به گزارش خبرنگار مهر، این روزها و در حالی که اکران آنلاین مستندها و آثار سینمایی بخشی از زندگی مردم شده است، نمایش فیلمهای مستند در پلتفرمهای مختلف فضایی تازه برای دیده شدن آثاری به وجود آورده که سالها فرصت دیده شدن نداشتند. این رو در این گفتوگوی جمعی با حسن نقاشی و جواد وطنی که ۲ مستندشان در سایت هاشور اکران شده است، درباره اکران آنلاین، معایب و محاسن آن صحبت کردیم. فرزاد آذریپور مدیر عامل سایت هاشور هم در این گفتوگو حضور داشت و از جذب مخاطب و سلیقهاش در اکران آنلاین صحبت کرد.
در این گفتوگو میخوانید:
*شاید برای شروع بحث بهتر باشد به کمی عقبتر و اواخر دهه نود و آغاز اکران آنلاین مستندها برگردیم.
فرزاد آذریپور: تجربه اکران آنلاین برای ما مربوط به امروز نیست. اولین بار فیلم «توران خانم» را در سال ۹۷ اکران آنلاین کردیم. این اتفاق پیش از دوران کرونا و زمانی بود که هنوز پلتفومها وارد جریان اکران آنلاین نشده بودند. این موضوع بر اساس یک نیاز شکل گرفت و من پیشتر در مورد آن با دوستان و همکارانم در گروه «هنروتجربه» صحت کرده بودم. دوستان معتقد بودند این طرح موفقیتآمیز نخواهد بود و حتی در سایر کشورها نیز تا بهحال چنین اتفاق نیفتاده است. اما من معتقد بودم سازوکار اکران فیلمهای مستند در کشور ما با سایر کشورها متفاوت است. در بسیاری از کشورهای صاحب صنعت سینما کانالهای خصوصی و کابلی وجود دارد و بستری برای دیده شدن این آثار فراهم است اما در کشور ما چنین چیزی وجود ندارد. بنابراین تصمیم گرفتیم در پلتفرم هاشور نیاز عرضه مستندها را پاسخ دهیم.
ما با تعریف تازهای از سینما مواجه هستیم. شاید دورانی که با خانواده به سینما میرفتیم و وقت و هزینه زیادی را پرداخت میکردیم تا حدی گذشته باشد. ما وارد دوران جدیدی شده ایم که در آن پلتفرمها و شبکههای نمایش خانگی در کل دنیا در حرف اول را میزنند. در این دوران باید مخاطب را از هر طیف و شهری جذب کنیم و این کار را میتوان با استفاده از شبکههای مجازی انجام دادسالنهای سینما به آثار داستانی و عمدتاً سینمای بدنه تعلق دارند و در تلویزیون هم محدودیتهایی برای پخش مستندها وجود دارد. از سویی دیگر این نیاز وجود داشت که برای مخاطبان سینمای مستند رسانهای مستقل و اختصاصی وجود داشته باشد. اکران آنلاین محدودیتهای اکران سنتی را ندارد. ما در این نوع اکران محدودیت زمانی، محدودیت مکان برای اکران و محدودیت جغرافیایی نداریم.
به این ترتیب اولین بار سال ۹۶ با آقای میرطهماسب و خانم بنیاعتماد برای اکران آنلاین آثارشان صحبت کردیم و آنها همراه شدند و اولین اکران آنلاین آثار مستند آغاز شد. تماسهای بسیاری از نقاط مختلف کشور داشتیم و باورمان نمیشد مخاطبان در همه جای ایران از استان سیستان و بلوچستان تا شمال غرب کشور و حتی خارج از ایران فیلمها را تماشا کرده بودند و با ما تماس داشتند. این موضوع باعث دلگرمی شد و اکران آنلاین با قدرت بیشتری ادامه پیدا کرد.
