روند وابستگی کشورهای اروپایی به آمریکا که  از دل جنگ جهانی دوم کلید خورد در سال‌های اخیر افزایش یافته، به گونه‌ای که دو کشور فنلاند و سوئد نیز پس از سال‌ها «بی‌طرفی» به ناتو پیوستند.

خبرگزاری مهر؛ گروه بین‌الملل: جنگ اوکراین که وارد سال دوم خود شده، وابستگی کامل اروپا به آمریکا در امور دفاعی- نظامی را عیان ساخت و حتی در مقاطع مختلف اختلافات و ناتوانی اروپایی‌ها را برای داشتن ابتکار عمل در فروکشی کردن بحران نظامی در خانه خود را به نمایش گذاشت. به همین دلیل آمریکا که از دل جنگ جهانی دوم خود را به اروپا نزدیک کرد ، در دل جنگی دیگر (اوکراین) پایه‌های وابستگی اروپا به خود را محکم‌تر کرد.

نظم نوین جهانی و ایجاد حلقه‌های وابستگی

نظم جهانی که امروزه از آن یاد می‌شود، در پی جنگ جهانی دوم ساخته شد و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی گسترش یافت. آمریکا با طراحی و برنامه ریزی این نظام، در تلاش بوده تا هژمونی دائمی نظامی خود بر اروپا ، اوراسیا و سایر جهان را به گونه‌ای تضمین کند که همه قدرت‌های منطقه‌ای یا بین‌المللی نیز حول محور آمریکا فعالیت سیاسی- اقتصادی داشته باشند.

راهبرد کلان آمریکا جلوگیری از تسلط هیچ قدرتی بر منطقه و روی آوردن این قدرت‌های منطقه‌ای به آمریکا و ایجاد حلقه ای از متحدان درجه‌بندی شده‌ است.

طبق تئوری‌هایی که «دین آچسون، جورج مارشال» و دیگر دولتمردان آمریکایی آن را پیگیری ‌کردند؛ هژمونی آمریکا نیز در خدمت فرونشاندن رقابت‌های منطقه‌ای بوده زیرا پیش از آن، این موضوع تقریبا لاینحل بود و سبب دو جنگ جهانی شده بود.

ارتش آمریکا نقش مهمی در بازسازی اروپا

ارتش ایالات متحده همیشه بخشی جدایی ناپذیر از طرح اتحاد و بازسازی اروپا از زیر آوار دو جنگ جهانی بود، زیرا در طول این دو جنگ، اروپا تقریبا به طور کامل خود را نابود کرد و ایالات متحده که تنها اتحاد جماهیر شوروی را رقیب خود می‌دانست، برای از میان به در کردن آن، اروپا را احیا کرد.

اروپایی‌ها هم از این فرصت استفاده کرده با طرح آمریکایی همکاری کردند، زیرا شرایطی را فراهم می‌ساخت که در آن هم آمریکا و هم اروپا شکوفا شوند اما شکوفایی در اروپا با وابستگی همراه بود. ایالات متحده با ۱۳ میلیارد دلار کمک در قالب طرح مارشال به بهبود اقتصادی اروپا پس از جنگ کمک کرد.

اما آمریکا با معاهده ناتو میخ خود را در اروپا کوبید و این قاره را به طور کامل زیر چترامنیتی خود قرار داد تا پایه‌های وابستگی هرچه بیشتر اروپا به آمریکا شکل گیرد.

ماده پنجم این معاهده، به عنوان مهم ترین عنصر آن، اعلام می کند که حمله به یک عضو ناتو، حمله به همه اعضا است. این سیاست‌ها نه تنها برای مقابله با اتحاد جماهیر شوروی، بلکه برای شرطی کردن اروپا برای دستیابی به امکانات سرازیر شده آمریکایی بود.

بنیانگذاران نظم نوین آمریکایی به این تئوری معتقد بودند که وابستگی عمیق اقتصادی – نظامی اروپا به آمریکا، سوپاپ اطمینانی است تا اعضای این قاره، ابزار جهانی آمریکا باشند و خارج از این میدان بازی نکنند.

