خبرگزاری مهر-گروه هنر-آزاده فضلی؛ آرمان فیاض نویسنده، کارگردان و فیلمبردار سینما ساخت چند فیلم کوتاه موفق را در کارنامه دارد و سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری را نیز از چهلمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم سینمایی «برف آخر» از آن خود کرد. وی در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر به عنوان مدیر فیلمبرداری فیلم سینمایی «صبحانه با زرافهها» حضور داشت.
موردی که بیشتر از هر چیز در «صبحانه با زرافهها» جذابیت داشت، ویژگیهای بصری و ترکیببندی و فضاسازی فیلم بود. رنگ و نور سکانسها ارتباط مستقیمی با حس و حال کاراکترها داشت و استفاده از نماهای باز و بسیار باز نیز در حالیکه کارگردان میتوانست از نماهای بستهتر استفاده کند، نشان از تاکید بر نگاهی از بالا یا بیرون ماجرا بر موضوع فیلم دارد. سینما برای هر هنرمندی متفاوت است اما در هر صورت «سینما» یعنی تجربههای جدید و «صبحانه با زرافهها» از این جهت که تجربههای جدید فرمی را رقم میزند، حایز اهمیت است. روال فیلمبرداری در آثار داستانی معمولاً عینی است، بازیگران به دوربین نگاه نمیکنند و اصطلاحاً دوربین از پشت دیوار چهارم نماها را ضبط میکند اما در این فیلم در نماهایی بین موقعیتها، کاراکترها روبهروی دوربین و به عدسی دوربین نگاه میکنند که باز هم اصطلاحا به آن شکست دیوار چهارم میگویند. این نوع ترکیببندی نما با زاویه دوربین همسطح، گزارشی از کاراکترها به مخاطب عرضه و وضعیت هر کدام از آنها را بعد از اتفاقات سکانسهای قبل مشخص میکند.
در ادامه آرمان فیاض در گفتوگویی کوتاه درباره این تجربه سینمایی و همکاری با سروش صحت توضیحاتی ارایه داد که میخوانید.
آرمان فیاض مدیر فیلمبردار فیلم سینمایی «صبحانه با زرافهها» در گفتوگو با خبرنگار مهر درباره این فیلم و نوع نگاهش به قابهای لانگ متفاوت آن توضیح داد: مهمترین دلیلی که من را به سروش صحت نزدیک کرد، خصوصیت اخلاقی و نوع نگاه او به جهان و نسبتی است که خود را با جهان و پیرامونش فرض می کند. این موضوع برای من به شخصه، وضعیت و نگاه جالبی است و من نیز در همین نقطه به سروش نزدیک شدم و وقتی به او نزدیک شدم، بهتر توانستم درکش کنم و زودتر توانستیم به زبان بصری مشترک برسیم. این اتفاق در روزهای ابتدایی پیش تولید و انتخاب لوکیشنهای فیلم رخ داد و خیلی زود متوجه شدیم در بسیاری موارد هم نظر هستیم. برای مثال، متوجه شدیم که من و سروش علاقه بسیاری به استفاده از لنزهای زاویه باز و تعریف ویژوال فیلم در نماهای لانگ شات داریم و دوست داشتیم نماهای فیلم را به سمت لانگ شاتهای باز ببریم.
وی افزود: این نوع نماها بسیار پرزحمت است و زمانی که یک فیلمساز تعریف روایت بصری فیلمش را در لانگ شات قرار میدهد، کارش خیلی سختتر میشود اما ما هر ۲ آماده پذیرش این سختی بودیم، چراکه میخواستیم این لحن بصری فیلم باشد. خوشبختانه همکاری بین ما و همین طور طراح صحنه صورت گرفت تا به این موضوع نزدیک شویم و فکر میکنم نتیجه بسیار خوبی داشت.
فیاض تصریح کرد: انتخاب این رویکرد در فیلم که از نظر فنی با استفاده از لنز زاویه باز ممکن شد یا به طور معمول به سمت تعریف فیلم در لانگ شات رفتیم، گمان میکنم به نفع فیلم شد و فیلم را دارای یک خصوصیت بصری ویژه کرد.
وی در توضیح بیشتر گفت: مساله نوپردازی، قاب بندیها و حرکتهای دوربین در «صبحانه با زرافهها» که به نسبت فیلمهای قبلی که کار کردم، کنترل شدهتر و کمتر است (طراحی حرکت میزانسن دوربین، بسیار کنترل شده بود) که در این هم تعمدی داشتیم که سعی کردیم به آن برسیم یعنی زبان بصری فیلم، زبان ایستاتری است. با توجه به انتخاب لوکیشنها، به میزانسنهایی رسیدیم که ساختار خودشان را پیدا کردند. حتی با توجه به امکانی که لوکیشنها به ما دادند، در نور نیز به زبان ویژهای رسیدیم. همیشه موردی را مدنظر داشتیم که سعی کنیم از لحن رئال فیلم خارج نشویم اما در عین حال زیبایی خلق کنیم و این زیبایی نیز دارای یک ویژگی جدید باشد. حالا اینکه چقدر به این موضوع رسیدیم و چهقدر موفق بودیم، تماشاگران فیلم باید بگویند.
