کرمانشاه- معاون عملیات هلی‌برن بازی‌دراز با بیان اینکه قله ۱۱۵۰ این ارتفاعات به چشم صدام حسین معروف بود، گفت: بازی‌دراز کلید جبهه غرب کشور محسوب می‌شد.

کیومرث یومی در گفت‌وگو با خبرنگار مهر به اهمیت ارتفاعات بازی دراز در اوایل شروع جنگ تحمیلی اشاره و اظهار کرد: این ارتفاعات به دلیل سلسله قللی که دارد به شهر قصرشیرین، سه راهی نفت شهر و سومار مشرف و مسلط است و نیز مسیر انتهای این ارتفاعات به شهر گیلانغرب منتهی می‌شود، بنابراین یک منطقه استراتژیک محسوب می‌شود.

وی افزود: دشمن از همان روزهای آغازین جنگ تحمیلی دریافت که برای اشغال و تسلط به منطقه غرب، عملیات تجاوز خود را باید از سمت بازی‌دراز شروع کند.

همرزم شهید ادبیان و معاون عملیات هلی‌برن بازی‌دراز اضافه کرد: رژیم بعث می‌دانست ارتفاعات بازی‌دراز به دلیل شرایط استراتژیکی که در منطقه داشت می‌تواند برای زیرنظر گرفتن منطقه و تحرکات رزمندگان ما یک دیدگاه خوبی برایش باشد.

یومی ادامه داد: بنابراین در اوایل مهرماه سال ۱۳۵۹ بازی‌دراز را تصرف کرد و در ادامه قصد تصرف شهر سرپل ذهاب از طریق شکستن خط دفاعی جبهه ما در نوار مرزی ازگله و تیله کوه داشت تا از طریق دشت ذهاب وارد محور عملیاتی سرپل ذهاب شود.

وی با بیان اینکه رژیم بعث عراق به قصد تصرف شهر سرپل ذهاب به سمت این شهر در حال حرکت بود، گفت: در این منطقه بود که نیروهای مزدور عراق با مقاومت جانانه مدافعین وطن به محوریت شهیدان علی اکبر شیرودی و حسین ادبیان و نیز سایر دلاورمردان ایران زمین در مقابل تهاجم دشمن تا پای جان ایستادند.

یومی بیان کرد: در این تقابل، به دلیل آتش سنگین و پیشروی دشمن که به نوعی شهر سرپل ذهاب سقوط یافته تلقی می‌شد بحث تخلیه و نابودی انبار مهمات پادگان ابوذر بین فرماندهان عملیات مطرح شد تا در صورت سقوط این شهر مهمات موجود در این پادگان به دست دشمن نیفتد.

وی تاکید کرد: اما شهید شیرودی و شهید ادبیان اعتقاد داشتند دلاورمردان ما در منطقه هرگز اجازه نخواهند داد که دشمن شهر سرپل ذهاب را به تصرف درآورد.

اولین اسرای تاریخ جنگ تحمیلی از رژیم بعث عراق در جریان عملیات بازی‌دراز

معاون عملیات هلی‌برن بازی‌دراز تصریح کرد: در همان موقع بود که نیروهای سپاه و بسیج با همراهی نیروهای مردمی به کمک ما آمدند و یک نیروی پدافندی قوی در برابر ارتش مزدور عراق تشکیل شد و همین امر هم باعث شد دشمن از شهر سرپل ذهاب و ارتفاعات قراویز به عقب رانده شود.

یومی با بیان اینکه اولین اسرای تاریخ جنگ تحمیلی در این نبرد توسط دلاورمردان ما از دشمن گرفته شد، خاطر نشان کرد: به ستون زرهی دشمن در این محور ضربات شدیدی وارد و تلفات سنگینی نیز متحمل شد.

وی گفت: بعد از آزادسازی ارتفاعات قراویز و محور سرپل ذهاب و دور شدن خطر نسبی از این شهر، توجهات به سمت دشت گیلانغرب جلب شد و سرانجام ارتفاعات حساس تنگ حاجیان در این شهر نیز از تصرف دشمن خارج شد.

