به گزارش خبرنگار مهر، نشست سوم کارگاه آموزشی فلسفه رسانه که دیروز در دانشکده صدا و سیما برگزار شد، با ارائه سه مقاله همراه بود.
"بررسی و نقد نظریات فردریک فره درباره تفکر متافیزیکی و ارتباط آن با تکنولوژی" عنوان مقالهای بود که توسط مصطفی مهاجری، دانشجوی کارشناسی ارشد گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف، ارائه شد.
وی سخنرانی خود را بر اساس کتاب "فلسفه تکنولوژی" فردریک فره استوار ساخته و سعی در تبیین و گزارش از ارتباط تکنولوژی و متافیزیک بر اساس آرای فره بود. لذا وی سخنان خود را با طرح این پرسش آغاز کرد که آیا پاسخهای مختلفی که ممکن است به سوالات متافیزیکی داده شود میتواند در نحوه برخورد ما با تکنولوژی و علم تاثیر بگذارد؟
مهاجری در ادامه تصریح کرد: میتوانیم بپذیریم سئوالات متافیزیکی سئوالات معمولی نیستند و میتوانیم با اینکه این سئوالات وزن ارزشگذاریکنندگی زیادی را حمل می کنند موافق باشیم. اما اینکه آیا روش تفاوت تنها شیوه فکر کردن است که ما را به سوی پاسخ های مسئولانه یا قلمرویی راهنمایی می کنند سئوال دیگری است.
وی در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: مطابق یک تحلیل به نظر می رسد پاسخ به سئوال فوق این سوال منفی است. اما فردریک فره نویسنده کتاب «فلسفه تکنولوژی» در این کتاب تلاش کرده است از طریق مقایسه تفکر متافیزیکی با سایر نظریهپردازی ها، نظریه جامعی درباره تفکر متافیزیکی ارائه دهد و نشان دهد چگونه تفکر متافیزیکی بر نحوه عمل ما تأثیر میگزارد.
مهاجری تصریح کرد: بر اساس تصویری که وی از تفکر متافیزیکی ارائه داده است مدلهایی که نظریات متافیزیکی را تعبیر میکنند و بدین وسیله آنها را برای ما قابل فهم می سازند ممکن است از بین تکنولوژی هایی انتخاب شوند که روزانه با آنها سروکار داریم.
مهاجری در ادامه به این نکته اشاره کرد: پرسش از اینکه به انسان به عنوان بخشی از واقعیت چگونه نگاه می کنیم و نیز پرسش از خودمختاری تکنولوژی دو سوال متافیزیکی ای هستند که فردریک فره برای نمونه تلاش کرده است با ارجاع به مدلهای تکنولوژیکی به آنها پاسخ دهد.
وی همچنین با تاکید بر گفته فره که با بررسی مدلهای تکنولوژیکی موجود نتیجه می گیرد نظریات متافیزیکی ای که مدلهای خود را از تکنولوژیهای مدرن اخذ کنند گفت : تکنولوژی نمی تواند واجد درک غنی ای از خود مختاری علی باشد.
صدرا ساده، دانشجوی کارشناسی ارشد گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف، دیگر سخنران این نشست بود که به طرح و بررسی آثار میشل هایم در حوزه فلسفه رسانه و تکنولوژی و به طور خاص به بررسی متافیزیک واقعیت مجازی، و رابطه تکنولوژی های کامپیوتری و بصری مدرن با ذهنیت و فرهنگ، و چشم انداز واقعیت مجازی از منظر هایم پرداخت.
صدرا ساده همچنین بخشی از مقاله خود را به عنوان "هایدگر و مک لوهان: کامپیوتر به مثابه جزء" اختصاص داده بود، دو تلقی متفاوت از کامپیوتر را در برابر هم قرار داد و به تلقی اول که آن را با هیوبرت دریفوس مطرح کرد گفت : در این تلقی کامپیوتر به عنوان حریف و معارض دیده می شود و تقابلی میان کامپیوتر با ذهن و زبان انسان ترسیم می شود. اما به زعم نویسنده چنین تلقی ای از کامپیوتر سرشت روابط و تعاملات انسان را با کامپیوتر، به عنوان عنصری سازنده در فرهنگ و ذهنیت و زبان که از حضور فزاینده آن گریزی نیست، به خوبی نشان نمی دهد.
