یک روانشناس ورزشی معتقد است هواداران در فوتبال ایران هویت مشخصی ندارند و این مساله موجب می شود پیوندی بین آن ها و باشگاه ها وجود نداشته باشد که ثمره آن اتفاقات ناخوشایند روی سکوهاست.

به گزارش خبرنگار مهر، فوتبال به واسطه هیجان و رقابتی که در آن وجود دارد همواره محلی برای بروز برخورد و تنش چه در میان بازیکنان و مربیان و چه در میان هواداران و تماشاگران بوده است و در همین راستا تلاش‌های زیادی در سراسر جهان صورت گرفته است تا با ابزارهای مختلفی از آموزش و فرهنگ سازی گرفته تا جریمه و تنبیه از میزان این خشونت‌ها کاسته شود. برای تحقق چنین امری، بهره گیری از روانشناسان ورزشی در محیط باشگاهی و یا در سطوح مختلف مدیریتی از جمله اقداماتی است که برای کاهش این تخلفات انجام می‌شود.

اصطلاح «فرهنگ هواداری» سال‌های زیادی است که در فوتبال ایران مورد استفاده قرار می‌گیرد و یکی از اهداف آن کاهش خشونت و پرخاشگری در میان تماشاگران و هواداران تیم‌های ورزشی است اما با این وجود همواره در مسابقات فوتبال و به خصوص مسابقاتی که از حساسیت بیشتری برخوردار هستند شاهد بروز تخلفاتی همچون درگیری فیزیکی، پرتاب بطری و سنگ و فحاشی در میان تماشاگران بوده ایم و به نظر می‌رسد اقداماتی که در این خصوص صورت گرفته است نتوانسته چنین تخلفاتی را برطرف سازد.

حال سوال اینجاست که چه عواملی بر بروز این تخلفات و اصلاح «فرهنگ هواداری» دخیل است و چه اقداماتی برای آن باید انجام داد؟ محمد علی منصوری جوزانی کارشناس و پژوهشگر حوزه روانشناسی ورزشی در گفت و گو با خبرنگار مهر به بررسی این مساله در فوتبال ایران پرداخت و آن را مورد ارزیابی قرار داد.

فوتبال ذاتاً ورزشی خشونت آمیز است

محمد علی منصوری جوزانی در آغاز بر این مساله تاکید کرد که فوتبال ذاتاً ورزشی خشونت آمیز است و روایت‌های مختلفی که از ساخت نخستین توپ وجود دارد اشاره کرد و گفت: بر اساس روایت‌هایی که ساخت توپ موجود است نخستین توپ‌ها از جمجمه حیوانات ساخته می‌شد که از این جمجمه‌ها به عنوان ابزاری برای بازی استفاده می‌شد و حتی اگر این روایت هم صحیح نباشد استفاده از مثانه باد شده خوک برای ساخت توپ اثبات شده است. در هر دو روایت شاهدیم که نوعی خشونت وجود دارد و حاکی از آن است که فوتبال از اساس، خشونت را با خود حمل می‌کند.

همین فوتبال در دنیای امروز به یک آئین تبدیل شده است و افرادی از طبقات اجتماعی مختلف به آن گرایش دارند و هر کدام به دلایلی از تیمی هواداری می‌کنند. هوادارانی که جامعه مخصوص به خود را تشکیل داده‌اند و امروزه به بخش مهمی از باشگاه‌های فوتبال را به خود اختصاص داده‌اند و یکی از ارکان مهم هستند. به همین دلیل در سطح جهان، باشگاه‌ها تلاش می‌کنند هواداران را با خود همسو کنند و هویت باشگاه و هویت تماشاگر را به هم پیوند بزنند. مسأله‌ای که در فوتبال ایران مغفول مانده است و به دلایل مختلفی، هوادار و باشگاه با هم پیوند ندارند و نه هوادار خودش را متعلق به باشگاه می‌داند و نه باشگاه از حضور هوادار منفعتی کسب می‌کند.

این پژوهشگر ورزشی معتقد است که در فوتبال ایران دلایل مختلفی وجود دارد که براساس آن، مفهوم «هویت» برای هوادار شکل نگرفته و در نتیجه مفهوم «فرهنگ هواداری» صرفاً در حد واژه باقی مانده است.

