آمریکا و غرب درحالی مدعی دفاع از حقوق زنان هستند که آمارها نشان می دهد خود یکی از بزرگترین ناقضان حقوق زنان در حوزه های گوناگون محسوب می‌شوند.

خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: موضوع حقوق بشر به ویژه زنان و کودکان همواره یکی ازاهرمهای فشار غرب علیه جهان درحال توسعه و شرق بوده تا بتوانند سیاستهای استعماری خود علیه این کشورها را توجیه و بهانه‌ای برای مشروعیت دادن به دخالتهای آنها در امور داخلی این کشورها داشته باشند. دراین میان موضوع برابری جنسیتی زنان با مردان یکی از این اهرم های فشار بوده و هست. قوانینی که به ظاهر طرفدار حقوق زنان هستند، در باطن پیامدهای ناگواری برای جامعه و خانواده داشته و دارند.

تحمیل مکتب فمنیسم بر جامعه تلاش دارد تا با استفاده از این ابزار زنان را درعرصه اجتماعی بر مردان مسلط کنند که این امر تاکنون نه تنها به نفع زنان نبوده بلکه آثار اسف‌بار آن از هم پاشیده شدن کانون خانواده است در حالیکه دین اسلام و قرآن، درباره برابری زنان و مردان را اینگونه می‌فرمایند: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَیٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ».

این آیه از قرآن کریم موضوع برابری زنان با مردان را به گونه ای ترسیم کرده که هیچیک حقوق برتری به خاطر نوع جنسیت نسبت به یکدیگر ندارند. در حالی مکتب فمنیسم بر جامعه غربی حاکم است که آمارها نشان می‌دهد بخش اعظم جامعه زنان غربی قربانی بی‌بند و باری اخلاقی و سقوط ارزش‌های اخلاقی دراین جوامع هستند.

همین کشورهای غربی با شنیدن یک خبردر خصوص وضعیت زنان که با مصادیق آنان همخوان نباشد موجی از انتقادها را به سوی دولت و نهادهای مرتبط روانه می کنند و سعی می‌دارند در بستر این فضاسازی‌های کاذب، پروژه به ظاهر حقوق بشری خود در ایران را برای رسیدن به مطامع سیاسی دنبال کنند.

البته اکنون آوارگی زنان و کودکان فلسطینی و قتل عام غیر نظامیان تا حدودی نگاه سیاسی و دروغین غرب به مقوله حقوق بشر را آشکار کرده است. این روزها رفتارهای دوگانه غرب در خصوص موضوع حقوق بشر به گونه ای عیان شده که به خوبی می‌توان ابزاری بودن موضوع حقوق بشر در سیاست خارجی آمریکا و کشورهای غربی مدعی حقوق بشر را شناخت. در میان همه مصادیق نقض حقوق بشر در غرب، نقض حقوق زنان و خشونت علیه آن‌ها در همه طبقات اجتماعی، اقتصادی، نژادی، سنی و جغرافیایی در غرب زبانزد است.

اگر نگاهی به آمار نقض حقوق زنان در غرب بیندازیم، در خواهیم یافت که کشورهای غربی در حالی ادعای حمایت از زنان را سر می‌دهند و محافل رسانه‌ای آن‌ها وانمود می‌کنند که ناجی زنان جهان هستند که مطالعه در باب وضعیت زنان در اروپا و امریکا حقایق ورای این ژست‌های بشردوستانه را آشکارتر می‌سازد.

این در حالی است که بر اساس گزارش مرکز جرایم آمریکا، به طور میانگین ۱۸۷۱ زن در این کشور در روز مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرند. در ارتش آمریکا از هر سه زن دست‌کم یک نفر مورد تجاوز قرار می‌گیرد. آمارها نشان می‌دهد ۹۰ درصد زنان شاغل در ارتش آمریکا در طی جنگ خلیج‌فارس مورد تجاوز قرار گرفته‌اند.

