استاد حوزه و دانشگاه گفت: اطاعت از خدا در حقیقت بر اساس مقتضای خالقیت و حاکمیت ذات خداوند متعال است.

به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمدباقر علم الهدی تولیت حوزه علمیه قاسم ابن الحسن در شرح آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَٰلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا» گفت: خداوند در این آیه می‌فرماید ای مؤمنین و ای کسانی که ایمان آوردید از خدا و رسول او اطاعت کنید، همچنین از پیشوایان معصوم و اولی الامر کسانی که از ناحیه خداوند متعال مأموریت گرفتند و هرگاه در امری نزاع داشتید آن را به خدا و پیامبر خدا بازگردانید و داوری آنها را بپذیرید اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید. این کار برای شما بهتر و پایان آن نیکوتر است.

وی افزود: این آیه در مقام روشن کردن تکالیف مردم در مدیریت و اداره زندگی دنیوی آنها است و توجه انسان‌ها را به یکی از مهم‌ترین مسائل اجتماعی از نگاه دین یعنی مسئله امامت و زعامت جامعه جلب می‌کند و می‌خواهد بگوید که مرجع واقعی مسلمانان در مسائل مختلف دینی، اجتماعی و حتی علمی چه کسی است. در گام اول می‌فرماید که مردم باید از خداوند اطاعت کرده و تحت فرمان او باشند. طبیعی است که یک فرد با ایمان همواره به دنبال انجام وظایف و تکالیفی است که از ناحیه خداوند متعال به او ارائه شده است و بعد در مرحله بعد می‌فرماید که از پیامبر خدا پیروی کنید و «اطیعوا الرسول» پیامبری که معصوم است و هیچگاه از نزد خود سخن نمی‌گوید و آنچه را که می‌گوید از ناحیه خداوند است. «ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی» او بر اساس هوای نفس سخن نمی‌گوید و هر آنچه که می‌گوید بر اساس گفتارهای خداوند متعال بوده و وحی است که بر سینه پیامبر اکرم (ص) نازل شده است لذا سخن پیامبر (ص) سخن خداوند است و این منصب و موقعیت را خداوند به او داده است.

علم الهدی گفت: اطاعت از خدا در حقیقت بر اساس مقتضای خالقیت و حاکمیت ذات خداوند متعال است، چرا که او نظام هستی و بشریت را خلق کرده و بر اساس حاکمیت خداوند، مردم باید مطیع او باشند، یعنی خداوند واجب الاطاعه به ذات است، اما پیامبر اکرم (ص) هم واجب الاطاعه است اما نه واجب الاطاعه به ذات، بلکه واجب الاطاعه به غیر است یعنی خداوند به مردم دستور داده است که مردم از پیامبر اکرم (ص) اطاعت کنند و مردم به خاطر اطاعت از فرمان خدا و جایگاه قدسی که ایشان نزد پروردگار عالم دارد از او اطاعت می‌کنند. در ادامه آیه و مرحله سوم خداوند دستور به اطاعت از اولی الامر داده است. اولی الامری که از متن جامعه اسلامی بر می‌خیزد و در حقیقت حافظ دین و دنیای مردم است و از خود مردم و متن مردم انتخاب شده است.

وی ادامه داد: سپس به یک مسئله بسیار مهم می‌پردازد که دلیل اطاعت از خدا و رسول و اولی الامر چه چیزی است. وقتی ما مطیع خدا، رسول خدا (ص) و اول الامر از ناحیه خدا شدیم قرآن می‌فرماید اگر به کشمکش و نزاع رسیدید مشکل خود را به خدا و رسول خدا (ص) ارجاع بدهید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید. در معضلات و مشکلات خود داوری خدا و رسول خدا را بپذیرید. با این سخن در حقیقت تمام کشمکش‌ها و منازعات جوامع اسلامی راه حل پیدا می‌کند که مردم حق رجوع به هیچ محکمه جز محکمه خدا، پیامبر و رسول خدا (ص) را نخواهند داشت و بر این اساس باید بر محور دستورات خدا و رسول خدا (ص) عمل کنند. در پایان آیه می‌فرماید این برای شما بهتر و پایان آن نیکوتر است.

این استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: ظاهر این آیه در حقیقت استقلال، هویت و شخصیت را به جوامع اسلامی دیکته می‌کند، قرآن می‌خواهد بفرماید که جوامع اسلامی دارای هویت و شخصیت خاص هستند و آنقدر روی زوایای مختلف جامعه اسلامی کار شده است که حتی در کشمکش‌های درونی و درون سازمانی دین خدا برای برون رفت مردم از معضلات و مشکلات فرارو راه کار ارائه کرده است، اما در اینجا چند مسئله وجود دارد یکی اینکه ما باید ببینیم اولی الامر چه کسانی هستند، اطاعت از خدا و رسول خدا (ص) واضح است؛ اما اینجا منظور از اولی الامر چه کسانی هستند. در میان مفسران این اولی الامر چندین مدل تفسیر شده است. برخی از مفسران اهل سنت می‌گویند منظور از اولی الامر همین زمامداران، پادشاهان، حاکمان و مدیران جوامع مختلف هستند و از آنها اطاعت کنید، یعنی اگر شما در یک حکومت لائیک زندگی می‌کنید فرمان و دستور آن پادشاه لائیک و آتییست یا بی‌خدا و جامعه لیبرال صفر؛ دستور پادشاه، رئیس جمهور یا زمامدار آن جامعه عین دستور خدا و عین دستور رسول خدا (ص) است. این نگاه برخی از مفسران اهل سنت است که می‌گوید هر حکومتی به هر شکل که تشکیل شود حتی اگر حاکم ظلم و جور باشد مردم باید از آن حکومت تبعیت کنند.

وی افزود: برخی از مفسران دیگر می‌گویند منظور از اولی الامر ریش سفیدان، نمایندگان طبقات مختلف، جامعه صاحب منصبان در تمام شئون زندگی مردم هستند که اطاعت از آنها واجب است. در این هم نگاه می‌گویند اطاعت از زمامداران، علما، حاکمان، صاحب منصبان و کسانی که در ابعاد مختلف مسئولیت دارند به عنوان مثال در جنگ اطاعت از فرمان فرماندهان ارتش بر مردم واجب است، در مسائل اقتصادی، اطاعت از فرمان مسئولان اقتصادی واجب است. در مسائل دینی اطاعت از عالمان واجب است. البته نه به طور مطلق، این آقایان و نویسندگان تفاسیر مثل صاحب تفسیر المنار یا سید قطب می‌گوید که اطاعت از زمامداران، حکماً و صاحب منصبان واجب است مشروط به اینکه بر خلاف احکام و مقررات اسلام عملی را انجام ندهند. یک نگاه دیگر این است که برخی معتقدند که منظور از اولی الامر نه زمامداران مدیریت و اداره اجرایی نظام است بلکه زمامداران معنوی و فکری هستند؛ یعنی فرهیختگان جامعه، علما و دانشمندانی که عادل باشند و نسبت به کتاب و سنت خدا اشراف کامل داشته باشند. برخی دیگر از مفسران اهل سنت معتقد هستند که منظور از اولی الامر همین خلفای راشدین یعنی ابوبکر، عمر، عثمان و حضرت امیرمومنان امام علی (ع) هستند و در هیچ جامعه‌ای غیر از این‌ها اولی الامری وجود ندارد، لذا در ایامی مثل الان گویا ما به اولی الامر نیاز نخواهیم داشت. برخی هم گفتند اولی الامر صحابه و یاران پیامبر (ص) هستند کما اینکه برخی دیگر قائل هستند که منظور از اولی الامر فرماندهان لشکر هستند.

علم الهدی گفت: در کنار تفاسیری که برای اولی الامر مطرح شده است شیعه همین تفسیر کاملاً واضح، آشکار و قابل دفاعی دارد که می‌گوید منظور از اولی الامر صاحب منصبان، فرماندهان لشکر، علما، دانشمندان و مدیران مختلف نیستند بلکه امامان معصوم هستند که در حقیقت رهبران معنوی و مادی اجرایی مردم هستند که فرمان آنها با فرمان خداوند و رسول خدا (ص) هم‌ترازی می‌کند. از نگاه شیعه چون امامان دارای جایگاه عصمت هستند و هرگز مرتکب معصیت نمی‌شوند لذا فرمان آنها عین فرمان خداوند و فرمان رسول خدا (ص) است یعنی اطاعت از دستور امام، عین اطاعت از دستور رسول خدا (ص) و خداوند است. همانگونه که عصیان و نافرمانی از دستور امام، نافرمانی از دستور رسول خدا (ص) و خداوند است، که این یک تفسیر معقول و قابل دفاعی است.