*اکران آنلاین مستند تفاوتی با نوع دیگری از فیلمها یا مسابقه و تاک شو دارد؟
آذری پور: تفاوتی که اکران آنلاین آثار مستند با آثار دیگر مانند سریالها و برنامه های تفریحی دارد این است که ما مخاطبان خاص خود را که به این سینما علاقهمند و وفادار هستند، داریم. بسیاری از این مخاطبان با ما در ارتباط بوده و پیگیر اکران آثار جدید هستند. تماسهای متعددی داشتیم که از ما درخواست اکران آنلاین فیلمها را داشتند یا سوال کرده بودند که فلان فیلم مستند چه زمانی در «هاشور» اکران خواهد شد. پس از اکران آنلاین مستندها توسط «هاشور» همکاران دیگری هم به جمع ما اضافه شدند و در سایر پلتفرمها اکران آثار مستند جدی گرفته شد. نکته جالب توجه اینجاست که آقای میرطهماست ابتدا سراغ پلتفرمهای مشهور و پرمخاطب رفته بود اما مدیران آنها علاقه ای به تغییر فضای پلتفرمهایشان و اضافه کردن بخش مستند و یا حتی اکران آنلاین نداشتند. اما حالا میبینید که در پلتفرمهای بزرگ نیز بخشی مختص آثار مستند در نظر گرفته شده است.
*آقای وطنی فیلم «دیافراگم» جزو یکی از ۲ مستند پرمخاطب «هاشور» در فرودین ماه امسال بود. از تجربه نمایش فیلمتان به صورت اکران آنلاین و بازخوردهای آن بگویید.
جواد وطنی: در بیست و چند سالی که من مستند میسازم به موازات مشکلات تولید، مشکل اکران داشتیم و حتی مشکل اکران بیشتر بود. به عنوان فردی علاقهمند به فیلمهای مستند برای تماشای این فیلمها باید از شهر خودمان به تهران میآمدم تا بتوانم فیلمها را در جشنوارهها و برنامههای مختلف تماشا کنم. مدیران فرهنگی همیشه دم از حمایت از آثار مستند میزنند اما واقعیت این است که ما هیچ رسانه همهگیری جز تلویزیون نداشتیم که آن هم محدودیتهای خودش را داشت و این مدیران صداوسیما بودند که تصمیم میگرفتند، با چه قشری همکاری داشته باشند. اکران آنلاین و ظهور پلتفرمها توانست مخاطب را در شهرستانها و خارج از مرزهای ایران نگه دارد. ما تماسهایی از هموطنان خارج از کشور داریم که به ما میگویند میتوانند فیلمهایمان را به جشنوارهها ارسال کنند یا زمینه نمایش آنها را در شهرهای مختلف جهان فراهم کنند.
*بعضیها میگویند ظهور پلتفرم، سینما را نابود کرده است.
وطنی: حقیقت این است که ما با تعریف تازهای از سینما مواجه هستیم. شاید دورانی که با خانواده به سینما میرفتیم و وقت و هزینه زیادی را پرداخت میکردیم تا حدی گذشته باشد. ما وارد دوران جدیدی شده ایم که در آن پلتفرمها و شبکههای نمایش خانگی در کل دنیا در حرف اول را میزنند. در این دوران باید مخاطب را از هر طیف و شهری جذب کنیم و این کار را میتوان با استفاده از شبکههای مجازی انجام داد. پیش از این ما برای تولیداتمان توجیه نداشتیم به این معنا که میدانستیم به جز جشنوارهها جایی برای دیده شدن آثارمان نخواهیم داشت اما حالا در شرایطی هستیم که ارگانها به صورت موازی فیلم تولید میکنند. به عنوان مثال مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، شبکه مستند، انجمن سینمای جوان و ... اینجاست که پلتفرمها میتوانند وارد میدان شده و محلی باشند برای گرد هم آمدن مخاطبان سینمای مستند و علاقهمندان و سازندگان این آثار. این اتفاق به تولید آثار مستند بیشتر و رغبت تهیهکنندگان برای سرمایهگذاری روی تولید مستندها منجر میشود. از اقبال مخاطبان به فیلمم خوشحالم. حتی تعدادی از دوستان فیلم «دیافراگم» را در هاشور دیدهاند و از ما برای اکران سنتی آن دعوت کردهاند. دوستداران سینمای مستند در شهرهای بزرگ و کوچک، حالا دسترسی بهتری به مستندها دارند.
