مختار شکری پور کارگردان مستند «تاولهای سرخ» درباره تولید این مستند که درباره بمباران شیمیایی شهر نودشه از توابع شهرستان پاوه است به خبرنگار مهر گفت: از آنجا که خودم اهل نودشه هستم و از نزدیک، هم شاهد بمباران بودم و هم شاهد رنج و شرایط مصدومان، چند سالی بود که فقط منتظر فرصتی برای تولید این مستند بودم اما این فرصت در سال ۱۳۹۵ که توانستم دوربینی بخرم مهیا شد چون تهیه مصاحبهها زمان زیادی میبرد و حتی هنوز چند مصاحبه هم مانده که انجام دهم تا مستند تکمیل شود.
وی ادامه داد: هر بار که با مصدومان و شرایطشان مواجه میشدم و روایتهایشان را میشنیدم، بیشتر ترغیب میشدم که مستندی درباره این فاجعه که در حد گستره و عمق آن دیده نشد، بسازم. جالب است جدای از مساله ادای دین، این ماجرا بسیار پتانسیل مستند شدن داشت چون روایت افراد صدمه دیده خیلی فضاساز بود و وقتی در ذهن به هم کاتشان میدادم، مطمئن بودم که خیلی جذاب و سینمایی خواهد بود و مستندی بدیع شکل خواهد گرفت.
شکریپور درباره ایده محوری داستان توضیح داد: ابتدا قصد داشتم ماجرا از طریق روایت یکی از جانبازان که شاعر فولکلور است و آواز هم میخواند اما اکنون صدایش را و همین طور چشمانش را به دلیل شیمیایی شدن از دست داده است، پیش ببرم ولی جز یک بار در حد یک مصاحبه حاضر نشد خیلی همکاری کند چون نه وضعیت خودش و نه شرایط زندگی اش چندان مناسب نیست که وقت زیادی در اختیار بگذارد و فرصتش را به پروژه اختصاص دهد، من نیز نمیتوانستم هزینهای برایش در نظر گیرم. اتفاقاً یکی از خواستههای شورای تولید مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که چند سال قبل طرح مستند را برای حمایت به آنها ارائه دادم و مورد تأیید قرار نگرفت این بود که وی محور مستند باشد که امکان پذیر نشد. به همین دلیل قصد دارم با ایدهای کلیتر و مبتنی بر روایت همه مصدومان از ابعاد مختلف این رویداد و عواقب آن این مستند را بسازم چون هر کدام از این آدمها داستان منحصربه فردی دارند. چارچوب مستند شکل گرفته و کافی است که شرایط تدوین آن که مستلزم هزینه و یک حمایت کننده است، مهیا شود.
این روزنامه نگار و مستندساز درباره چالشهایی که برای ساخت مستند پیش رویش قرار دارد، عنوان کرد: تولین این مستند چالشهای زیادی دارد. نداشتن امکانات حرفهای برای بازسازی صحنهها یکی از این چالشها است. یکی دیگر از چالشها عدم همکاری است. برای نمونه قصد بازسازی صحنهای در درمانگاه نودشه را داشتم که ماجرای کور شدن و تاول زدن مصدومان در لحظات اولیه صدمه را بازسازی کنم ولی درخواستم به دلیل عدم موافقت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه به نتیجه نرسید و این در صورتی بود که از واحد سمعی و بصری وزارت بهداشت حاضر بودند که به من نامه دهند اما مسؤول درمانگاه گفت که مسؤولان بهداشت استان که دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه است مجوز این کار را به من نمیدهد از این رو من هم قید ساخت این صحنهها را، که بار بصری و همچنین واقعیت نگارانه ماجرا را ارتقا میداد، زدم. در واقع چالش اصلی نداشتن اسپانسر و عدم اطمینان از سرمایهگذاری شخصی است.
شکری پور افزود: یکی دیگر از چالشهای این مستند و در کل مستندسازی، نداشتن و کمبود منابع تصویری لازم است. بیکیفیت بودن تصاویر و فیلمها همواره مستندسازان را در ترسیم فضای بصری دچار چالش میکند. من نیز در این مستند با این چالش مواجه هستم چون عکسهای این واقعه موجود نیست و از عکاس قدیمی شهر هم پی گیری کردم که گفت به دلیل بمباران و آلوده بودن محیط به مواد شیمیایی نتوانسته از بمبها و مصدومان عکس بگیرد. البته برای یافتن افراد صدمه دیده هیچ مشکلی ندارم چون همه آنها را از نزدیک میشناسم و هر بار که به نودشه که زادگاهم است، میروم با همه در ارتباط هستم و اکثراً هم همکاری خوبی با من داشته و دارند. البته یکی از این جانبازان به نام حبیب الله یعقوبی حدود ۲ سال پیش به دلیل ضایعات شیمیایی شهید شد و متأسفانه با چند تن دیگر هم به دلیل شدت بیماری شأن موفق به انجام مصاحبه نشدم که بر اثر همین ضایعات شهید شدند.
وی در پایان صحبتهایش متذکر شد: در سال جدید قصد نهایی کردن ساخت این مستند را دارم و امیدوارم که حمایت کنندهای پیدا شود که همکاری آن، مستلزم افتادن در بوروکراسی زمانبر و فرسوده کننده اداری و سنگ اندازی های ناامیدکننده نشود!
نودشه از توابع شهرستان پاوه واقع در منطقه هورامان، یک روز پس از حلبچه و بار دوم هم در چهارم فروردین ۱۳۶۷ بمباران شیمیایی شد. در همان روزهای اول حدود ۱۳ نفر بر اثر شدت جراحات شهید و بیش از ۱۰۰ نفر هم مصدوم شدند و همراه مصدومان حلبچه به بیمارستانهای تهران و شیراز منتقل و برخی هم برای مداوا به خارج از کشور اعزام شدند.