خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب_ الناز رحمت نژاد: طبق سنت همه ساله بسیج، صالح العاروری، مرضیه حدیدچی (طاهره دباغ) و ظفر خالدی توسط سازمان بسیج مستضعفین به عنوان شهدای شاخص سال ۱۴۰۳ در حوزههای بین الملل، بانوان و دفاع مقدس معرفی شدند.
از سال ۱۳۸۹ شهدای شاخص با هدف ارائه الگوهایی مناسب، روشن و متعالی توسط سازمان بسیج مستضعفین برای نسل آینده معرفی میشوند. این سازمان یک شهید خواهر و یک شهید برادر را به عنوان شهدای شاخص ایران اسلامی و یک شهید خارجی به عنوان شهید شاخص بین الملل معرفی میکند.
معرفی شهدای شاخص به صورت سالانه است و هر استان، شهید شاخص خود را در اقشار ۲۰ گانه بسیج از جمله دانش آموزی، دانشجویی، اصناف، مهندسین، پزشکان، اساتید و رسانه به مخاطبان معرفی میکند.
قسمت اول این گزارش به معرفی شهید صالح العاروری شهید شاخص سال ۱۴۰۳ در حوزه بین الملل پرداخته شد که از پیوند زیر قابل مطالعه و بررسی است:
«شهیدی که مغز متفکر مقاومت فلسطین بود / منزل العاروری؛ محل رفت و آمد اصحاب رسانه»
در قسمت دوم این گزارش به معرفی شهید مرضیه حدیدچی (طاهره دباغ) شهید شاخص سال ۱۴۰۳ در حوزه بانوان پرداختیم که مشروح آن در ادامه میآید؛
* شروع تحصیلات دینی در تهران و فعالیت سیاسی در کمیته مشترک
مرضیه حدیدچی در سال ۱۳۱۸ در همدان و در خانوادهای مذهبی متولد شد. او تحصیلاتش را از مکتب خانه آغاز کرد و قرآن و نهج البلاغه را از پدرش یاد گرفت. وی در سال ۱۳۳۳ با آقای محمدحسن دباغ ازدواج کرد، حاصل ازدواج آنان ۸ فرزند است. این ازدواج تحولاتی در زندگی او به وجود آورد. پس از ازدواج در روزهای نخست به همراه همسر راهی تهران شد و تحصیلات دینی اش را تا سطح (شرح لمعه) در تهران ادامه داد، او شاگرد اساتیدی چون مرحوم حاج آقا کمال مرتضوی، حاج شیخ علی خوانساری، شهید آیت الله محمدرضا سعیدی و نیز شهید سیدمجتبی صالحی خوانساری بود.
حدیدچی همزمان با تحصیل به فعالیتهای سیاسی نیز میپرداخت، او با پخش اعلامیهها در سال ۱۳۴۰-۱۳۴۱ فعالیتهایش را آغاز کرد و پس از آن با ورود به تشکیلاتی تحت رهبری شهید سعیدی فعالیتهایش را تشدید کرد، او در این دوران با دانشجویان مبارز در دانشگاههای تهران، شهید بهشتی، صنعتی شریف و علم و صنعت نیز در تعامل و همکاری بود.
او در سال ۱۳۴۹ بعد از به شهادت رسیدن آیت الله سعیدی بار دیگر مبارزاتش علیه رژیم شاه را شدت بخشید، سرانجام در سال ۱۳۵۲ توسط ساواک دستگیر شد. وی شدیدترین شکنجهها در کمیته مشترک به همراه دخترش تحمل کرد و به سختی بیمار شد، تا جایی که امیدی به زنده ماندش نبود و از زندان آزاد شد، اما دخترش رضوانه در زندان ماند. پس از آزادی تحت عمل جراحی قرار گرفت و از مرگ نجات پیدا کرد و بعد از گذشت چند ماه دوباره دستگیر شد، او در سال ۱۳۵۳ از کشور خارج شد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی فعالیتهای مبارزاتی اش را در هجرت ادامه داد.
* شرکت در اعتراضات ایرانیان مقیم لندن و حفاظت از بیت امام در نوفل لوشاتو
او مدتی در لبنان و سوریه زیر نظر محمد منتظری و امام موسی صدر آموزشهای چریکی دید و در این زمینه همراهی و فعالیت میکرد. برای انجام مأموریت به کشورهای اروپایی از جمله فرانسه و انگلیس رفت و آمد داشت. مدتی در لندن به عنوان نظافتچی در یک هتل فعالیت و در اعتراضات ایرانیان مقیم آنجا شرکت داشت. در فرانسه نیز به جمع یاران امام در نوفل لوشاتو پیوست و وظیفه حفاظت از امام خمینی (ره) و انجام امورات بیت ایشان را برعهده داشت. خانم حدیدچی خارج از ایران با اسامی و عناوین خواهر دباغ، خواهر زینت احمدی نیلی و خواهر طاهری شناخته میشد.