دعوتهایی داشتم از شیراز، اصفهان، مجموعههای گردشگری و چندی پیش یک سازمان خیریه از من برای اکران فیلم در برقان دعوت کردند. بسیار متعجب شدم و از دوستان سوال کردم مگر در برقان امکان نمایش فیلم در سالن وجود دارد؟ و آنها پاسخ دادند خیالتان راحت باشد. وقتی به برقان رفتم با سالنی بسیار خوب و استاندارد روبهرو شدم و مخاطبان فیلم هم عدهای پزشک بودند که به آثار مستند علاقه داشتند. این موضوع برایم بسیار ارزشمند بود چراکه نه من آن مخاطبان را میشناختم و نه آنها آثار من را دیده بودند و من با جمعی از مخاطبان روبهرو شدم که پیشتر امکان دیدار و نمایش فیلمهایم را برایشان نداشتم. این موضوع برای ما کارگردانان آثار مستند بسیار ذیقیمت است. پس از اکران فیلم «دبستان پارسی» در هاشور توجه همه به این مدرسه جلب شد و من شنیدهام قرار است این مدرسه مرمت و بازسازی شود. بنظرم این نشانگر قدرت پلتفرمها و عمق نفوذشان میان مردم است. در تلویزیون در بهترین حالت من میتوانستم یک نمایش و تکرار آن را بگیرم که بسیار کم است. بدون شک فیلم «دیافراگم» برای نمایش در تلویزیون گرفتار ممیزی میشد.
گاهی متوجه میشویم فیلمی که مثلاً شش ماه پیش اکران کردهایم طی چند روز بازدیدهای بسیار بالایی داشته و وقتی تحقیق میکنیم، متوجه میشویم فیلم با یک موضوع داغ اجتماعی که ترند شده مرتبط بوده و مردم به تماشای آن اقبال نشان دادهاند. بنابراین اغلب آثار مستند و بهخصوص مستندهای پژوهشمحور تاریخ مصرف ندارندبا سیاستهایی که مرکز گسترش در این سالها داشته ساختن فیلم مستند کمی تسهیل شده و باوجود پلتفرمهایی مانند هاشور دیگر حد و مرزی برای اکران آثار مستند وجود ندارد. در سالهای گذشته این نگرانی وجود داشت که فیلمهایمان بهجز در جشنواره «سینماحقیقت» و شاید در تلویزین جایی برای عرضه نخواهند داشت اما امروز تماشای هر فیلم و سریالی آسان شده است و با وجود گوشیهای هوشمند شما حتی در اتوبوس و تاکسی و حتی حین سفر هم میتوانید فیلم مورد علاقهتان را تماشا کنید.
*آقای آذریپور از آغاز به کار «هاشور» تقریباً هفت سال میگذرد. سوالی که در ذهن ایجاد میشود این است که آیا این پلتفرم از نظر اقتصادی موفق است؟
آذریپور: این پلتفرم حالا دیگر به لحاظ اقتصادی مستقل شده است. در سالهای اول سعی داشتیم جریان مالی به تثبیت برسد و به اصطلاح دخل و خرج با هم همخوانی داشته باشد، حالا به جایی رسیدهایم که میتوانیم تیممان را تکمیل کنیم و نگرانیهای مالیمان کمتر شده است. در یک سال گذشته در حوزه توسعه عملکرد خوبی داشتیم و تمامی اپها به روز شدند و اپ تیویمان را منتشر کردیم. همچنین به سمت گسترش مخاطب در فضاهایی که در اختیار داشتیم رفتیم.
*در واقع میخواهم بدانم گسترش مخاطبان تا چه حدی بوده، آیا به نقطه راضی کننده از نظر سودآوری رسیدهاید؟
آذریپور: شیب رشدمان در جذب مخاطب صعودی شده است و از حدود یک سال و نیم پیش این رشد با شتاب بیشتری همراه شد. ما هر ماه جلساتی داریم و هدفگذاری میکنیم و باید کاربران جدیدی جذب کنیم و بازار خودمان را گسترش دهیم. پلتفرمها با بودجه خصوصی اداره میشوند و انگیزهای لازم را برای رشد و توسعه دارند. ما مثل تلویزیون بودجه دولتی نداریم و باید روی پای خودمان بایستیم.