یومی با بیان اینکه هنوز ارتفاعات استراتژیک بازی‌دراز در تصرف دشمن بود، اضافه کرد: یکی از افکار شهید ادبیان آزادسازی این ارتفاعات بود چرا که عقیده داشت بازی‌دراز کلید جبهه غرب کشور است.

به گفته وی، ارتفاعات بازی دراز شامل قلل ۱۱۰۰ صخره‌ای، ۱۱۰۰ شمالی، در پایین دست ۱۰۵۰ و از همه مهمتر قله ۱۱۵۰ است که این قله به چشم صدام حسین معروف بود.

یومی بیان کرد: رژیم بعث روی قله ۱۱۵۰ مستقر بود و به راحتی از روی این قله کل منطقه خصوصاً شهر سرپل ذهاب را رصد می‌کرد، بنابراین از آن به عنوان دیدگاه استفاده می‌کرد و اینجا بود که اهمیت باز پس گیری این ارتفاعات بر فرماندهان ما بیش از پیش مشخص شد.

وی به آغاز عملیات غرورآفرین بازی‌دراز اشاره کرد و گفت: در شب عملیات رزمندگان ما متشکل از نیروهای سپاه و چند گردان از تیپ سه لشکر ۸۱ زرهی از چگونگی انجام عملیات آگاه و توجیه شدند.

معاون عملیات هلی‌برن بازی‌دراز افزود: قرار بود بعد از باز پس گیری قله ۱۰۵۰، قله ۱۱۰۰ صخره‌ای و سپس قله شمالی تصرف شود و به محض تصرف این قلل، تکاوران مالک اشتر به وسیله هلی‌کوپتر عملیات هلی‌برن را برای باز پس گیری قله ۱۱۵۰ انجام دهند.

حماسه آفرینی‌های شهید وزوایی و نیروهایش در تصرف قله ۱۰۵۰ بازی‌دراز

یومی ادامه داد: شبی که عملیات شروع شد ۱۱ شب یکم اردیبهشت ماه بود که دلاورمردان ما تا چهار صبح به فرماندهی شهید محسن وزوایی حماسه عظیمی را خلق کردند و نزدیک پنج صبح قله ۱۰۵۰ توسط این رزمندگان تصرف شد.

وی گفت: منتظر دستور بودیم تا بعد از تصرف قلل ۱۱۰۰ صخره‌ای و شمالی بلافاصله با هلی‌کوپتر از پشت سر دشمن وارد میدان شویم اما از طریق شنود بی‌سیم‌ها متوجه شدیم ادامه عملیات با موفقیت پیش نمی‌رود و دشمن پاتک انجام داده است.

یومی بیان کرد: ساعت ۱۱ صبح شهید شیرودی ما را احضار کرد که بگوید عملیات هلی‌برن نیروهای شهید ادبیان باید لغو شود اما شهید ادبیان اصرار به ادامه عملیات جهت تصرف قله ۱۱۵۰ کرد و سرانجام با ۴۸ نفر از تواتمندترین و زبده‌ترین نیروها از جمله سروان نانکلی، علی حاتمی، بیژن سپه پناه، رضا خرامانی با چهار هلی‌کوپتر، پادگان ابوذر را به سمت قله ۱۱۵۰ ترک کردیم.

وی تصریح کرد: قرار شد به فاصله هر پنج دقیقه یک‌بار یک هلی‌کوپتر به پرواز در بیاید و در قله ۱۱۵۰ فرود آید، اما هلی‌کوپتر سوم هنگام هلی‌برن مورد اصابت دشمن قرار گرفت و تعدادی از نیروهای آن شهید و تعدادی نیز زخمی شد که هلی‌کوپتر چهارم به محض فهمیدن این موضوع ناچاراً نیروهای خود را در دامنه این قله پیاده کرد که مسافت زیادی با ما داشت.