هویت هواداری در ایران شکل نگرفته است

این روانشناس ورزشی گفت: در فوتبال ایران، هویت هواداران تعریف نشده است و هوادار هویتی در تیم خود ندارد. هوادار فوتبال در ایران در سمتی که باشگاه قرار دارد قرار نگرفته است. به این معنا که باشگاه از قبال هوادار منفعتی کسب نمی‌کند. برای نمونه، باشگاه سهمی از بلیتی که هوادار تهیه می‌کند ندارد. حضورش در جایی ثبت نمی‌شود و معلوم نیست تماشاگری که در یک بازی به حمایت از تیمش می‌پردازد در بازی بعدی هم حضور داشته باشد. تماشاگر همچون رهگذری است که در دلش و به لحاظ احساسی هوادار تیم است.

البته اقداماتی همچون صدور کارت هواداری در سال‌های اخیر از سوی برخی باشگاه‌ها صورت گرفت اما هیچکدام نتوانستند به این هویت نادیده گرفته شده کمکی کند. در نتیجه تماشاگری که در ورزشگاه حضور دارد و تیمش نتیجه نگرفته است خشمگین می‌شود و ابایی از شکستن صندلی یا پرتاب سنگ و بطری ندارد چرا که خود را به لحاظ قانونی بخشی از باشگاه نمی‌داند و منافع باشگاه را همسو با منافع خود در نظر نمی‌گیرد. همین تماشاگر نگران محروم شدن تیم از حضور تماشاگر هم ندارد چون که معلوم نیست خودش در بازی بعدی به ورزشگاه بیاید و در واقع پیوندی بین باشگاه و هوادار وجود ندارد و تا زمانی که این پیوند شکل نگیرد و نقش و هویت هوادار در تیمش تعیین نشود فرهنگ شکل نمی‌گیرد.

این در حالی است که در کشورهای دیگر بلیت‌های تماشاگران از ابتدای فصل به فروش می‌رود و تماشاگر می‌داند که در کدام بازی قرار است به ورزشگاه بیاید و باشگاه هم می‌داند که در هر بازی کدام تماشاگران در ورزشگاه حاضر می‌شوند. همین اقدام می‌تواند به هوادار هویت بدهد. هواداری که بلیت بازی‌های آینده را خریداری کرده است از انجام اقداماتی که موجب محرومیت تماشاگران از حضور در ورزشگاه شود اجتناب و حتی با آن مقابله می‌کند.

اجزای فوتبال در ایران از هم گسسته هستند

این پژوهشگر گفت: یکی از معضلاتی که در فوتبال ایران شاهد آن هستیم از هم گسیختگی اجزای فوتبال و همچنین اجزای مربوط به باشگاه‌ها است. برای نمونه برند دو باشگاه پرسپولیس و استقلال در اختیار وزارت ورزش است و ورزشگاه این دو تیم را سازمان توسعه و تجهیز اماکن ورزشی مدیریت می‌کند. از سوی دیگر پیوندی بین اجزای باشگاه وجود ندارد و در فصل جاری لیگ برتر شاهدیم که مربی یک تیم با مدیر باشگاه در تقابل هستند و یا گاهی بازیکنانی علیه باشگاه مصاحبه می‌کنند. در چنین شرایطی نمی‌توان انتظار داشت که هوادار خودش را عضوی از باشگاه بداند و برای آن دلسوزی کند. در باشگاه‌ها غالباً منافع فردی بر منافع باشگاه اولویت دارد که منجر به ایجاد اختلافات دائمی در باشگاه می‌شود.

گاهی عوامل باشگاه‌ها عامل التهاب می‌شوند

وی ادامه داد: گاهی شاهدیم که تیم‌ها خودشان موجب التهاب در روی سکوها می‌شوند. در دو دربی اخیر شاهد بودیم که هواداران مشکلی با هم نداشتند و تنشی بین آنها وجود نداشت اما از چند هفته قبل از آغاز دربی بیانیه‌های مختلفی از سوی دو تیم صادر می‌شد که به التهاب روی سکوها منجر می‌شد.