تئوریسین‌های نظم نوین جهانی، «انزواگرایی و شعار اول آمریکا» را سمی برای این کشور و اهداف جهانی‌اش می‌دانستند و معتقد بودند که آمریکا در قاره دیگری هست اما نه در سیاره دیگر. بنابراین برای توسعه و حفظ منافع خودش باید اروپا را به عنوان اولین حلقه متحدان جهانی‌اش نگه دارد و این استراتژی از دوران جنگ جهانی دوم تاکنون حفظ و تقویت شده است.

چرا اروپا از نظر نظامی وابسته به آمریکاست

تحلیلگران اندیشکده‌های غربی بارها این موضوع را مورد بررسی قرار داده و می‌دهند که چرا اروپا از نظر نظامی وابسته به آمریکاست، دراین تحلیل‌ها آمده است: ارتش‌های اروپایی هنوز از هراس دو جنگ جهانی رنج می‌برند و آمریکا اجازه رشد نظامی گسترده به اروپا را به صورت مستقل نداده است. به همین دلیل این ارتش‌ها درچندین دهه اخیر افول را تجربه کرده‌اند.

در این رویکرد، اگرچه اروپا در ناتو حضور دارد و هزینه هم می‌کند اما هنوز بسیاری از سخت افزارهای نظامی اروپا در وضعیت نامناسبی قرار دارد. بخش اعظمی از نیروهای اروپایی آماده نبرد مجزا، نیستند. جت‌های جنگنده و هلیکوپترهای آن‌ها آماده پروازهای جنگی و کشتی‌ها و زیردریایی‌های آن آماده حرکت سریع نظامی نیستند. بخش اعظمی از وسایل نقلیه و تانک های آن‌ها هم پاسخگوی جنگ‌های جدید نیست.

اروپا هچنین فاقد قابلیت‌های حیاتی برای جنگ‌های مدرن است، از جمله قابلیت‌هایی مانند سوخت‌گیری هوایی برای پشتیبانی از جت‌های جنگنده، حمل و نقل هواپیما برای انتقال نیروها به نبرد و هواپیماهای بدون سرنشین شناسایی و نظارت پیشرفته که برای نبرد مدرن ضروری است. نیروهای اروپایی با تجهیزاتی که دارند آماده یک نبرد برای کسب موفقیت کامل نیستند و تجهیزاتی که در اختیار دارند به اندازه کافی برای آن‌ها اطمینان از پیروزی ایجاد نکرده است.

اگرچه این موضوع در واقع یک ضعف و شکست مهم نظامی برای اروپایی‌ها قلمداد می‌شود، اما در واقع باید به نقش حیاتی واشنگتن در تسریع این ضعف هم اشاره کرد و این که این موضوع سبب نگرانی اروپا و نزدیکترشدن بیشتر آن به آمریکا برای دریافت تجهیزات نظامی و تامین امنیت و دفاع خود شده است.

نکته حائز اهمیت این است که پاسخ آمریکا به چنین ضعفی در اروپا این بوده است که کشورهای عضو ناتو را وادار به هزینه بیشتر برای دفاع کنند. در نتیجه، هزینه های دفاعی به موضوع تعیین کننده روابط فراآتلانتیک در قرن بیست و یکم تبدیل شده است. برای بیش از دو دهه، هر دولت جمهوری خواه یا دموکرات آمریکا به شدت پایتخت‌های اروپایی را برای تقویت نیروهای ملی خود در حمایت از ناتو تحت فشار قرار داده‌اند.

گزارش‌های رسانه‌ای از دیدارهای سران و رهبران نظامی آمریکا و اروپا نشان می‌دهد که هیچ موضوع دیگری به اندازه وضعیت نیروهای دفاعی اروپا، در دهه‌های اخیر سبب تعامل واشنگتن با اروپا نشده است. از نظر واشنگتن، تنها راه برای رفع کمبودهای دفاعی اروپا، هزینه بیشتر این کشورهاست، البته به رغم افزایش هزینه‌ بیشتر کشورهای اروپایی اما تحلیلگران می‌گویند؛ دفاع اروپا همچنان به میزان قابل توجهی در توان نظامی، کم خون است.

«رابرت گیتس» وزیردفاع وقت آمریکا در نشست اعضای ناتو در سال ۲۰۱۱ گفت: اعضای غیرآمریکایی ناتو در مجموع بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار آمریکا را سالانه برای دفاع هزینه می‌کنند که اگر عاقلانه و استراتژیک اختصاص داده شود. با این حال، به زعم‌ گیتس و سیاست‌گذاران ایالات متحده، راهی جز هزینه های گسترده‌تر برای کشورهای اروپایی وجود ندارد.

