به گزارش خبرگزاری مهر، تا پیش از دیدار خانواده محمدرضا نوری (ابوعباس) با شهید امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه فقید کشورمان، در تاریخ ۲۵ اردیبهشتماه سال جاری، کسی نمیدانست که یک مدافع حرم ایرانی بیش از ۴۰۰ روز در بند اسارت است.
اسارتی که گرچه در پوشش عراقی، اما توسط نظامیان اشغالگر امریکایی در خاک مقدس امام کاظم علیه السلام صورت پذیرفت.
دقیقاً از همان دیدار، ماجرا از حرفهای درِ گوشی خارج و تیتر خبرگزاریها و روزنامههای داخلی شد و دیری نپایید که مطالبات عمومی از سوی لایههای مختلف اجتماعی و اصحاب رسانه به راه افتاد.
ابوعباس نامی آشنا برای اغلب کسانی است که از سال ۲۰۱۱ برای فعالیتهای جهادی به عراق و سوریه گردشکار شدهاند. نام این مدافع حرم همچنان در ویدئوهای موجود از زبان شهدای والامقامی چون محمدحسین محمدخانی، میثم مدورای، روحالله قربانی، قدیر سرلک، جابر زهیری، جواد اللهکرم، محمد کامران، حسن عبداللهزاده، محمد معافی، شاهرخ داییپور، سعید سیاحطاهری، محمود شفیعی، مصطفی صدرزاده، سجاد عفتی، سیدشفیع شفیعی، اصغر پاشاپور، عبدالرضا مجیری، عبدالحسین یوسفیان و بسیاری از شهدای دیگر که شاید ادامه این لیست در چهارچوب نوشته حاضر نگنجد، به گوش میرسد.
ناگفته نماند که تصاویر و فیلمهای ابوعباس از سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در عملیاتهای مختلف هنوز بخش مهمی از دفتر پُر برگ تاریخ محور مقاومت را تشکیل میدهد. همان مدافع حرمی که به دلیل تعداد روزهای حضورش در جبهه، فرزندانش کمتر توانستند طعم آغوش پدر را تجربه کنند و همسر و والدینش به شنیدن صدای ضعیفش از پشت تماسهای کوتاه تلفنی عادت کرده بودند.
زندگینامه جهادی محمدرضا نوری را باید از اواخر دهه هشتاد شمسی تورق کرد؛ از کوچه پس کوچههای ضاحیه جنوبی بیروت، از صحرای بادیه بوکمال و محور جنگلگون لاذقیه و وجب به وجب حلب و اریاف آن، از جادههای خاکیِ پردلهره پاکسازی داعشیهای حول حرمین عسکریین و همچنین از بالای سبلبندهای امید در لرستان و خوزستان خودمان. قدم به قدم این محورها به مجاهدتها و جراحتهای ابوعباس شهادت میدهند. صدای خشدار و گرفته شدهاش که همچون تیر تیز قناص، «لبیک یا امالبنین (س)» را از بین شلوغی معرکه جبهه شلیک میکرد؛ اما اینبار از زندان بغداد به گوش جان مینشیند.
اکنون که تا لحظه نگارش این گزارش، وارد پانزدهمین ماه از اسارت این مدافع حرم ایرانی شدهایم و ایران اسلامی سراسر عزادار شهدای سقوط بالگرد حامل رئیسجمهور و همراهانش است؛ در میان هیأتهای دیپلماتیک رسیده از ۶۳ کشور جهان، زاویه چشمان آشنایان ابوعباس به هیأتهای عراقی، دقت معناداری را حکایت میکند. بهویژه سفر روز شنبه رئیسجمهور آن کشور به همراه هیأت بلندپایه سیاسی و شخص قاضی القضات عراق.
رابطه تهران و بغداد همواره بیانگر حسن همجواری دو دولت و پیوند ناگسستنی حسینی میان ملتهای آن دو بوده است و این درهمتنیدگی با ریخته شدن خون پاک مجاهدان ایرانی همچون محمدرضا نوری که برای دفاع از عتبات عالیات و مردم شریف عراق ترک وطن و خانواده کردند؛ ناگسستنیتر شد.
آقایان عبداللطیف رشید و فائق زیدان! سفر شما به جمهوری اسلامی و رابطه مستحکم شما با حکومت و ملت ایران که همگان میدانند بر خلاف امیال کشورهای مستکبر بلوک غرب و در رأس آن ایالات متحده است؛ نشان از استقلال بغداد در تنظیم معادلات سیاسی با همسایگان و سایر کشورهای همسوی مقاومت دارد.
این روزها که تصویر سالها قبلِ محمدرضا نوری با رئیسجمهور شهید کشورمان منتشر شده است؛ این سوال به ذهن متبادر میشود که راهبرد امنیت ملی مستقل عراق چگونه با اسارت مدافع حرمی ایرانی توسط اشغالگران امریکایی در خاکی که سالها برای آزادی آن از چنگال تروریستهای دستپرورده واشنگتن مجاهدت کرده، قابل جمع است؟
پاسخ به این سوال اگر رفتار مستقل دستگاه سیاسی و قضائی کشور دوست عراق باشد، مساوی میشود با آزادی ابوعباس و این یعنی تکریم عملی مقام شامخ شهید رئیسی، شهید امیرعبداللهیان و دیگر شهدای همراه آنان.