*معیار تعداد بازدیدکنندگان به چه صورت است؟ یعنی ممکن است مخاطبی فیلمی را برای تماشا انتخاب کند اما فقط ۱۰ دقیقه از آنرا تماشا کند. آیا این افراد هم جزو آمارهای تعداد مخاطبان یک فیلم قرار میگیرند؟
آذریپور: در پلتفورم هاشور هم آمار بازدید داریم و هم آمار ساعت تماشا. یعنی هم میزان تعداد کلیک مشخص شده و هم دقایق تماشای محتوا توسط کاربران. برای مثال بیش از هفتاد درصد از مخاطبان مستندهای «دیافراگم» و «دبستان پارسی» این فیلم را به طور کامل تماشا کردهاند. مستندهایهایی که مثال زدم پژوهش محور هستند و این نوع مستندهای علاوه بر مخاطبان همیشگی مستند، مخاطبانی از طیف دیگر هم دارند. مثلاً بارها از دانشگاهها با ما تماس گرفتهاند و خواستار اکران فیلمهای مرتبط با درسشان برای دانشجویان شدهاند. یا با ما تماس میگیرند و میخواهند در مورد موضوعات درسیشان به آنها مستند معرفی کرده و در دانشگاه اکران کنیم. به این ترتیب اکران مستندهای هاشور زمان مشخصی ندارد و یا بهتر بگویم زمان اکران آن با محدودیت روبهرو نیست و میتوان سالها از این آثار برای طیف های مختلف فیلم اکران کرد. گاهی متوجه میشویم فیلمی که مثلاً شش ماه پیش اکران کردهایم طی چند روز بازدیدهای بسیار بالایی داشته و وقتی تحقیق میکنیم، متوجه میشویم فیلم با یک موضوع داغ اجتماعی که ترند شده مرتبط بوده و مردم به تماشای آن اقبال نشان دادهاند. بنابراین اغلب آثار مستند و بهخصوص مستندهای پژوهشمحور تاریخ مصرف ندارند.
*اکرانهای دانشگاهی برایتان از نظر اقتصادی به صرفه است؟ یا اینکه فعلاً فقط به تبلیغ پلتفرم و فیلمهای آرشیو آن بسنده میکنید؟
آذریپور: طبعاً از زاویه مالی و اقتصادی به قضیه نگاه میکنیم. قبل از اکران فیلم آمار تعداد مخاطبان را از درخواست کننده اکران میگیریم و معمولاً به اکرانهای دانشگاهی بیست تا سی درصد تخفیف میدهیم.
تبلیغات در هر صنعتی حائز اهمیت است. آثار سینمای داستانی با اینکه مخاطب خود را بین عامه مردم دارند، باز هم برای اکران فیلمها دست به تبلیغات گسترده میزنند، حتی از شبکههای ماهوارهای برای تبلیغ استفاده میکنند و این موضوع روی فروش فیلمها موثر است. سینمای مستند مخاطبانی خاص و کمتر از سینمای داستانی دارد اما میزان تبلیغات این گونه سینمایی آنقدر محدود است که حتی میتوانیم بگوییم برای این آثار تبلیغی وجود ندارد.
وطنی: بسیاری از آثار داستانی که برای تولیدشان میلیاردها تومان خرج شده با شکست روبهرو میشوند و کسی هم از سود و زیان اکرانشان حرفی نمیزند. آثار مستند با بلیت ۳۵ هزارتومانی را که در مقابل قیمت بلیت سینماها بسیار رقم اندکی محسوب میشود نباید با این آثار مقایسه کرد. ضمن اینکه در کجای شهر تهران یا شهرهای دیگر حتی یک بنر تبلیغاتی مختص فیلمهای مستند داریم؟ و این یکی از خلاءهای بزرگ سینمای مستند است.