البته از سال ۱۹۹۹، اتحادیه اروپا برای ایجاد یک سیاست امنیتی و دفاعی مشترک درون بلوکی کار کرده که قبلا به عنوان سیاست امنیتی و دفاعی اروپا (ESDP) شناخته می شد.

این قاره از نظر نظامی،ماموریت‌هایی دربحران‌های مرتبط با بالکان و قفقاز گرفته تا آفریقا و خاورمیانه تعریف کرده است. با این وجود، بهبود قابلیت های نظامی اروپا، به ویژه با توجه به بسیاری از آنها، در این میادین بسیار دشوار بوده است زیرا، سال‌ها بودجه دفاعی ثابت یا رو به کاهش اروپا پس از پایان جنگ سرد، عملا امکانات موثر و مورد نیاز برای توفیق در این زمینه ، از اروپا سلب شده بود.

شکاف های گسترده در نیروی هوایی و دریایی راهبردی، سیستم های فرماندهی و کنترل، اطلاعات و سایر نیروهای اروپایی، امکان اقدام مستقل از آمریکا را در میادین مختلف برای قاره سبز، فراهم نساخته و به همین دلیل فنلاند و سوئد نیز خواستار پیوستن به ناتو شدند.

جمع‌بندی

اگرچه آمریکا در شرایط کنونی و با توجه به تئوری‌های بنیانگذاران آمریکایی نظم نوین اجازه استقلال تسلیحاتی به اروپا را غیرممکن می‌داند، اما Claire Berlinski پژوهشگر پولیتیکو این موضوع را نقد کرده و می‌گوید: مخالفت ایالات متحده با تلاش های دفاعی اتحادیه اروپا از دهه ۱۹۹۰ یک اشتباه استراتژیک بوده است که هم اتحادیه اروپا و هم ناتو را تضعیف کرده است. زمان رویکرد جدید ایالات متحده است که استراتژی های دفاعی بلندپروازانه اتحادیه اروپا را تشویق می کند.

با این اوصاف واشنگتن همچنان بر پیروی از استراتژی حفظ اروپا در حلقه اقتصادی- سیاسی و امنیتی – نظامی خود تاکید دارد و به همین دلیل سرانجام با درخواست فنلاند و سوئد برای پیوستن به ناتو، به ویژه آن هم پس از دهه‌ها بی‌طرفی نظامی استکهلم پس از جنگ جهانی دوم، در روزهای اخیر موافقت کرد و این دوکشور به ترتیب به عنوان ۳۱ و ۳۲امین عضوناتو به این پیمان نظامی به رهبری واشنگتن پیوستند.

جنگ اوکراین این واقعیت را بیشتر آشکار ساخت که اروپا تا چه حد برای امنیت خود به آمریکا وابسته است وهدایت و رهبری در این زمینه را به واشنگتن سپرده است.

طبق گزارش‌های رسانه‌ای آمریکا و متحدانش در یک سال گذشته بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار کمک نظامی به اوکراین ارسال کردند و قرار است میلیاردها دلار نیز در سال جدید به این مبلغ اضافه کنند، اما نکته حائز اهمیت این است که اروپا با درخواست‌های مختلف برای حمایت آمریکا از اوکراین این پیام را تقویت کرده که اعضای این اتحادیه در مواجهه با چالش‌های نظامی مرتبط با خود نیز متحد نیستند و یا اینکه ضعف خود در این زمینه را پذیرفته‌اند.

به گفته «مارگرته وستاگر Margrethe Vestager» معاون کمیسیون اتحادیه اروپا، در ۱۶ ماه اول پس از آغاز جنگ اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، کشورهای عضو بیش از ۱۰۰ میلیارد یورو برای خریدهای دفاعی هزینه کردند. تقریبا ۸۰ درصد از این هزینه ها خارج از اتحادیه اروپا خرج شده است و ایالات متحده به تنهایی بیش از ۶۰ درصد از این هزینه ها را تقبل کرده است.

