به گزارش خبرنگار مهر، امین دلیری، تحلیلگر مسائل اقتصادی و مدرس دانشگاه در یادداشتی اختصاصی برای مهر نوشت؛
در یک اصل کلی اگر هر گونه جنگی بین دو یا چند کشور رخ دهد، طبق یک اصل اجتماعی –اقتصادی مشمول «شرط جبری» شده و منجر به رکود و تورم در اقتصاد خواهد شد. شرط جبری یکی از ۸ شروط علت و معلولی است که در تجزیه و تحلیل عوامل تأثیرگذار در وقوع علت یا معلولی امور اجتماعی و اقتصادی واقع میشود؛ مثل شرط لازم، شرط احتمالی، شرط کافی و …. منتهی در شرط جبری ابتدا علت بروز میکند و قابل رؤیت است و سپس بروز معلول حتمی است؛ بنابراین با وجود علت، جبراً معلول به وجود خواهد آمد. به عنوان مثال در صورت بروز جنگ (علت)، تورم و رکود در پی آن جبراً بروز خواهد کرد.
اما حمله تلافیجویانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در شب ۲۶ فروردین ماه جاری به اهداف نظامی رژیم صهیونیستی در خاک آن کشور، باید آن را یک شوک عملیات نظامی تند و سریع و قدرتمند تلقی کرد که یک کشور نو ظهور از نظر قدرت نظامی علیه یک کشور متخاصم دیگر که ۶ دانگ مورد حمایت کشورهای غربی و ایالات متحده آمریکا قرار داشته، با شجاعت و دقت لازم انجام شده و بر خلاف حملات رژیم صهیونیستی بیش از ۶ ماه حملات کور و خانمانسوز علیه کودکان، زنان و مردم غیرنظامی نوار غزه انجام میشود و باعث تلفات انسانی زیادی شده، صرفاً اهداف نظامی مورد حمله ایران قرار گرفته است؛ بنابراین تفاوت است بین عملیات نظامی ایران و رژیم صهیونیستی.
این عملیات نظامی از نظر ارزیابی تکنیکهای نظامی، اخلاقی و جوانمردی برای جمهوری اسلامی ایران اعتبار داخلی و بینالمللی کسب و عرق ملی را تقویت کرده و مردم ایران و آزادیخواهان جهان را به ادای احترام به این عملیات نظامی قدرتمندانه واداشته است.
با این تفسیر، قدرت نظامی ایران یک نقطه قوت حتی تأثیرگذار در مناسبات سیاسی و اقتصادی است؛ ولی با این توصیف آیا این حمله نظامی میتواند بر متغیرهای اقتصاد کلان داخلی تأثیر معنادار بگذارد یا خیر؟
طبق قواعد و تجربیات موجود، مسأله جنگ، به طور طبیعی و بدیهی بر برخی از متغیرهای اقتصادی تأثیر مستقیم دارد؛ به عنوان مثال بر تورم، رکود، اشتغال و بازار سهام اثر کاملاً مستقیم و بر بازار سهام تأثیر آنی دارد؛ اما در صورت استمرار جنگ، اگر منابع کشور را در اولویت بندیها به خودش اختصاص دهد، در این صورت با اختصاص منابع مادی کشور برای تولید و تأمین ادوات و تجهیزات جنگی میتواند موجب تشدید نرخ تورم و رکود در بخشهای اقتصادی شود. باید توجه داشت، اگر چه سقوط سهام در ابتدای شروع جنگ به صورت آنی اتفاق میافتد ولی تشدید نرخ تورم و رکود متعاقباً و در پی آن با وقفه تأخیر، رخ خواهد داد.
اما همان طور که اشاره شد، حمله نظامی ایران به اهداف نظامی رژیم صهیونیستی در خاک آن کشور با مشخصاتی که برشمرده شد یک شوک تلقی میشود، جز اثر آنی بر بازار سهام و تحریک نرخ ارز و سکه که آن هم یک شوک کم دوام است، تأثیر دیگری بر دیگر متغیرهای اقتصادی نخواهد گذاشت مگر اینکه با حماقت رژیم صهیونیستی آتش جنگ در منطقه شعلهور شود و یک جنگ تمام عیار در کشور با متخاصمان شروع شود. در این صورت کاملاً قواعد جنگی بر کشور حاکم خواهد شد و اثرات خودش را دارد. زیان بیشتر آن متوجه رژیم صهیونیستی و اقتصاد کشورهای غربی خواهد بود.
در این برهه برای سقوط بیشتر بازار سرمایه باید زودتر پیش دستی میشد، تا از سقوط و خروج بازار سهام جلوگیری میشد. متأسفانه مسؤولان سازمان بورس دیرهنگام دست به کار شدند. باید کم کاری آنها با تزریق مالی به بازار سرمایه از طرف دولت جبران شود؛ کاری بیشتر دولتها در چنین مواقعی انجام میدهند. در خصوص بازار ارز و سکه با مدیریت درست بانک مرکزی، اوضاع به قبل از حمله نظامی باز خواهد گشت.