همرزم شهید ادبیان با بیان اینکه از آن ۴۸ نفر تنها ۲۴ نفر باقی ماند، گفت: در اولین مشاهدات نیروهای پیاده کوهستانی دشمن به صورت ستونی که در حال حرکت به سمت ما بودند را دیدیم، بنابراین به ۲ گروه تقسیم شدیم؛ گروهی با فرماندهی شهید نانکلی به مقابله با این نیروهای بعثی پرداختند تا مانع از بالا آمدن آنها شوند و گروه ما با فرماندهی شهید ادبیان به سمت بالا با هدف تصرف قله ۱۱۵۰ پیش روی کردیم.

یومی با بیان اینکه در گرمای سوزان منطقه سرپل ذهاب برای تصرف ۱۱۵۰ خیز برداشتیم، گفت: تا دقایق طولانی صدای رگبار تیربار و درگیری نیروهای شهید نانکلی با دشمن به وضوح شنیده می‌شد، ما به دامنه کمرکش قله ۱۱۵۰ رسیدیم که شهید جاسم کاکایی و شهید ادبیان برای شناسایی و برآورد موقعیت دشمن راهی نوک قله شدند.

وی افزود: مسیر پیش‌روی را یک سکوت مرگ بار فرا گرفته بود که به ناگهان صدای رگباری این سکوت را شکست و پیکر شهید کاکایی به سمت پایین غلت خورد و در دستان ما شهید شد، متوجه شدیم یک ستون یک هزار نفری از دشمن به سمت ما حرکت می‌کنند، چند گردان مجهز از ارتش رژیم بعث نیز از طریق جاده آسفالت وارد منطقه عملیاتی شد و همچنین کماندوهای دشمن با ۴ یا ۵ فروند هلی‌کوپتر روی ارتفاعات ۱۱۵۰ پیاده شد.

یومی تاکید کرد: ما در حال محاصره کامل بودیم و نبرد میدان کم کم به جنگ تن به تن تبدیل شده بود، اما با تصمیم شجاعانه شهید ادبیان و تنها با ۱۱ نیرو باقی‌مانده با وجود اینکه دور تا دور ما از عراقی‌ها پر شده بود و هر لحظه حلقه محاصره در حال تنگ شدن بود به سمت قله ۱۱۵۰ حرکت کردیم.

امان نامه صدام حسین به شهید ادبیان در جریان عملیات بازی‌دراز

معاون عملیات هلی‌برن بازی‌دراز با بیان اینکه تنها ۲۰ متر با نوک قله فاصله داشتیم، خاطر نشان کرد: نکته قابل توجه این بود که نیروهای عراقی منتظر آمدن شهید ادبیان بودند.

وی اضافه کرد: یکی از افسران عراقی شهید ادبیان را مورد خطاب قرار داد که حسین ادبیان، رئیس جمهور صدام حسین امان نامه برائت فرستاده تا در صورت تسلیم شدن در امان باشی، اما جواب این شهید بزرگوار جالب بود؛ آرپی‌جی را برداشت، مسلح کرد و با یک نشانه‌گیری دقیق آن افسر و اطرافیانش را به درک واصل کرد.

به گفته یومی، بعد از کشته شدن آن افسر حجم درگیری بالا گرفت و شدت آتش دشمن زیاد شد تا سرانجام در یک عملیات فریبکارانه شهید ادبیان توسط نیروهای مزدور عراقی با شلیک مستقیم گلوله به شهادت رسید.

وی با تاکید بر اینکه شهید ادبیان ناجی غرب کشور در جنگ تحمیلی بود، افزود: این شهید بزرگوار کسی بود که مانع سقوط شهر سرپل ذهاب شد بنابراین صدام و صدامیان از او کینه شدیدی به دل داشتند.

یومی در پایان گفت: در نهایت بعثی‌ها به فرماندهی مستقیم صدام حسین از طریق دشت ذهاب برای باز پس گیری ارتفاعات بازی‌دراز و سرپل ذهاب با یک لشکر مکانیزه و یک تیپ زرهی عملیات سنگینی را آغاز کردند که با مقابله رزمندگان اسلام مواجه و سرانجام با رشادت‌ها و دلیرمردی‌های فرماندهان و رزمندگان ما ارتفاعات بازی‌دراز از دست دشمن پس گرفته شد.