سنندج_ کتاب نویسنده توان‌خواه سنندجی یک زندگی در آستانه فروپاشی را نجات داد و آرامش را به خانواده‌ای بازگرداند.

خبرگزاری مهر؛ گروه استان‌ها: تصویر زیبای توانایی‌ها و قدرت نخبه‌های دارای معلولیت گاه فراتر و بیشتر از ماورای وجود آنها بوده و تا فرسنگ‌ها آن سوتر می‌رود.

نیازها و توانایی‌های افراد کمتر برخوردار از لحاظ جسمی متفاوت‌تر از تمام مردم جامعه بوده اما گاهاً توانایی و نخبه‌گری آنها از سایرین پیشه می‌گیرد، تعامل با افراد دارای معلولیت می‌تواند زمینه ساز شکوفایی و نهان شدن قدرت‌های پنهان آنها شود.

در شهر سنندج مشهور به پایتخت کتاب ایران، کم نیستند افرادی که با وجود معلولیت‌های جسمی از ذهنی پرفروغ و قدرتی ماورایی برخوردارند.

زنان و مردان بلند همتی که معلولیت را از همت، تلاش و پشتکار خود مأیوس و شرمنده کردند.

سیده عطیه شیخ‌احمدی هم یک بانوی خلاق، هنرمند و نویسنده‌ای ماهر و با تبحر است که کمی بعد از بهبود از وضعیت و حادثه‌ای غریب الوقوع که موجب ضایعه نخاعی شدن وی شد به پا خواست تا واژه «نتوانستن» را شرمنده کند.

این بانوی سنندجی اما در پیچ و خم روزگار و هزار توی موانع و کاستی‌ها و بی‌توجهی‌ها تا حدودی شوق نوشتن را از دست داده و از مردم شهر تقاضای توجهی بیشتر در حمایت از نویسندگان را دارد. که در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار مهر با ایشان را می‌خوانید.

سیده عطیه شیخ‌احمدی نویسنده سنندجی که ۵۴ عنوان کتاب نوشته است، متولد سال ۱۳۵۰ دارای کارشناسی ادبیات بوده و ۲۷ سال مشغول به نویسندگی است.

وی که در سال ۶۹ بر اثر یک حادثه دچار ضایعه نخاعی شده بعد از بهبود نسبی دست به نوشتن و خلق آثاری جاودانه زده است.

چاپ ۵۴ عنوان کتاب از بانوی نویسنده سنندجی

این نویسنده سنندجی با بیان اینکه از ۵۴ عنوان کتابم ۲۰ عنوان آنها را تنهایی و بدون هیچ کمک مالی به چاپ رساندم، بیان کرد: در چاپ کتاب‌هایم هیچ حامی مالی ندارم و اکنون هم یکی دیگر از کتاب‌هایم در دست چاپ است.

سیده شیخ‌احمدی عنوان کرد: در طول ۲۷ سالی که قلم زدم و کتاب نوشتم حتی یک نفر از ارگان‌های مربوطه من را راهنمایی نکردند که می‌توانم از بیمه‌ای تحت عنوان بیمه نویسندگی استفاده کنم.

نداشتن بیمه از دغدغه‌های زندگی‌ام است

وی با بیان اینکه تمام دغدغه و مشکل آینده من نداشتن بیمه است و با وجود شرایط جسمی که دارم داشتن بیمه می‌توانست بخشی از مشکلات من را حل کند، افزود: سال گذشته بعد از اینکه از بیمه نویسندگی مطلع شدم اقدام کردم در حالی که بعد از مراجعه فهمیدم تا قبل از سن ۵۰ سال باید اقدام صورت می‌گرفت و من در این مدت تنها مشغول نوشتن بودم و خبری از وجود بیمه نداشتم.

شیخ‌احمدی اذعان کرد: بحث بیمه را شخصاً در تهران هم پیگیری کردم که گفتن باید در خود سنندج این موضوع تأیید شود که متأسفانه این بحث بیمه‌ای در استان کلاف سردرگمی شده که هیچ جوابی برای آن وجود ندارد.