این استاد حوزه و دانشگاه بیان داشت: حالا بررسی کنیم که آیا تفاسیری که حضرات اهل سنت از اولی الامر ارائه کردند با روح آیه و تعالیم اسلام سازگاری دارد؛ می‌دانید که امکان ندارد ما مردم را به پیروی از هر حاکمیتی بدون قید و شرط موظف و مکلف کنیم و پیروی از هر حاکمیتی را در ردیف اطاعت از خدا و پیامبر خدا (ص) ببینیم؛ لذا خود مفسران اهل سنت تبعیت از حاکمان، بدون قید و شرط را معمولاً رد کردند و نپذیرفتند و زیر بار این نرفتند که ما بگوییم که ما در هر صورت باید از هر کسی اطاعت کنیم، این قابل پذیرش نبوده است. اما در تفسیر دوم که همان تفسیر سید قطب بود نمایندگان عموم طبقات، حکام، زمامداران، فرهیختگان و صاحب منصبان به عنوان اولی الامر مطرح می‌شوند. این را هم نمی‌شود پذیرفت و به آن اعتبار کرد چرا که با اطلاق این آیه سازگاری ندارد. آیه اطاعت اولی الامر را بدون هرگونه قید و شرط لازم و واجب شمرده است و می‌گوید اطاعت از اولی الامر بدون هیچ گونه قید و شرط باید انجام شود. اما آنها گفتند اطاعت از اولی الامر یعنی اطاعت از نمایندگان طبقات مختلف، حکام، فرهیختگان، صاحب منصبان در همه شئون زندگی مردم مشروط به این است که بر خلاف احکام و مقررات اسلامی کاری انجام ندهند. در حالی که قرآن اطاعت از اولی‌الامر را مطلق دانسته است.

وی افزود: نکته دیگر این است که گاهی از اوقات فرمان‌ها و دستورات این صاحب منصبان در تضاد و در تعارض با یکدیگر قرار می‌گیرد، به عنوان مثال فرمانده ارتش فرمان جنگ صادر می‌کند اما مدیران اقتصادی جامعه جنگ را ضد اقتصاد جامعه معرفی می‌کنند. اگر بنا شد اطاعت از اولی الامر یعنی اطاعت از صاحب منصبان در رشته‌های مختلف و نمایندگان طبقات مختلف باشد تکلیف مردم نامشخص می‌شود. مدیران اقتصادی جامعه جنگ را ضد اقتصاد جامعه دانسته اما فرماندهان جنگ دنبال جنگ هستند که بتوانند حراست و حفاظت از حاکمیت خود را داشته باشند. اینگونه مردم در یک تعارض و پارادوکس قرار می‌گیرند. لذا قرآن اطاعت از اولی‌الامر را بدون قید و شرط واجب کرده است.

علم الهدی گفت: تفسیر سوم نیز به مشکل برخورد می‌کند؛ چراکه می‌گفت که منظور از اولی الامر یعنی زمامداران معنوی، فرهیختگان و دانشمندانی که عادل باشند و از محتویات کتاب و سنت خدا کامل آگاه باشند. این هم با اطلاق آیه سازگاری ندارد. افزون بر اینکه ما نسبت به علوم دانشمندان خود همواره علامت سوال داریم، به این جهت که علم و دانش هر روز رخی جدید به بشریت نشان می‌دهد، علم‌ها و دانش‌هایی که بشر از دیرباز به آن دسترسی پیدا کرده است همواره در حال به کمال و تکامل رسیدن است. اگر بنا باشد فرمان دانشمندان و فرهیختگان جامعه برای مردم واجب باشد، دانشمندان و فرهیختگان هر جامعه‌ای به گونه‌ای متفاوت از دیگر جوامع فکر می‌کنند، عمق اطلاعات و مطالعات آنها در یک اندازه خاص قرار دارد لذا ما نمی‌توانیم به یقین بگوییم آنچه را که فلان دانشمند، فرهیخته یا مرجع دینی فهمیده است حتماً عین واقعیت یا تمام واقعیت است، به طور قطع این نیز به مشکل بر می‌خورد. افزون بر اینکه این حضرات می‌گویند که شرط آن این است که گفتار این دانشمندان بر خلاف گفتار سنت قرآن و سنت نباشد در حالی که گفتار آنها در برخی مواقع بر خلاف کتاب و سنت است و این از تعارضات واضح و شفاف است. افزون بر اینکه اگر آنها مرتکب اشتباهی بشوند یا به هر دلیلی اگر نتوانند حق را پیدا کنند و از حق منحرف بشوند اینجا سوال است که آیا اطاعت از آنها لازم است یا نه؛ به طور قطع دانشمندی که از حق منحرف شده است اطاعت از او لازم نیست در حالی که آیه فرمان به اطاعت از اولی الامر را به صورت مطلق بیان می‌کند و اطاعت از اولوالامر را همچون اطاعت از خدا و رسول خدا (ص) واجب شمرده است.