* نخستین فرمانده زن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
دباغ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشت، و مسؤولیتهایی همچون فرماندهی سپاه همدان و بسیج خواهران را برعهده گرفت، او نخستین فرمانده زن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در غرب کشور است. از مهمترین اقدامات وی در این دوره میتوان به مهار حرکتهای نظامی و تروریستی مجاهدین، حزب دموکرات کردستان و حزب کومله اشاره کرد. در سال ۱۳۶۷ نیز در به همراه آیت الله جوادی آملی و محمد جواد لاریجانی پیام امام خمینی (ره) را به گورباچف رساندند.
او در سه دوره اول، دوم و سوم مجلس شورای اسلامی نماینده مردم تهران و همدان بود، او همچنین در دانشگاه علم و صنعت و مدرسه عالی شهید مطهری تدریس میکرد و قائم مقام جمعیت زنان جمهوری اسلامی بود.
* امام به مرضیه حدیدچی اعتماد داشت
در کتاب «پرواز با نور» نوشته عالیه شفیعی که توسط انتشارات چاپ و نشر عروج منتشر شده درباره این بانوی مجاهد و مبارز آمده است: «مرضیه حدیدچی (دباغ)، نامی است که بر روی تفکرات سنتی درباره زنان خط بطلان کشید. این نام اثبات فرضیهای است که میگفت: مردانگی، جنسیت بردار نیست. می توان زن بود و مرد و مردانه ایستاد. امروزه این نام دیگر تنها معرف یک هویت صرفاً شناسنامهای نیست، بلکه بخشی از تاریخ پویای مبارزات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ماست؛ حتی فراتر از خودِ تاریخ است که در وجود یک شخص تجلی کرده است. گره خوردگی این نام با فرازهای کاملاً برجسته تاریخ، در قالب رویدادهای مختلف تاریخی، امری است که نادیده گرفتن آن، به منزله چشم پوشیدن از بخش مهمی از گذشته سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ماست؛ یعنی بی تاریخ شدن. جامعهای هم که بی تاریخ شد، به سادگی از پا در میآید؛ چرا که به قول شاعری «تاریخ حکم آینه دارد هر آینه!».
در کتاب مورد اشاره خدیجه ثقفی همسر امام خمینی (ره) درباره مرضیه حدیدچی آورده است: « در ایامی که همراه امام در نوفل لوشاتو بودم، یک روز دیدم که خانمی که یک پالتو پوشیده بود و روسری به سر داشت، وارد خانه شد. من هم با اینکه او را نمیشناختم، به خاطر اینکه افراد زیادی نزد امام رفت و آمد میکردند، با او سلام و احوال پرسی و تعارف کردم. او هم نشست.
خانهای که ما در آنجا داشتیم، چهار اتاق داشت که یکی در اختیار ما بود و سه اتاق دیگر غالباً بسته بودند. حوالی غروب بود که برای امام پیغام فرستادم که زنی با این مشخصات آمده، (او از صبح که رسیده دو بار چادر مشکی سر کرده، رفته و برگشته بود.) و گویا قصد دارد شب هم بماند. آیا صلاح میبینید؟ به هر حال در آنجا وضعیت امام و ما، وضعیت خاصی بود و احتمال خطر فراوان بود. امام هم پاسخ دادند که اشکالی ندارد؛ چرا که مورد اطمینان است و اینگونه بود که از آن تاریخ تا چهار ماه دیگر که ما آنجا بودیم، زنی که خیلی زود فهمیدم خواهر دباغ است، پیش ما ماند و حضورش، برای من خیلی مفید واقع شد؛ چرا که حضرت امام به اضافه مرحوم سید احمد و حسین، ناهار را در منزل صرف میکردند و غالباً هم دیدارکننده داشتند و من برای پذیرایی کاملاً دست تنها بودم و از این لحاظ حضور خواهر دباغ، به عنوان کمک، خیلی ضروری بود.
با شناختی که من از خواهر دباغ پیدا کرده ام، او را انسانی یافته ام که دو خصلت بسیار برجسته دارد. اول اینکه دیانت و دینداری بسیار بادوامی دارد. دومین خصلت و ویژگی بارز و مثال زدنی او تناسب و تطابق عمل او با اسلام و مسائل اخلاقی است؛ یعنی فردی بسیار دیندار و با اخلاق که به رستگاری در دنیا و آخرت میاندیشد؛ در ضمن گذشت بسیار بالایی هم داشتند و این ویژگیها را که برشمردم و چه بسیار ویژگیهای دیگر که همه در وجود اوست، در مدتی که چند ماهی او را از نزدیک دیده ام، یکایک را در وجود او یافته ام. من همیشه برای او آرزوی توفیق میکنم. امام هم به او اعتماد داشت و از او تعریف میکرد.