خبرگزاری مهر، گروه استانها: آنجا که زندگی با انس به قرآن و دلدادگی با ائمه اطهار و اهل بیت شکل میگیرد، خانوادهای تشکیل میشود که نور قرآن در آن گسترانیده شده و فرزندان چنان با آیهها خو میگیرند که نه تنها در کودکی از لابه لای کلمات خدا راه زندگی و انسانیت را میآموزند، بلکه در بزرگسالی نیز با آموختهها و اندوختههای آن دوران که همچون چراغی بر دست آنان است، مسیر هموار میکنند تا سایر جامعه نیز از این نور الهی بهره مند شود، آری این است پیمان بستن با حق لایتناهی.
«زهرا شهراد» نمونهای از دلدادگان قرآنی است که از کودکی با نور کتاب خدا آشنا شده و با حفظ و فراگیری آن به دنبال هموار کردن مسیر برای سایر افراد جامعه است، شهراد حافظ ۲۳ جز قرآن و فعال در حوزه آموزش مفاهیم قرآنی است که با او به گفت وگو نشستهایم تا بیشتر بدانیم و بیشتر بخوانیم که چگونه بود که زهرا از شش سالگی مجذوب قرآن شد و این راه را ادامه داد.
از کشف علاقه به کتاب در کودکی تا عطش مطالعه در بزرگسالی
من در شهریور سال ۱۳۴۶ در شهر تهران در محله نارمک و در خانوادهای چهارنفره، چشم، به جهان گشودم و از آنجا که دو برادر داشتم، پدر و مادرم، با نذر و نیاز، از خداوند، دختری طلب کردند، تا اینکه، خداوند، آرزوی آنان را برآورده کرد و میهمان پدری مهربان و عاشق علم و دانایی و مادری مهربان و صبور و کدبانو شدم.
دوران کودکی، با سرعت زیادی سپری شد، در سن هفت سالگی به دبستان دادبه (فطرت کنونی) در بزرگراه رسالت، رفتم و از آنجا که مدارس مختلط بود، با دو برادر و یک خواهرم
در یک مدرسه بودیم، از همان دوران کودکی، عاشق خواندن درس و کتاب و مدرسه بودم و به محض رسیدن به خانه، تکالیفم را به نحو احسن انجام میدادم و سپس، به سراغ
کارهای دیگر میرفتم، به خاطر این موضوع، همیشه مورد تشویق پدر و مادرم قرار میگرفتم.
فراموش نمیکنم که در سن هشت سالگی، با مادرم به خانه یکی از همسایگان رفته بودیم که چشمم به کتابخانه آنها افتاد، ناگهان مجذوب کتاب قطور و ۹۰۰ صفحهای شدم، نام کتاب زندگانی امام حسین (ع) بود و من که تحت آموزشهای تربیتی و مذهبی پدر و مادرم، از عاشقان امام حسین (ع) شده بودم، ناخودآگاه به سمت کتاب، کشانیده شدم.
با اجازه صاحبخانه آن را برداشتم و به طور پیوسته و به سرعت آن را خواندم، این اولین تجربه روبرو شدن من، با مطالعه کتابهای حجیم بود، آنجا بود، که فهمیدم عطش دانستن و مطالعه در نهادم وجود دارد، لذتی که از خواندن آن کتاب چشیدم، هنوز پس از گذشتن سالیان مدیدی، با من است.
دوران ابتدایی، با فراز و نشیب و خاطرات خوش به پایان رسید، دوره راهنمایی را در مدرسه سیمای دانش در همان محلهی خودمان سپری کردم که مصادف با تحولات انقلاب و شروع جنگ تحمیلی و پر از لحظات و خاطرات تلخ و شیرین بود.
زندگی مشترک با ۴ فرزند و حضور در کلاسهای عرفان اسلامی
زندگی مشترک من با همسرم خیلی زود آغاز شد و تا چشم بر هم نهادم صاحب چهار فرزند شدم، تا جایی که توانستم تب دانستن، خواندن و نوشتن را نیز به آنها منتقل کردم.
ناگفته نماند، که در تمام طول مسیر پر پیچ و خم زندگی، همسرم حامی و پشتیبان من بوده و هست، حالا پس از گذشت سالیان مدیدی، با داشتن فرزندانی شایسته و موفق در عرصه جامعه، نتیجهی زحمات آن روزها را مشاهده میکنم و به وجود تک تک آنان افتخار میکنم.