بیانیه‌ای که از سوی یک باشگاه علیه باشگاه دیگر و یا بیانیه‌ای که مربی و مدیر علیه یکدیگر صادر می‌کنند بیشتر به دلیل این است که بار مسئولیت شکست را از روی خود بردارند اما نتیجه آن افزایش التهاب روی سکوهای ورزشگاه است. اینکه هوادار یک تیم به تیم دیگر توهین کند و یا در بین طرفداران یک تیم دو دستگی به وجود بیاید و بخشی طرفدار مربی و بخشی طرفدار مدیر شوند و در این بین تنها چیزی که مورد توجه قرار نمی‌گیرد منافع باشگاه است.

ساختار ورزشگاه‌های ایران خشونت را بازتولید می‌کند

محمدعلی منصوری جوزانی از فضای نامناسب ورزشگاه‌های ایران به عنوان یکی از عوامل بروز خشونت در میان هواداران نام برد و گفت: یکی از مسائلی که در فوتبال ایران وجود دارد امکانات ضعیف در حوزه فوتبال است. برای نمونه ورزشگاه آزادی به دلیل شرایطی که دارد می‌تواند بازتولیدکننده خشونت باشد. از دیوارهای ترک خورده ورزشگاه تا وضعیت فاجعه بار سرویس‌های بهداشتی عاملی است که می‌تواند بر خشونت بیفزاید. دود سیگاری که در ورزشگاه پراکنده می‌شود و یا ساندویچ بی کیفیتی در آنجا ارائه می‌شود این حس را القا می‌کند که اگر فرد بی اعصابی هستید به ورزشگاه بیایید و بدیهی است که شاهد خشونت باشیم. اما نباید فراموش کرد که تماشاگران عامل این خشونت نیستند و کسانی که موجب شده‌اند چنین فضایی در ورزشگاه شکل بگیرد عامل چنین خشونتی هستند.

این در حالی است که در ورزشگاه‌های خارج از کشور شاهدیم که در فضای ورزشگاه مواردی چون کتاب فروشی، فروشگاه، کافه و رستوران و زمین‌های بازی تعبیه شده است. همین موارد این حس را القا می‌کند که حضور در ورزشگاه برای لذت از بازی و اوقات فراغت است.

رسانه‌های مجازی هواداری خشونت را تشدید می‌کنند

این پژوهشگر حوزه روانشناسی ورزشی گفت: رسانه‌هایی که با عنوان هواداری در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی فعالیت می‌کنند از دیگر مواردی است که به خشونت‌ها در فوتبال ایران دامن می‌زند. هیچ گونه نظارتی بر این رسانه‌ها که گاهاً مخاطبان آنها بیش از یک میلیون نفر هستند وجود ندارد. مخاطب نمی‌داند چه کسی یا چه گروهی پشت برخی از این کانال‌ها یا صفحات قرار دارد و حتی اگر از نگاهی زبان شناسانه یا نشانه شناسانه به آنها داشته باشیم می‌توان حدس زد که بسیاری از صفحاتی که تیم‌های متفاوتی را حمایت می‌کنند دارای گفتمان و نگارشی مشابه هستند که نشان دهنده این مساله است که افرادی که این صفحات گوناگون را اداره می‌کنند یک گروه مشخص هستند.

لیدرها در جای درست قرار ندارند

یکی دیگر از چالش‌هایی که روی سکوهای ورزشگاه‌های با آن مواجه هستیم حضور لیدرها است. لیدرهایی که در ورزشگاه حضور دارند افراد مستقلی نیستند و به کسانی در داخل یا خارج باشگاه وابستگی دارند و در هر حال در سمت تماشاگران قرار ندارند. این لیدرها افرادی هستند که ممکن است با تماشاگران درگیر شوند و یا جو ورزشگاه را به سمت افرادی که از سمت آنها اجیر شده‌اند هدایت کنند و از عوامل ایجاد خشونت در ورزشگاه هستند.

استفاده از متخصصان فرهنگ و جامعه در باشگاه

یکی از راهکارهایی که می‌تواند به بهبود وضعیت هویت و فرهنگ هواداری در فوتبال ایران کمک کند بهره گیری از متخصصان فرهنگ و استفاده از جامعه شناسان حوزه ورزش است. این افراد می‌توانند برای تعیین هویت باشگاه و نحوه تعامل باشگاه و هواداران اثر مثبتی داشته باشند.

