خبرگزاری مهر، گروه سیاست، مهدی جوانروح: عملیات حماسی طوفان القصی در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ چنان پایههای رژیم صهیونیستی را به لرزه درآورد که قدرتهای غربی را مجبور کرد سراسیمه و به دور از پروتکلهای امنیتی صدر اعظم، روسایجمهور و نخستوزیران خود را راهی اراضی اشغالی کنند.
غرب با تمام قوا به یاری رژیم جعلی شتافت و از هیچ گونه کمک تسلیحاتی، اطلاعاتی، مالی، سیاسی و رسانهای به تلآویو دریغ نکرد. صهیونیستهایی که به مرز فروپاشی کامل رسیده بودند به پشتوانه همین حمایتهای همهجانبه بهمنظور انتقام از رزمندگان حماس و ترمیم وجهه شکستخورده خود، به سبوعانهترین شیوه ممکن به باریکه محصور غزه هجوم برد.
طی شش ماه تجاوز وحشیانه صهیونیستها بیش از ۳۳ هزار فلسطینی، اغلب زن و کودک، را به شهادت رساندند، قریب به ۸۰ هزار تن را زخمی کردند، بخش اعظم منازل و زیرساختهای غزه را نابود ساختند و ساکنان آن را آواره ساختند اما موفق نشدند چهرهای پیروز از خود را در جهان ارائه دهند. در واقع جنایتهای صهیونیستها نهتنها باعث نشد آنها وجهه خود در سطح بینالملل را ترمیم کنند بلکه با افشای جنایتهای آنها، بسیاری از کشورها و حکومتها و افکار عمومی جهانیان علیه آنها شدند.
روسیه و چین به عنوان اعضای دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل چندین بار خواستار آتشبس فوری در غزه شدند و حتی قطعنامههای یکجانبه ارائه شده توسط آمریکا که تنها برآورده کننده منافع رژیم صهیونیستی بود را وتو کردند.
بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین نیز ضمن محکومیت جنایتهای رژیم تلآویو روابط دیپلماتیک خود را با آن قطع کردند و با تشبیه جنایتهای ارتش صهیونیستی و دولتمردان آن با جنایتهای هیتلر و نازیها علیه یهودیان، خواستار پایان هرچه سریعتر نسلکشی فلسطینیان در غزه شدند.
افکار عمومی مسلمانان نیز که بعضاً مساله فلسطین برای آنها یک مساله جانبی شده بود، مجدداً قبلگاه اول مسلمانان را اولویت اصلی خود قرار دادند و همین امر باعث شد حکام سازشکار آنها که روابط خود را با رژیم صهیونیستی عادی سازی کرده بودند یا در این مسیر قرار داشتند، ناچار شدند حداقل بهطور موقت این رویه را کنار بگذارند و جنایتهای صهیونیستها را محکوم کنند.
برخی کشورهای میانهرو همچون آفریقایجنوبی در برابر جنایتهای صهیونیستها منفعل عمل نکردهاند و با بردن پرونده نسل کشی آنها به دیوان بینالمللی دادگستری به دنبال پایان دادن به جنایات اشغالگران اسرائیلی و احقاق حقوق فلسطینیان هستند.
البته باید تاکید کرد که مهمترین نقش در مقابله با صهیونیستها و حمایت از مردم مظلوم غزه را محور مقاومت ایفا کرده است. ایران به عنوان قلب محور مقاومت و حزبالله لبنان، انصارالله یمن و مقاومت عراق به عنوان بازوهای پرتوان آن نقش بیبدیلی در فشار به تلآویو داشته اند و با حمایتهای همهجانبه از غزه به ایستادگی مردم و رزمندگان مقاوم آن در برابر اشغالگران قدس کمک شایانی کردهاند.
در جبهه مقابل حامیان رژیم صهیونیستی با محوریت آمریکا، هرچند در اقلیت قرار دارند اما با در دست داشتن منابع قدرت و ثروت و سلطه بر رسانهها در برابر فشارهای حامیان فلسطین ایستادگی میکنند و با حمایتهای تسلیحاتی، اطلاعاتی، مالی و سیاسی رژیم را سرپا نگاه داشته و از فروپاشی آن جلوگیری میکنند.
البته با گذر زمان و با رسانهای شدن جنایتهای کمسابقه صهیونیستها و رسیدن صدای مظلومیت مردم غزه که از سویی با بمبهای صهیونیستها و از سویی با سلاح گرسنگی و تشنگی شهید میشوند به گوش مردمان جهان رسیده و با فشار افکار عمومی برای پایان دادن به تجاوز صهیونیستها، برخی دولتهای غربی حامی تلآویو ناچار شدهاند گاهاً انتقاداتی نیز به صهیونیستها وارد کنند.
مخالفت صریح فرانسه، ایتالیا، استرالیا، کانادا، نیوزیلند و هشدار انگلیس و آمریکا درباره طرح حمله به رفح و از سر گرفتن کمکهای بشردوستانه به آژانس آنروا توسط اتحادیه اروپا، کانادا، استرالیا و ژاپن همگی نشان از تزلزل و شکاف در طیف حامیان رژیم صهیونیستی دارد که روز به روز عیانتر و آشکارتر میشود.
اما در جبهه مقابل هرروز بیش از پیش شاهد وحدت و همصدایی در حمایت از فلسطینان و فشار برای پایان دادن به تجاوزگری صهیونیستها هستیم. این جبهه که طیف گستردهتری در سطح بینالملل دارد، از حمایت اکثریت افکار عمومی جهانی نیز برخوردار است و با هماهنگی بیشتر اعضا با یکدیگر، ظرفیت افزایش فشارها برای پایان دادن به جنایات و تجاوزگری صهیونیستها را داراست.