وی افزود: از این رو به جای پرداختن به کامپیوتر و ذهن به عنوان موجودات و بررسی طبیعت آنها و پرسش از گسترش وسایل یا حتی امکان فائق آمدن ماشین بر انسان، باید مشابه هایدگر، به تاثیری که این ارتباط بر نحوه اندیشیدن و زیستن و بودن میگذارد پرداخت.
صدرا ساده در بخش دیگری از سخنانش به مک لوهان، و شاگردش والتر اونگ، در بررسی تاریخی تاثیر تکنولوژی بر فرهنگ و ذهنیت اشاره داشت و گفت : نگاه اونگ به این سیر تاریخی نگاهی خوش بینانه است، در صورتی که نقد وجودی سیر تاریخی ارتباط و تعامل میان انسان و تکنولوژی، و به طور خاص کامپیوتر، باید بر مبنایی واقع بینانه استوار شود که منافع و مکتسبات را در کنار مضار و فقدانها ببیند؛ و این نقد واقع بینانه در برداشت تاریخی هایدگر از دیالکتیک هگلی بهتر وجود دارد.
این سخنران همچنین به موضوع «ماهیت واقعیت مجازی» اشاره و هفت تلقی رایج از آن یعنی شبیه سازی، تعامل، مصنوعی بودن، غوطه خوردن، حضور از راه دور، فرورفتن به تمامی، و ارتباطات شبکه ای- را طرح و بررسی کرد و گفت : در تفکر درباره تکنولوژی آن چه مهم است دیدگاه و چشم انداز نهفته در پشت توسعه تکنولوژی است؛ و ماهیت تکنولوژی را باید در آن چشم انداز جست، و این چشم انداز غالباً مربوط به آگاهی اسطوره ای و جنبه دینی روح بشر است.
"هستیشناسی عناصر و ساختارهای شناختی رسانههای وب بنیاد" عنوان آخرین مقاله ای بود که در این نشست توسط مجتبی حاجی جعفری، دانشجوی کارشناسی مطالعات رسانههای دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، ارائه شد.
وی در بخشی از سخنانش با اشاره به این نکته که رسانهها واقعیت سازی را از طریق سه عنصر اصلی خود یعنی نوشتار، تصویر و صدا در قالب متن رسانه ای انجام میدهند گفت : متن های رسانه ای، مشتمل بر نوشتار، تصویر و صدا، و ساختار آنها در رسانههای گوناگون اعم از رسانههای نوشتاری، شنیداری و دیداری - شنیداری، بر نحوه ادراک ما از واقعیت اثرگذار هستند.
جعفری افزود: با ابداع سامانههای فرامتن و همچنین به وجود آمدن وب و فضای شبکهای اینترنت که اساس آن بر سامانههای فرامتن قرار دارد، رسانههای جدیدی نیز در فضای مجازی شکل گرفتند. رسانههای جدید با تکیه بر ساختارهای فرامتن، علاوه بر تغییر در شیوههای تولید، سازماندهی و انتقال اطلاعات، ساختارهای شناختی افراد یا به عبارت بهتر کاربران این فضا را نیز در معرض تغییراتی قرار داده است.
وی در گزارش خود از این مقاله به هستی شناسی نوشتار، تصویر و صدا پرداخت و با تبیین هستی شناسی این سه عنصر اساسی رسانهها، به بیان ساختارهایی که این عناصر در قالب آنها به کار انتقال اطلاعات میپردازند، پرداخت. همچنین در ادامه با بیان تفاوتهای ساختاری متن و فرامتن، به تبیین تغییراتی که این ساختار شناختی تازه در شیوه درک و فهم ما از اطلاعات به وجود آوردهاست، اشاره کرد.
جعفری در این مقاله بر این نکته تاکید کرد: با ظهور رسانههای اینترنتی و یا رسانه های وب بنیاد، علاوه بر تغییراتی که در ماهیت عناصر رسانه ای (نوشتار، تصویر و صدا) و همچنین ساختار سازماندهی آنها به وجود آمده، تغییراتی همچون غیرخطی شدنِ دریافت و ادراک و بازیابی اطلاعات در ساختار شناختی ما و در نهایت چگونگی شکلگیری واقعیت به وجود آمده است.