به گزارش خبرنگار مهر، آلبوم «آتش» به عنوان اثر پایانی مجموعه چهارگانه «خاک»، «آب» و «باد» به آهنگسازی و نوازندگی ابوسعید مرضایی و نوازندگی سازهای کوبه ای فربد یداللهی پیش روی مخاطبان و علاقه مندان موسیقی ایرانی قرار گرفت.
«ایوار»، «آتش مهر»، «آتش افشان»، «آتش جان»، «شب»، «آتش و شب»، «آتش و باد»، «آتش و باران»، «آتش و اشک»، «شبگیر»، «پگاه»، «پیام»، «شعله»، «بامداد»، «و بدرود، باید رفت» قطعاتی هستند که در این آلبوم گنجانده شده اند.
ابوسعید مرضایی نوازنده سه تار و آهنگساز این پروژه نوشته است:
آتش را می شنوید! این بار هم چون سه تای پیشین انگار از شنیدن به دیدن می رسیم! گوش می بیند و چشم می شنود! شنیدن دگرآموز دیدن دگر آموز! آن چه که در این چهارگانه برای آن کوشیدم، جوشش هایی است که با هنر و دانشم به آنها سر و سامانی داده تا این چهارگانه را در خور نام هنر و موسیقی بیارایم.
آفرینش در زمان و زمین؛ در این نمودهایی که زندانی هستیم تا نقش خداگونگی را برزنیم چه از اوییم! شگفتی ندارد اگر درحد آنچه داده است ما نیز بیافرینیم. انسان نام آنچه می آفریند راهنر نهاده است. تا انسان، انسان بماند و تا شاید آنجا که نای رفتنش نیست، انگیزه ای باشد برای برخواستن.
بی تردید هرچه اثرهنری والاتر باشد، مخاطب را درباد آسیب های زمین و زمان ریشه دارتر و تنومندتر می کند، تا جانش را سترگ تر و زیباتر بگستراند. این است که انسان شایسته و بایسته است بیاموزدتا مخاطب آثار هنری بزرگ باشد تا آنها را دریابد و دُریابد وجامعه ای که یا طبقات فرهنگی از جامعه که با آثار سطحی درحد سرگرمی دم خورند، آسیب پذیرترند و اندیشه و احساس درست، به جا به دادشان نمی رسد. هم آن تیره که هنر را سرگرم شدن و سرگرمی می بیند نه اساسی ترین نیاز انسان برای استوار ماندن.
خوشبختانه هنرایرانی و هنر موسیقی تبارمان ایران، چون درخت تنومندی است و می توانیم بیاموزیم و بعد به آن نظر افکنیم و از آن بنوشیم و برآن بیافزاییم و هرهنرمندی در حد نگاه دیگرگون خویش، دیگر بیافریند.
با این نگاه، هیچ گاه نتوانستم با نمایشی سطحی و زود نشست در نگاه مخاطب، سیل نگاه ها را برخود معطوف کنم! براین باورم که هنر پشتوانه فرهنگی و احساسی جامعه است. بنابراین نیازی ندیدم برای معرفی این چهارگانه خودرا به آب و اتش بزنم. می دانم به گاهش اگرشایسته باشم به «خاک»، «آب»، «باد» و «آتش» راهتان می افتد. امید که توشه راه باشد هرچند که این مرا ارزشمندترین پاداش در برابری هنری است که برآن عمرم را نهاده ام.
نمی توانم بدون یادآوری این مهم، سخن پایان برم: درآفرینش این چهارگانه استاد فربد یداللهی نقش بسیار پررنگی دارد. نمی توانم به راز و ریز هنرشان در این آثار بپردازم. هرچند آنچه به انجام رساند از پس واژه ها نیز بر نمی آید چه: آفتاب (بخوانید آتش) آمد دلیل آفتاب.
میرعلیرضا میرعلینقی پژوهشگر موسیقی ایرانی نیز درباره این آلبوم نوشته است:
«با این آلبوم، چهارگانه ابوسعید مرضایی، کامل میشود: منظومهای کاملا موسیقایی و سرشار از شاعرانگی که با نگاه به چهار عنصر اصلی طبیعت (خاک، آب، باد و آتش) ساخته و اجرا شده است.
حافظه موسیقی معاصر ایران، از این نوع نگاه و برخورد، نمونههای زیادی را ارایه نکرده است. سایه سنگین تغزل از یکسو و استیلای عرفان از سوی دیگر و البته هر ۲ با تکیه بر ادب منظوم در حوزه زبان کلاسیک فارسی با همه غنایی که همراه آورده اند، سپهر پرواز و تخیل هنرمند ایرانی را نیز بسی محدود کردهاند. تا جایی که از بازنمایی نابترین احساسات انسانی مربوط به طبیعت و زندگی بازماندهایم و در قرن خورشیدی گذشته برای جبران مافات، ناگزیر، دست به دامن فرهنگهای غیر موروثی شدهایم.
البته آن کنش و این واکنش مربوط به حیطه شهرنشینی و حوزه سلطه ادب کلاسیک است. موسیقیهای بومی نواحی ایران، چه با کلام و چه بیکلام در این موارد دست بازتری داشتهاند و تصویر انسان و طبیعت و احساسات آدمی را با همان امکانات اندکشان، بسیار واقعی، صمیمی و در یک کلام انسانیتر از شهرنشیان ارایه دادهاند.
برای من که شنونده آغاز تا انجام چهارگانههای ابوسعید مرضایی بودهام، اهتمام هنرمندانه مولف در این آخرین آلبوم، به روشنترین شکل ممکن در ارتباطگیری با مخاطب خاص خود رسیده است. چیرگی در نوازندگی با تبحر در صدابرداری که در دنیای حرفهای امروزی لازمه همدیگرند. استفاده دلنشین از آکُردهای حاوی رنگ موسیقی ایرانی، اجرا در سه خط همزمان همراه با سایه روشنی از کنترپوانی اندک و اندازه، توجه به داینامیک صداها، فرم های سنجیده و ساده، غنای قابل توجه نغمههای لطیف و پرعاطفه و دور از حس آمیزیهای سطحی تنوع اوزان به کار گرفته شده، تعادل نیکو در استفاده از کاراکترهایسازی و آوازی و نگهداری سطح هنری کار در تمام شیارها این آلبوم را در نظر نگارنده، نمونه ای از تلاش هنری معرفی میکند.»