تعیین فلسفه باشگاه

باشگاه باید فلسفه خود را تعیین کند و ارزش‌های خود را مشخص کند. اما ما چیزی به عنوان باشگاه نداریم و در نتیجه هویت نداریم، فلسفه نداریم و ارزش نداریم و هیچکدام از اینها در باشگاه‌ها تعیین نشده است.

عدم پیگیری خصوصی سازی باشگاه‌ها

خصوصی سازی باشگاه‌ها سال‌ها است که در فوتبال ایران مطرح می‌شود اما هیچ وقت به طور جدی پیگیری نشده است. خصوصی نبودن باشگاه موجب می‌شود که هوادار سهمی در باشگاه نداشته باشد و در نتیجه در امور مربوط به باشگاه نظر بدهد. در نتیجه این «به رسمیت شناخته نشدن» موجب می‌شود که نظرات خود را نتواند از دریچه‌های رسمی اعلام کند و راهی جز فریاد و اعتراض را نمی‌تواند در پیش بگیرد.

در چنین شرایطی باشگاه کنترلی بر ورزشگاه و فضای آن ندارد، نمی‌تواند هوادارانش را مدیریت کند، منافع فردی و گروهی بر منافع باشگاه غالب می‌شود و نتیجه آن چیزی جز بازتولید خشونت نیست.

الگوبرداری از نمونه‌های موفق

وی ادامه داد: یکی از نمونه‌های موفق در خصوص تجربه مقابله با تخلفات هواداران و اصلاح فرهنگ هواداری مربوط به بریتانیا و در مواجهه با «هولیگان‌ها» بود که موجب ایجاد هرج و مرج در ورزشگاه‌ها می‌شدند و به خاطر آنها فوتبال انگلیس در دو مقطع تعطیل شد. اتحادیه فوتبال انگلیس برای اصلاح این روند فوتبال این کشور را تعطیل کرد و سپس تلاش کرد که قوانین را اصلاح کند. یکی از این اصلاحات در خصوص به رسمیت شناختن «هویت هواداران» بود. برای مثال صندلی‌ها را شماره گذاری کردند تا هویت هر کدام از تماشاگرانی که به ورزشگاه می آیند شناخته شده باشد و تمام رفتارهای او در جریان بازی زیر نظر است.

اقدام دیگری که در کشورهای دیگر به آن پرداخته شد مساله آموزش است که سنگ بنای این کار باید از فوتبال پایه آغاز شود. استفاده از ظرفیت آموزش و پرورش برای امر آموزش و حتی برگزاری مسابقات فوتبال می‌تواند کمک بزرگی در آموزش داشته باشد.

ما در ایران شرایط متفاوتی نسبت به بریتانیا داریم. در فوتبال ایران «هولیگان» وجود ندارد و این مساله بیشتر خود را به صورت «وندالیسم» نشان می‌دهد و میزان این خشونت‌ها نسبت به بریتانیا بسیار کمتر است. به لحاظ تاریخی و فرهنگی، فوتبال ایران شرایط آرام تری نسبت به بسیاری از کشورها دارد. بسیاری از خشونت‌هایی که از جنس قومیتی یا نژادی هستند در ایران وجود ندارد.

اما مشکلی که در ایران وجود دارد این است که نه بازیکنان و نه هواداران آموزش ندیده‌اند. تیم‌های مطرح ما در لیگ برتر روانشناس ندارند و در نتیجه بازیکنان این تیم‌ها نمی‌توانند در شرایط بحرانی بر وضعیت خودشان مسلط باشند. رکن اصلی اصلاح ناهنجاری‌ها آموزش است و گفت: علاوه بر تمام این مسائل، آموزش‌های مربوط به کنترل هیجان و خشم هم در فوتبال وجود ندارد. بازیکنی که مرتکب خشونت کلامی می‌شود و یا هواداری که دست به ناهنجاری می‌زنند خودشان به نوعی قربانی نبود آموزش هستند.