتها و جلسات مکرر، قبول کردند که نمایش ما را بازبینی کنند. در انتها، همهچیز منوط به این شد که نمایشنامه بازنویسی شود و برخی از جملاتی را که در نمایشنامه گنجانده شده بود، به کار نبریم. فضای اجرا در قالب همان ایرلند بماند و بازیگران در اجرا، هیچ پیامی را منتقل نکنند. این مهمترین چالش ما بود. هر نمایشنامهای پیامی دارد که باید به روز باشد. هیچ نمایشنامهنویسی، نمایشنامهای نمینویسد که فقط برای همان دوران خودش باشد. نمایشنامهنویسانی همانند نیل سایمون و مارتین مک دونا، نمایشنامهنویسانی هستند که آثار آنها را میتوان در هر دورانی اجرا کرد.
وی ادامه داد: همه بازیگران من را به عنوان «کارگردان قراردادی» میشناسند و میدانند که دوست ندارم بازیگران از چارچوب نمایشنامه فراتر بروند. از نظر من، نمایشنامههای خارجی، نمایشنامههای استانداردی هستند. بنابراین دوست ندارم این نمایشنامه که به درستی نوشته شده است، به بیراهه برود.
وی درباره طراحی مینیمالیستی صحنه نمایش مطرح کرد: متاسفانه امکان طراحی دکور را طبق آنچه مد نظرمان بود، نداشتیم. چون کل زمان اجرا با احتساب ورود تماشاگران و رورانس، یک ساعت است. ورود تماشاگران و رورانس بازیگران، حداقل پنج دقیقه زمان میبرد. این زمان را از یک ساعت زمان اجرا کم کنید، پنجاه دقیقه زمان مفید اجرا خواهد بود. در نتیجه، سعی شد تا در این پنجاه دقیقه زمان مفید، به غیر از حذفیات اشاره شده، دیالوگهای مهم اثر گفته شود که بتواند پیام «ستوان آینیشمور» را برساند. در این صورت بود که نتوانستیم دکوری داشته باشیم که مخاطب را جذب کند. از این منظر هم مورد انتقاد قرار گرفتیم.
وی افزود: با استفاده از پرده پروجکشن و چیدمانی که داشتیم، برای تماشاگر امکان تصور کردن به وجود آوردیم. یکی از صحنههایی که در اجرا مشاهده میشود، از آثار خود مارتین مک دونا است که براساس همین نمایشنامه نوشته شده است. ما در پرده پروجکشن از عکسی استفاده کردیم که تداعیکننده کلبه و جاده مد نظر در نمایشنامه باشد و این تصور را برای مخاطب به وجود بیاورد که در یک جزیره حضور دارد. مضاف بر اینکه افکتهای صوتی مناسب مثل صدای امواج آب و صدای سوسک در انبار به کار گرفته شده است. سعی کردیم در حدامکان از این عناصر استفاده کنیم تا فضاسازی مناسب ایجاد شود. از سوی دیگر، بیشتر از این هم امکان نداشتیم چون خود جابهجایی دکور هم زمان بر است. ما حتی مجبور شدیم چند صحنه را با هم ترکیب کنیم تا کمترین جابهجایی صحنه را داشته باشیم. امیدواریم در همین حد مینیمالیستی توانسته باشیم، این فضاسازی را روی صحنه برای تماشاگر تصویر کرده باشیم.
بازیگر نمایش «بلیط تئاتر ۲» در پایان درباره وضعیتی که برای آینده تئاتر ایران تصور میکند، گفت: اگر تئاتر ایران را به دست آدمهای کاربلد بسپارند، آینده خوبی خواهد داشت. افراد بسیاری هستند که در این حوزه، تحصیل کردهاند و مرارت کشیدهاند. خود من برای تحصیل در این حوزه با سختیهای بسیاری روبهرو شدم. شبهای زیادی بیدار ماندم تا برای اجرایی که قرار است راجع به آن صحبت کنم یا اجرا ببرم، فیلم ببینم یا کتاب و نقد و تحلیل بخوانم و پادکست گوش بدهم. با آدمهای بزرگی که در تئاتر فعالیت میکنند، سابقه همکاری داشتم و مشقتهای آنها را به چشم دیدهام. از این رو، قدر حرفه خودم را میدانم و دوست ندارم ببینم به قهقرا میرود. متأسفانه، الان نمایشنامههای بیکیفیتی را میبینیم که حتی در جشنواره تئاتر فجر اجرا میشوند. چرا باید هر نمایشی در جشنواره تئاتر فجر اجرا شود؟ از نظر من، این کار، توهین به اساتید تئاتر کشور و دیگر بزرگان تئاتر ایران است. البته که تئاتر همیشه زنده است و امثال من که دلباخته این هنر هستیم، هیچ گاه نمیتوانیم از آن دور شویم. امیدوارم در آینده، اداره کل هنرهای نمایشی اشراف بیشتری به این موضوعات داشته باشد و با وسواس بیشتری عمل کند.
نمایش «ستوان آینیشمور» با ترجمه زهرا جواهری و تهیهکنندگی فاطمه بامستی و بازی امیر عبادی، علی پیلهور، امیر زمانی فرد، محمد رضایی، نرگس موسوی، افق ایرجی، امیرحسین فهادان، میلاد صفوی و مهدی شاهی، از ۲۲ بهمن ماه تا ۲۵ اسفند ساعت ۱۸ در سالن شماره ۳ پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه میرود.
در خلاصه داستان نمایش آمده است: داستان این نمایشنامه، تصویری بسیار خنده دار و البته تأثربرانگیز از زندگی تروریستی ایرلندی به نام پادریک است که عواطف قربانیانش برایش هیچ اهمیتی ندارد و در عوض، به گربه خانگیاش بسیار وابسته است و به آن عشق می ورزد. زمانی که پادریک در حال بمباران غیرنظامیان در ایرلند شمالی است، گربه اش به دلایلی نامعلوم میمیرد ...