آذریپور: ما هم با مرکز گسترش و شهرداری تهران که بودجهای اختصاصی برای تبلیغات محصولات فرهنگ و هنر دارد رایزنیهایی برای تبلیغات کردیم. حتی به مدیران شهرداری گفتیم هیچ اسمی از هاشور در بنرها نباشد و صرفاً فیلم را تبلیغ کنند. چون مخاطب علاقهمند با یک سرچ ساده میتواند محل نمایش فیلم را هم پیدا کند. همین مسیر را با تلویزیون هم طی کردیم و از آنها خواستیم تیزر فیلمهای مستند را پخش کنند اما تا رایزنیها به اتمام رسیده و زمان توافقات می رسد مدیران شهرداری عوض میشوند و مدیران جدید حتی ما را نمیشناسند (میخندد).
حسن نقاشی: تبلیغات آثار مستند بسیار محدود است. برای مثال فیلمهای من و آقای وطنی در سایت مرکز گسترش و هاشور تبلیغ شد و شاید بیش از هزار استوری از دوستان و همکاران داشته باشم که اکران این فیلم را خبررسانی کردهاند، اما واقعیت این است که توان ما برای تبلیغات بسیار اندک است. با وجود تمام این محدویتها فیلمهای هاشور بیش از ۴۰ هزار بازدید کننده دارند. تصور کنید اگر تبلیغات فراگیرتر باشد چقدر میتوان به این آمار اضافه کرد.
تعارف نداریم و باید بگوییم دورانی تازه در حیات سینما با ظهور پلتفرمها آغاز شده است. فیلمها و سریالهای با کیفیت در پلتفرمها اکران میشوند و بدون هیچ محدودیتی در هر ساعت از شبانه روز میتوان به آنها دسترسی داشت. در چنین شرایطی باید تبلیغات برای آثار مستند نیز در دستور کار مدیران فرهنگی قرار بگیرد. من به آقای آذری پور حق می دهم. چراکه در دورهای ما نیز با همصنف های خودمان در خانه سینما رایزنیها بسیاری برای تبلیغات در تلویزیون و شبکه مستند داشتیم اما راه به جایی نبردیم. وعدههای زیادی به ما داده شد اما صنف در نهایت کاری برایمان نکرد. جالب اینجاست من طرحهایم را برای تلویزیون میبردم و آنها طرحهای اولیه را رد میکردند ولی وقتی فیلم تولید می شد با من برای نمایش فیلم تماس میگرفتند!
آذریپور: بودجه این حوزه و توانایی ما محدود است و کفاف تبلیغات گسترده را نمیدهد. وقتی برای ساخت یک سریال بودجه صد میلیاردی صرف میشود اینکه برای نصب یک بنر بزرگ چند میلیارد هزینه شود عادی است. کل بودجهای که برای ساخت تمام فیلمهای مستند در یک سال هزینه می شود شاید به اندازه یکی از سریالهای پلتفرمهای مشهور نباشد. این اقتصاد کوچک طبعاً توانایی اندکی برای تبلیغات دارد.
در همه جای جهان دولت برای محصولات فرهنگی بودجه و سوبسید در نظر می گیرد برای مثال یک دانشجو شاید نتواند بلیت اپرا را بخرد اما دولتها برای حفظ ارتباط این قشر با فرهنگ و هنر برای آنها بلیت رایگان در نظر میگیرند.
*مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی چه کمکی میتواند در این زمینه داشته باشد؟
نقاشی: مرکز گسترش باید با پلتفرمهایی به توافقی برسند که قابلیت اجرایی داشته باشند.
آذریپور: هرچقدر هم مرکز گسترش با این پلتفرمها جلسه گذاشته و رایزنی کند بیفایده است، در نهایت آن ها به میزان سود و زیان قضیه نگاه میکنند. در مورد بخش فرهنگی شهرداری ما حتی اعلام کردیم حاضریم هزینه چاپ بنرها را پرداخت کنیم و فقط فضای تبلیغاتی از شما باشد اما باز هم موفق نشدیم.