عطش خواندن کتابهای مختلف در من تمامی نداشت، به جایی رسیدم که با مطالعه قرآن احساس کردم بهترین و شیواترین و رساترین کتابی که، بتواند خواستههای معنوی و مادی مرا کامل کند همین کتاب است، پس به کاوش در اعماق آن پرداختم، تا اینکه جذب کلاسهای عرفان اسلامی، تفسیر و مفاهیم قرآن شدم.
عشق به آموزگاری؛ از تحصیل در رشته کامپیوتر تا تربیت مربی قرآنی
پس از مدتی تصمیم گرفتم در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل بدهم، به خاطر علاقهای که به معلمی و بچهها داشتم، درهمان سال برای تدریس کامپیوتر مشغول به کار شدم، دو سالی در دبستان دخترانه تربیت در محله تهرانپارس مشغول به کار شدم، کار با بچهها برایم بسیار شیرین و لذتبخش بود.
مدتی هم، به کلاس مفاهیم و حفظ قرآن در مؤسسه قرآن پژوهان، بشارت و جامعه القرآن رفتم که این آموزشها مرا وارد دنیای شیرین جدید و دلچسبی کرد.
سپس تصمیم گرفتم تحصیلات دانشگاهیام را در رشته تربیت مربی قرآن، ادامه بدهم و در کنار آن به تدریس حفظ قرآن در مدارس پرداختم، اولین دبستانی که رفتم، مدرسه پسرانه «امید انقلاب»، در منطقه یک تهران بود، دو سالی را در آنجا تدریس قرآن کردم که تجربیات جالبی را برایم به ارمغان آورد.
سپس وارد کادر آموزشی، مؤسسه «بشارت» و مؤسسه «نور ولایت ثقلین» شدم و همزمان در مدارس منطقه هشت و چهار تهران، مشغول خدمت بودم، در دبستانهای دخترانه لالههای انقلاب، بهار، راضیه و پانزده خرداد، مشغول به تدریس حفظ و مفاهیم قرآن با استفاده از شیوه داستانسرایی و استفاده از ترسیم نقاشی شدم، این کار را با عشق و علاقه بسیاری انجام دادم و تقریباً همه از نتایج کار راضی بودند.
آغاز راه نویسندگی / چاپ ۳ جلد کتاب بر پایه مفاهیم قرآنی برای کودکان
من همچنان دوستدار کتاب، خواندن، نوشتن، سفر و بچهها هستم، همانطور که از کودکی، بسیار مینوشتم و نوشتههای من شامل، دلنوشته، سفرنامه، روزانه نویسی، خلاصه کتاب، اهداف دور و نزدیک و… بود، حالا تصمیم گرفتم که به نوشتههای خودم سرو سامان و نظم شایسته ای بدهم، پس قدم در راه نوشتن هدفمند، یعنی نویسندگی میگذارم.
تاکنون تا جز ۲۳ قرآن را حفظ و هم اکنون در حال تثبیت آن هستم سه جلد کتاب برگرفته از مفاهیم قرآنی برای کودکان نوشتهام و در آن مواردی مانند صبور بودن، راستگو بودن، احترام به پدر و مادر و بزرگترها در این کتب به صورت داستان آورده و چاپ شده و در حال حاضر مشغول سه کتاب دیگر و آماده سازی دوره انشانویسی برای کودکان ابتدایی هستم.
دانش آموزان قرآنی من دانشجو و نویسنده شدند
من در آموزش حفظ تخصصی جز ۳۰ قرآن تنها به صورت حفظ آیات آموزش نمیدهم، بلکه با مفاهیم، معانی، شأن نزول، تفسیرها و داستانهای قرآنی و نقاشی آیات به کودکان آموزش داده و در ذهن آنها حک میشد، قرآن آموزان من در حال حاضر دانشجو شده و به دانشگاه میروند، اما هنوز داستانها و تصاویری که به آنها آموزش دادهام، در ذهنشان است و عشق به قرآن در دل و قلب آنها ماندنی شده است.
در حال حاضر فقط کلاسهای حفظ به صورت آنلاین را دنبال میکنم و از شهرهای مختلف نیز دانش آموز دارم و علاوه بر این، کلاسهایی برای افراد در سنین ۱۰ الی ۱۶ سال با عنوان «آموزش نویسنده قرآنی شدن» است، که در آنها افرادی که استعداد نویسندگی دارند و علاقمند هستند، آموزش نویسندگی میبینند، اما تمام تمرینهای ما در قالب آیات قرآن است و اولین شاگرد من که دوره نویسندگی را تمام کرده مجوز نویسندگی را گرفته و کتاب وی به زودی چاپ میشود.