نکته قابل توجه این است که اتحادیه اروپا در دودهه اخیر بودجه‌ نظامی خود را خیلی افزایش نداده بود زیرا همیشه از روابطش با واشنگتن در ارتباطات نظامی سود برده بود، اما جنگ اوکراین و تبعات مرتبط با تهدیدات انرژی و سوخت برای این قاره سبب شد تا، سهم بودجه نظامی بسیاری از کشورهای اروپایی در سال ۲۰۲۳ افزایش یابد به گونه‌ای که برخی از آنها طبق خواسته ناتو ۲ درصد از تولید ناخالص خود را به بودجه‌های نظامی اختصاص دادند.

نکته حائز اهمیت این است که هزینه‌های نظامی گسترده اروپا در ناتو بیانگر میزان وابستگی و همراهی این کشورها با آمریکا را دارد. در این زمینه اگرچه آمریکا بیشترین رقم بودجه در ناتو را به خود اختصاص داده اما اعضای اروپایی این سازمان نیز بودجه‌های کلانی را تامین کرده‌اند.

سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) یک اتحاد سیاسی و نظامی متشکل از ۳۲ کشور است. هدف اصلی خود را تسهیل همکاری بین کشورهای عضو برای تضمین دفاع و امنیت متقابل اعلام کرده است.

طبق آمار ناتو، آمریکا همچنان بزرگترین کمک کننده به بودجه ناتو است. در سال ۲۰۲۳، این کشور ۸۶۰ میلیارد دلار در این سازمان هزینه کرد که ۶۸ درصد از کل هزینه ها را تشکیل می دهد. این میزان بیش از ۱۰ برابر بیشتر از کشور دوم یعنی آلمان است.

در سال ۲۰۱۸، دونالد ترامپ رئیس جمهور وقت آمریکا، نامه هایی به متحدان ناتو ارسال کرد و از آنها خواست که برای دستیابی به حداقل هدف ۲ درصدی، هزینه بیشتری برای دفاع هزینه کنند. با این حال، در سال‌های اخیر، واشنگتن هزینه‌های خود را افزایش داده و نسبت به سال ۲۰۲۱ جهش ۶ درصدی را تجربه کرده است.

نمودار ذیل هزینه‌های دفاعی اعضای ناتو را در سال ۲۰۲۳ نشان می‌دهد.

تحلیلگران می‌گویند حمله روسیه به اوکراین بزرگترین چالش نظامی- امنیتی اروپا پس از جنگ جهانی دوم بوده، اما اختلافات شدید امانوئل مکرون و اولاف شولتز رهبران فرانسه و آلمان در رفع مشکل اوکراین وتعلل اعضای اتحادیه اروپا در کمک به کی‌یف، نشان می‌دهد که کنسرت اروپایی چقدر ضعف برای مواجهه با مهمترین چالش در خانه خود دارد و همین امر دستکم سبب افزایش حضور نظامی آمریکا در اروپا خواهد شد و این رویداد وابستگی نظامی آمریکا به اروپا را به صورت کامل آشکار ساخت.

البته این موضوع به همین جا ختم نمی شود، زیرا وابستگی اروپا به ایالات متحده برای امنیت و نیازهای نظامی خود به این معنی است که آمریکا در عمل به سلاح حق وتو برای دفاع از اروپا مجهز شده است. برخی تحلیلگران اروپایی ضمن انتقاد از وابستگی نظامی اروپا به آمریکا می‌گویند: مجموع اقتصاد کشورهای عضو اتحادیه اروپا بسیار کلان و گسترده است به گونه‌ای که اقتصادکل آن تقریباً به اندازه اقتصاد ایالات متحده و چین برآورد شده است و آن را به یک ابرقدرت تجاری و نظارتی جهانی تبدیل کرده ، اما فقدان قدرت سخت اتحادیه اروپا و ضعف کلی قدرت نظامی آن، استقلال و نفوذ جهانی این بلوک را کاهش داده است، به همین دلیل امروزه اروپا برای تضمین امنیت خود به ارتش ایالات متحده وابستگی زیادی دارد.

بنابراین درصورتی که اتحادیه اروپا این تمایل را داشته باشد که به یک بازیگر جهانی قوی‌تر وتواناتر و مستقل در عرصه نظام بین الملل تبدیل شود، باید ظرفیت نظامی خود را با وابستگی‌های کمتر به واشنگتن توسعه دهد، روندی که شرایط و تحولات کنونی اروپا به ویژه جنگ اوکراین این ضرورت را به تعویق انداخته است.

مریم شفیعی؛ پژوهشگر حوزه اروپا و آمریکا