وی با عنوان اینکه موضوع کتاب‌های وی را موضوعات اجتماعی، خانوادگی، شعر و کودکان تشکیل می‌دهد، گفت: کتاب‌ها به زبان فارسی هستند و تنها یک کتاب کودک را به هر دو زبان کردی و فارسی نوشته‌ام.

کاهش استقبال مردم از خرید کتاب شوق نوشتن را از نویسنده می‌گیرد

این بانوی سنندجی ادامه داد: متأسفانه استقبال مردم در خرید و مطالعه کتاب بسیار کم بوده و همین اشتیاق نوشتن را از من گرفته است و من با مراجعه به کنار خیابان و بردن چند کتاب برای فروختن همچنان رنجور از شرایط و وضعیت کتاب‌های فروخته نشده هستم.

این نویسنده سنندجی عنوان کرد: بعد از اینکه کتاب‌ها در کتاب‌فروشی‌ها فروخته نشد به پیشنهاد یکی از دوستان خود برای فروختن مستقیم آنها اقدام کردم.

وی بیان کرد: در هفته دو روز و آن هم تنها چند ساعت در وضعیتی نامناسب و با وجود گرما و سرمای مفرط بدون خوردن و نوشیدن یک جرعه آب در کنار خیابان نشسته و مجبور به دست فروشی کتاب‌های خود هستم.

شیخ‌احمدی گفت: این وضعیت مناسب یک خانم نیست اما من هم با صرف هزینه‌ای که کردم در نوشتن و چاپ کتاب‌هایم مجبور به این کار برای امرار معاش زندگی هستم.

کتاب‌هایم را کنار خیابان می‌فروشم

وی با بیان اینکه شرایط سخت زندگی مرا وادار به فروش کتاب در کنار خیابان کرده است، افزود: کاش مسؤولان یک دکه کوچک و یا یک مغازه را در اختیار من قرار دهند تا بتوانم آثارم را در مکانی مناسب به فروش برسانم.

شیخ‌احمدی اذعان کرد: در مدت ۲ سالی که اقدام به فروختن مستقیم کتاب‌ها توسط خودم و در کنار خیابان کردم باز هم وضعیت تغییری نداشته است.

وی بیان کرد: گذران زندگی بسیار سخت است و برای من هم که تنها از نویسندگی کسب درآمد می‌کنم و با وجود شرایط جسمی که دارم و تنها خواسته من داشتن یک زندگی ساده و نه مرفه است.

شیخ‌احمدی عنوان کرد: چند ماه قبل با توجه به شرایط جسمی که دارم از طرف صندوق هنر نویسندگان به عنوان مستمری مبلغی ناچیز به حسابم واریز شد و در دو ماه اخیر این مبلغ به ۸۰۰ هزار افزایش یافته است.

وی بیان کرد: متأسفانه هیچ حمایت و هیچ توجهی به من نمی‌شود و در کنار خیابان تنها چشم انتظار دست پرمهر رهگذری هستم تا با خریدن کتاب من را خوشحال کند.

شیخ‌احمدی خاطرنشان کرد: در سفر آقای رئیس جمهور به استان و بنا به دستور ایشان مقرر شد که وزیر ارشاد از عناوین چاپ شده بنده خریداری کنند که هر چند این خرید هم با عناوین تخفیفی و مبلغ اعلامی از سوی وزارت خانه است اما باز هم جای امیدواری است.

نهادهای فرهنگی از خرید کتاب حمایت کنند

وی گفت: از کتابخانه مرکزی، ارشاد اسلامی و بهزیستی و هر اداره و ارگان دیگر و مردم و همشهری‌های عزیز خود هم که برایشان ممکن است برای خرید کتاب‌هایم خواهشمند هستم اقدام کنند تا من هم شیرینی و لذت زحمات خود را دریافت کنم.

شیخ‌احمدی با اشاره به دیگر مشکلات موجود برای چاپ کتاب‌هایش گفت: من برای چاپ کتاب‌ها از جیب خود استفاده می‌کنم و در ۵ ماه اخیر برای دریافت وامی ۵۰ میلیون تومانی چندین بار در یکی از بانک‌ها اقدام کردم و در نهایت موفق نشدم و این در حالی است که چاپخانه برای چاپ هزینه می‌خواهد.