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در تفسیر بعدی که برخی به عنوان مثال اولی الامر را صحابه پیامبردانستند، ما اگر بخواهیم اولی الامر را به صحابه، خلفای راشدین و این چهار خلیفه پس از پیامبر اکرم (ص) منحصر کنیم مفهوم این است که امروز برای اولی‌الامر در بین مسلمانان مصداقی نداشته باشیم؛ چرا که از صحابه پیامبر و از آن خلفای راشدین کسی باقی نمانده است که اطاعت از آنها واجب باشد؛ لذا مصداقی برای اولوالامر در بین مسلمانان پیدا نخواهد شد. افزون بر اینکه هیچ دلیلی برای این تخصیص نداریم. بنابراین وقتی می‌گویند اولی الامر به نام صحابه یا فرماندهان لشکر هم باشد جواب آن روشن است چرا که ما هرگز دلیلی برای تخصیص نداریم. اولی الامر یعنی رئیس و حاکمان که اعم از مسئول امور اقتصادی، مسئول امور اجرایی و حاکمیت کشور خواهد بود. لذا تکلیف معلوم است که عالی‌ترین چهره اولی الامر همان نگاهی است که شیعه نسبت به اولی لامر دارد و می‌گوید اطاعت از اولی الامری واجب است که هرگز در مسیر خطا نمی‌رود و منحرف نمی‌شود و به خاطر عصمتی که از ناحیه پروردگار عالم دریافت کرده است بر اساس نص صریح قرآن که فرموده «انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» خدا اراده کرده است که شما اهل بیت (ع) پاک باشید و هرگونه پلیدی، پلشتی و زشتی را از شما دور کرده است، و این اراده پروردگار عالم اراده تکوینی خداوند و نه اراده تشریعی خداوند است؛ چراکه اراده تشریعی برای پاکی همه مردم است؛ خداوند خلقت آنها را خلقت نوری قرار داده و آنها را پاک خلق کرده است و لذا آنها اولی الامر هستند، چراکه هرگز منحرف نمی‌شوند و خلاف نمی‌گویند، هرگز از مسیر حق فاصله نمی‌گیرند. لذا اطاعت از فرمان آنها مثل اطاعت از فرمان رسول خدا (ص) و خداوند واجب است و عصیان از دستور آنها عصیان از فرمان رسول خدا (ص) و خداوند خواهد بود.

وی افزود: ما برخی روایات را داریم که اولی الامر را به امامان اهل بیت (ع) اختصاص می‌دهند و می‌گویند منظور از اولی الامر ائمه هدی علیهم السلام است. مثلاً پیامبر اکرم می‌فرمایند «من شهر علم هستم و علی درب ورودی این شهر علم است، من شهر حکمت هستم و علی درب ورودی این شهر حکمت است» نمی‌گوید شخص دیگری؛ یا در بیان دیگر پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند «یا علی آیا دوست نداری نسبت تو به من مثل هارون که برادر موسی بود به موسی باشی» آن زمانی که موسی به او گفت در میان بنی اسرائیل جانشین من باش و قوم ما را اصلاح کن، آن وقت خداوند متعال فرمود و اولی الامر منکم، این هم یکی از روایات است. در این باب ما روایت بسیار داریم، از شیعه و اهل سنت این روایت نقل شده است. یکی از دانشمندان اهل سنت شخصی به نام شیخ سلیمان حنفی قندوزین که کتابی به نام ینابع الموده دارد.

علم الهدی ادامه داد: ایشان نقل می‌کند که روزی شخصی خدمت امیرمومنان امام علی (ع) آمد و پرسید که ای ابوالحسن کمترین چیزی که انسان زیر سایه آن جزو مؤمنین می‌شود چه چیزی است، کمترین کاری که انسان را در زمره مؤمنین در می‌آورد چیست و کمترین عملی که انسان با آن عمل جزو کافران و گمراهان می‌شود کدام است. حضرت امیر فرمودند کمترین عملی که انسان به سبب آن در زمره گمراهان در می‌آید این است که انسان حجت و نماینده خدا و شاهد گواه او را که اطاعت و ولایت او لازم است را نشناسد و از او تبعیت نکند. این مرد به امیرمومنان امام علی (ع) گفت کسی که اطاعت او بر مردمان واجب است و اگر کسی او را نشناخت او در زمره گناهکاران است. حضرت امیرمومنان امام علی (ع) فرمودند او همان کسی است که خداوند اطاعت او را در ردیف اطاعت خود و پیامبرش قرار داده است و فرموده است که «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»؛ این مرد گویا که برای جای شبهه باقی مانده بود گفت اندکی بیشتر برای من توضیح بدهید. حضرت امیرمومنان امام علی (ع) فرمودند همان کسی را می‌گویم که رسول خدا (ص) در جاهای مختلف و در آخرین روز از عمر شریف خود فرمودند من در میان شما دو شیء گرانبها می‌گذارم که اگر به آنها تمسک بجویید هرگز پس از من گمراه نمی‌شوید و آن کتاب خدا و اهل بیت من هستند.