اکران آنلاین میتواند باعث یک جهش بزرگ در سینمای مستند شود و ما باید فرهنگ استفاده از پلتفرمها برای اکران آنلاین فیلم مستند را در جامعه ترویج کنیم. حتی یک سری پلتفرمهای جدید نیز پا به میدان گذاشتهاند و دنیای امروز دنیای این رسانه استنقاشی: این مشکل در مورد فیلمبرداری در مکانهای تاریخی و بناهای باستانی هم صدق میکند. یکی از چالشهای مرکز گسترش این بود که سازمان میراث فرهنگی برای هر روز فیلمبرداری در بناهای تاریخی طلب پول میکرد. این مشکل امرز تا حدی حل شده است اما مشکل تبلیغات همچنان باقی مانده است. مرکز گسترش به عنوان بانی سینمای مستند باید در زمینه تبلیغات در حد بضاعتش وارد میدان شود و به دیده شدن آثار مستند در پلتفرمها کمک کند.
*به عنوان فردی علاقهمند به آثار مستند خودتان تا چه حد اهل تماشای فیلمهای مستند در اکرانهای آنلاین پلتفرمها هستید؟
نقاشی: من یکی از مخاطبان این آثار هستم و آخرین فیلمی که در پلتفرم دیدم مستند «اوپنهایمر» بود که بسیار از تماشای آن لذت بردم و حتی به جرات میتوانم بگویم این مستند از اثر سینمایی که نولان با همین نام و قصه ساخته جذابتر بود. شاگردانم و دانشجویان سینما از مخاطبان هاشور هستند. از دوران کرونا به بعد همپای مرکز بودیم و تلاش کردیم با همراهی این عزیزان فرهنگسازی کرده و برای موفقیت اکرانهای آنلاین تلاش کنیم. اکران سنتی آثار مستند موفقیتآمیز نبوده است. در دوران ریاست آقای آفریده تعدادی از سالنهای سینما را برای اکران فیلمهای مستند در نظر گرفتند و سینماهای فلسطین و سپیده این آثار را اکران میکردند اما این طرحها موفق نبود. به همین دلیل اکران آنلاین میتواند باعث یک جهش بزرگ در سینمای مستند شود و ما باید فرهنگ استفاده از پلتفرمها برای اکران آنلاین فیلم مستند را در جامعه ترویج کنیم. حتی یک سری پلتفرمهای جدید نیز پا به میدان گذاشتهاند و دنیای امروز دنیای این رسانه است.
آذریپور: در حال حاضر چهارصدوبیست پلتفرم در ساترا ثبت شده است.
نقاشی: آرشیو مرکز گسترش، یک گنجینه بسیار پربها از آثار مستند است. همه این آثار را میتوان بدون محدودیت در ویاودیها به نمایش گذاشت. در گذشته نه چندان دور من برای دیدن فیلم کامران شیردل باید از دانشگاه به فیلمخانه میرفتم یا برای تماشای فیلم آقای اصلانی از یزد به تهران میآمدم. کمکم توانستیم مدیران تلویزیون را قانع کنیم که سنیمای مستند ارزشمند است و باید به آن بها داد و نتیجه این شد که بساری از مستندهای خوب تحت عنوان برنامهای به عنوان «گنجینه» از تلویزیون پخش شد. ۱۰ سال پیش این برای ما موفقیت بزرگی محسوب میشد. امروز با وجود پلتفرمها ما میتوانیم رسانه، آمار و مخاطب خودمان را داشته باشیم.
وطنی: لذت تماشای فیلم در سالن سینما بر هیچکس پوشیده نیست، من هم دوست دارم در کنار دوستانم فیلمهای مستند را در سالنهای مجهز سینما ببینم. اما راحت ترین و در دسترسترین گزینه برای من تماشای فیلمهای مستند از طریق اکران آنلاین است. آخرین فیلمی که تماشا کردم فیلم «اکسدوس» ساخته بهمن کیارستمی بود. فیلم «دبستان پارسی» را دیده بودم اما برای بار دوم به صورت آنلاین تماشا کردم. مستند «طرقبه» از فیلمهایی است که اخیراً دیدم. در دوران کرونا جامعه چنان دستخوش تغییرات شد که نیاز اکران آنلاین حس شد و پلتفرمها با استقبال بینظیری در دنیا مواجه شدند. در این میان سینمای مستند نیز توانست سهمی برای خود داشته باشد و این موضوع برای ما مستندسازان جای امیدواری دارد.