این نویسنده یادآور شد: من تاکنون هیچ کمک هزینه و حمایتی برای چاپ کتاب‌هایم دریافت نکردم و هزینه‌ی (چاپ افست) در چاپ کمتر است ولی بعلت زیاد بودن تعداد کتاب‌ها و نداشتن جا و مکان برای نگهداری کتاب‌ها مجبورم (چاپ دیجیتالی) که گران‌تر است انتخاب کنم چرا که جای کمتری را در خانه اشغال می‌کند.

تدریس نویسندگی به علاقمندان

شیخ‌احمدی خاطرنشان کرد: در خانه برای چند خانم تدریس نویسندگی داشتم اما اگر اداره بهزیستی و یا ارشاد مکانی را برای من قرار دهند و من بتوانم با تدریس کمک هزینه‌ای برای امرار معاش داشته باشم برای من هم خوب است.

وی گفت: یکی از خاطرات دلنشین من این است که در نمایشگاه کتاب، خانمی ناراحت و غمگین بعد از ابراز ناراحتی یکی از کتاب‌های من را خرید و در نمایشگاه بعدی همسر و دختر این خانم آمدند و همسر وی از من تشکر فراوانی کرد.

شیخ‌احمدی ادامه داد: این خانواده در مسیر فروپاشی بودند که خانم خانه با مطالعه یکی از کتاب‌های من توانسته آرامش بگیرد و از این اقدام منصرف شدند و برای تشکر به همراه خانواده به سراغ من آمده بودند و این یک خاطره زیبا و ابدی در ذهن من است که حس مفید بودن را در من سرشار کرد.

وی بیان کرد: من در دوره راهنمایی و دبیرستان در حوزه انشا نویسی و داستان نویسی چندین جایزه گرفتم و همین امر بعدها من را در مسیر نویسندگی قرار داد.

شیخ‌احمدی خاطرنشان کرد: جدا از حمایت‌های مراقبتی و نگهداری سخت من برای اعضای خانواده از جمله پدر و مادر و خواهرهایم، خواهر کوچکترم با نام فوزیه که تمام امور مراقبتی من و ویراستاری کتاب‌هایم را بدون هیچ چشم داشت و انتظاری انجام می‌دهد و این کار او برای من غیرقابل جبران است متشکر و سپاسگزار هستم.

این نویسنده اذعان کرد: ضایعه نخاعی من در سال ۶۹ روی داد وقتی که همه همسایه‌ها به استقبال یک آزاده و اسیر رفته بودند، من هم در بین جمعیت و با ازدحام جمعیتی ناگهان از پشت بام به زمین افتادم و توسط یکی از همسایگان به بیمارستان منتقل شدم.

شیخ‌احمدی تصریح کرد: مادرم با شنیدن این موضوع دچار مشکل قلبی شد و خودم هم بعد از چند روز قرار گرفتن در کما به مدت بیش از ۳ ماه به تهران منتقل شدم و آنجا هم به دلیل ازدیاد جمعیت و نبود تخت خالی یک هفته سرگردان و روی برانکارد بودم.

والدینم در حق من ایثار کردند

وی ادامه داد: شرایط من به دلیل اینکه قطع نخاع گردن بودم امکان عمل جراحی نداشت و بنا به اصرار و هشدار در خصوص شرایط سخت نگهداری توسط کادر درمان بیمارستان برای انتقال به آسایشگاه کهریزک با پدر و مادرم صحبت کردند اما پدرم مخالفت کرد و به مدت ۳۵ سال خانواده‌ام با ایثار خود از من با جان و دل مراقبت کردند.

شیخ‌احمدی بیان کرد: امروز هم با تمام وجود قدردان زحمات خانواده خود و خصوصاً خواهر کوچک‌ترم هستم که تمام لحظه‌های خود را فدای من کرده است و تمام امور من را انجام می‌دهد.

وی تصریح کرد: سال گذشته هم از طرف سازمان بهزیستی به عنوان نخبه برتر انتخاب شدم و در چند مدرسه هم برای سخنرانی انگیزشی دعوت شدم، اما در نهایت از مسؤولان استان خواستارم تا برای بیمه بنده و برای فراهم کردن مکانی برای فروش و نگهداری کتاب‌هایم از من حمایت کنند.