به گزارش خبرنگار مهر، مالک حسینی سخن خود را با اشاره به عنوان کتاب «پژوهشهای فلسفی» آغاز کرد و گفت: اصل عنوان آلمانی این کتاب، به معنای جستن، کند و کاو کردن و در معنای زبان هر روزه معاینه کردن است یا در معنای حقوقی، تحقیق است. بدین سبب من تحقیق را ترجیح می دهم، اما باید به معنای رایج هر روزه در پزشکی نیز توجه کرد.
وی انتخاب این عنوان را با توجه نگاهی که ویتگنشتاین به کار فلسفی دارد دانست و گفت: ویتگنشتاین در بند 255 کتاب که از بندهای مهم و دشوار کتاب است می نویسد که فیلسوف مسئله را درمان می کند؛ مثل بیماری. اما پرسش اینجاست که این چه نوع درمانگری است؟
دکتر حسینی در توضیح این درمانگری گفت: از نظر ویتگنشتاین کار فلسفی درست دیدن و نگاه کردن است و از این رو دیدن برای او اهمیتی اساسی دارد. از این رو او در آثارش مکررا بر دیدن تاکید می کند، به وِیژه به اهل فلسفه می گوید که بسیاری از مشکلاتشان ناشی از ندیدن مطالب بدیهی اما بسیار مهمی است که مشکلات را حل می کند. او در بند 66 کتاب می نویسد «فکر نکن، نگاه کن»
حسینی دلیل اهمیت دیدن را برای ویتگنشتاین در تلقی او از مسئله فلسفی دانست و گفت: روش ویتگنشتاین برای فهمیدن و یادگرفتن و بلد شدن، دیدن و دیدن و دیدن است و در ضمن دیدن تبیین چرایی امور نبودن و به تعبیر فلسفی تر در پی نظریه پردازی نبودن. بدین معنا که در پی نظریه بودن کار علم است.
مترجم «درباب یقین» گفت: ویتگنشتاین در فلسفه به جای تبیین بر توصیف تاکید دارد . وی به جای تبیین اصطلاحی و بیان علت چیزی بر توضیح و روشن سازی تاکید دارد و روشن سازی را هدف فلسفه می داند. او بر دیدن و توصیف در مقابل تبیین تاکید دارد و در پی امری است به نام دید کلی.
مالک حسینی در توضیح اهمیت دید کلی از نظر ویتگنشتاین گفت: از دید ویتگنشتاین باید از جزییات عبور کنیم تا کلیت چیزی را ببینیم و با فاصله گرفتن از جزییات و دیدن کلی جنگل است که از گمراه شدن در آن نجات می یابیم. او در بند 122 پژوهشهای فلسفی با تاکید بر این دید کلی می گوید که وقتی از زاویه درست به این دید کلی دست یافتیم، بسیاری از مسائل فلسفی حل می شود و در واقع منحل می شود. از نظر ویتگنشتاین حل مسئله با انحلال آن یکی است.
وی گفت: فلسفه باید نشان دهد که جایی که مسئله فلسفی را می یابیم، در واقع در می یابیم که مسئله ای نیست و اگر نظم درست به کارهایمان دهیم، مسائل همه حل می شود. دشواری در نظر او در یافتن راه حل نیست، بلکه دشواری پذیرفتن یک راه حل و پافشاری بر آن است. البته ویتگنشتاین می پذیرد که ما انسانیم و همواره فکر می کنیم و این فکر کردن یعنی کاربرد زبان.
مالک حسینی گفت: از نظر ویتگنشتاین زبان هزارتویی است که ما در در آن زندانی هستیم و از این رو همواره به فلسفه نیاز داریم. لذا در ویتگنشتاین با مرگ فلسفه مواجه نیستیم. بلکه فلسفه به معنای دیدن پیوسته و یافتن کاربرد درست زبان است.
وی در پایان ضمن اشاره به تقسیم بندی کتاب «پژوهشهای فلسفی» گفت: البته با توجه به این که کارهای ویتگنشتاین در حوزه فلسفه تحلیلی و فلسفه زبان اهمیت والایی دارد، اما باید توجه کرد که کار او منحصر در فلسفه زبان نیست ، چون ویتگنشتاین به صراحت برای حل مسائل فلسفی از تغییر شیوه زندگی هم حرف می زند و نه فقط شیوه تفکر.