بزرگترین سوالی که برای خودم در پروسه فیلمبرداری این فیلم مطرح بود، مربوط به مسیر کاری ام بود؛ من با فیلمهای قبلی که کار کردم، مسیری را پیمودم که دوست داشتم به آن اضافه کنم و قدم محکمتری بردارماین فیلمساز و فیلمبردار سینما درباره رویکردش نسبت به این پروژه قبل از ورود به آن، بیان کرد: به طور کلی معتقد بودم که سروش صحت، کارگردان بسیار باکیفیتی است و فیلم قبلیاش را نیز دوست داشتم و جزو فیلمهای محبوبم بود. علاقهمند به همکاری و رفاقت با آقای صحت در پروژه «صبحانه با زرافهها بودم» که خوشبختانه جزو اولین کسانی بودم که در پیش تولید اول و تهیهکننده قبلی، به کار اضافه شدم. حتی در مراحل بازنویسی فیلمنامه هم حضور داشتم و این شانس را داشتم که با سروش صحت و ایمان صفا همفکری کنم. معتقدم سروش صحت توانمندتر از آن چیزی است که در کارهایش نشان میدهد و هر آنچه که از او دیده شده، تمام توانمندی اش نیست. در این پروژه فکر میکردم میتوانم راه تازهای را به مجموعه راههایی که سروش برای رسیدن به یک هدف دنبال میکند، اضافه کنم که فکر میکنم این اتفاق افتاد.
وی درباره چالشهای فیلمبرداری «صبحانه با زرافهها» گفت: قطعا فیلم ساختن بدون چالش نیست و اساسا وقتی وارد یک مقوله آرتیستیک به ویژه سینما میشوید، خواسته و ناخواسته دچار چالش خواهید شد. چالش آفرینش یک اثر هنری برای همگی ما بسیار جذابیت داشت و برخی چالشهای تولید نیز که عموما همه فیلمسازها با آن سروکار دارند، برای پروژه ما هم وجود داشت. اما بزرگترین سوالی که برای خودم در پروسه فیلمبرداری این فیلم مطرح بود، مربوط به مسیر کاری ام بود؛ من با فیلمهای قبلی که کار کردم، مسیری را پیمودم که دوست داشتم به آن اضافه کنم و قدم محکمتری بردارم و در عین حال، مدل فیلمبرداری من در آثار قبلی به گونهای بود که ویژگی «چشم نواز بودن» را داشت و میخواستم همچنان «چشمنوازی فیلمبرداری» را نگه دارم اما این بار خودم را بیشتر در فیلم حل و وصل کنم به طوری که شاید در نگاه اول، این فریمها و قابهای زیبا کمتر به نظر برسد و در مراحل بعدی، این فریمها خودش را نشان دهد. نمیدانم چهقدر موفق بودم اما سعی کردم روحیه استاتیک فیلمبرداری را بیشتر در قصه، ساخت و خود فیلم حل کنم و این مهم ترین چالش و تصمیم برای من بود و به این سمت نیز رفتم که نتیجه آن را در حرکت دوربین کنترلشده میبینید.
فیاض با بیان اینکه هر فیلمبرداری باید در خدمت قصه فیلم باشد، توضیح داد: گاهی اوقات در طراحی دوربین و روایت تصویری به سمت قاعدههای مرسوم فیلمبرداری میرویم و گاهی حرکات پیچیدهتری طراحی میشوند و این مسیر، مسیر سادهتری برای رسیدن به یک روایت ویژه بصری بود. اما با سروش تصمیم گرفتیم مسیر سختتری را تجربه کنیم و میخواستیم در عین سادگی، زیبا باشیم و فکر کردیم این مسیر، اصالت بیشتری دارد تا در یک لحن ساده بصری به زیبایی برسیم که خودنمایی نداشته باشد و هم در خاطره بصری مخاطب بماند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا نگاه فلسفی حاکم بر «صبحانه با زرافهها» در نوع فیلمبرداری نیز تاثیرگذار بود یا خیر، گفت: بله قطعا، همه آدمها صاحب یک جهان بینی هستند اما جنس نگاه سروش صحت، جذابیت خاصی برای من دارد و در سلیقه من نیز است. من از واژه فلسفه استفاده نمیکنم و فکر میکنم واژه درستتر، حکمت باشد. فکر میکنم سروش صحت حکیمانه و با فرزانگی به دنیا نگاه میکند و من این نگاهش را دوست دارم و طبعاً در روحیه، کارم و حتی مدل نورپردازیام تاثیرگذار بوده است و موقعیتی شده که فکر کنم نورها باید به سمتی برود که روحیه استعلایی (متعالی) داشته باشد؛ برای مثال نورهای اُور که از پنجرهها به لنز میخورد، چنین احساس متعالی به مخاطب میدهد.
دارنده سیمرغ بلورین فیلمبرداری جشنواره فیلم فجر بیان کرد: معتقدم این فیلم نگاهی خیاموار دارد یعنی علیرغم اندوهی که جهان به شما تحمیل میکند، در گذران زندگی اندوهناک نمیشوید چراکه خود مقوله زندگی آنقدر جذاب است که شما را از اندوهی که تحمیل شده، فارغ و توصیه به لذت بردن از لحظهها کند.
فیاض در پایان در پاسخ به اینکه ثبت کدام سکانس را بیشتر دوست داشته، گفت: تقریباً هیچ پلانی نبود که از آن به سادگی عبور کرده باشیم ولی بعد از تماشای فیلم، فراموش میکنم فیلمبردار هستم و به عنوان یک مخاطب احساس میکنم چهقدر ۱۰ دقیقه پایانی فیلم برایم دوست داشتنی است. زمانی که فیلم وارد مرحلهای جدید میشود رویکرد جدیدی در مسیر روایت است و ممکن است مبتنی بر رئالیسم هم نباشد. در واقع به عنوان مخاطب، نماهای پایانی فیلم که حس متعالی بالایی دارد، لذتبخش بود.