علاوه بر این حدود ۴۳ درصد از زنان آمریکایی در زندگی خود مورد خشونت جنسی قرار می‌گیرند. آیا این رفتار در جامعه غربی و آمریکا ناشی از وجود قوانین سطحی است که در غرب به نفع زنان تصویب می کنند یا نگاه جامعه سرمایه داری به غرب باعث این رفتارا نسبت به زنان شده است؟

در نظام سرمایه داری غرب، اولویت با سرمایه است و انسانها اععم از زن و مرد باید در خدمت سرمایه و خلق ثروت باشند. این آمار تنها در آمریکا نیست، بلکه در اروپا هم شرایط مشابهی وجود دارد. آمار تجاوز و از بین بردن حرمت زنان در اروپای مدعی حقوق زنان نیز همچون آمریکا قابل توجه است. از هر چهار زن در سوئد یک زن مورد تجاوز قرار می‌گیرد که آماری بسیار دردناک به نظر می‌رسد. از هر پنج زن انگلیسی یک زن خشونت جنسی را قبل از ۱۶ سالگی تجربه کرده است.

موسسه مبارزه با خشونت ضد زنان در انگلیس اعلام کرده که ۴۶۳ مورد تعرض جنسی ضد دختران در دوسال گذشته در دانشگاه‌های انگلیس ثبت شده که نشان‌دهنده روزانه یک مورد تعرض جنسی در مدت سال تحصیلی در دانشگاه‌های این کشور است.

موضوع فراخوان زنان اوکراینی به خدمت سربازی نیز از نوع برابری جنسیتی است که نه تنها با فیزیک انسانی و روحیه آنها تطابق ندارد بلکه آثار مخرب آن بر خانواده دوچندان است. ممنوعیت خروج زنان مشمول خدمت از اوکراین موجی از نگرانی ها را در جامعه این کشور ایجاد کرده است که شاید آثار تخریبی آن در خانواده ها بیشتر از تجاوز دشمن به خاک این کشور باشد و جالب اینجاست که درهمین شرایط تصمیم روسیه برای خدمت سربازی زنان موجی از انتقادهای نهادهای حقوق بشری و فمنیستی علیه روسیه را برانگیخته بود اما اکنون این نهادهای حقوق بشری سکوت کرده و به نوعی با دولت اوکراین همنوا شده اند.

البته فراخوان دادن سربازان ذخیره اعم از زن و مرد در شرایط بحرانی در همه کشورها رایج است اما نهادهای حقوق بشری غرب آن زمان که به نفع‌شان باشد سکوت می‌کنند و آنجایی که در یک کشور غیر همسو با غرب باشد با موجی از اتهامات به دولتهای کشورهای مزبور آن را نقض حقوق زنان و ممنوعیت خروج زنان از کشور را نقض آزادی های مدنی برای زنان می‌دانند، در حالیکه اکنون با فراخوان دولت اوکراین برای خدمت سربازی همسو بوده وهیچ گونه انتقادی را متوجه دولت اوکراین نمی دانند.

نهادهای حقوق بشری اعم از کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل و دیگر سازمانهای غیر دولتی غربی که داعیه دفاع از حقوق بشر یا حقوق زنان و کودکان دارند دقیقاً در زمین دولتهای غربی بازی می کنند و این نهادها ابزارهای نوین استعماری در دست دولتهای غربی هستند که نمونه بارز آن را در موضوع زنان و کودکان فلسطینی هر روز شاهد هستیم و شاید بشود گفت که این سازمانها با عملکرد گزینشی خود در مقوله حقوق بشر نه تنها اعتمادزدایی کرده‌اند بلکه امید به بهبود وضعیت حقوق بشر در جهان را نیز کور کرده اند که خسارتهای آن برای جامعه جهانی غیرقابل جبران است.

مرتضی غرقی؛ کارشناس مسائل بین‌الملل