به گزارش خبرنگار مهر، داوود میرباقری کارگردان سینما و تلویزیون ایران است که این روزها عظیم ترین پروژه صداوسیما را در دست تولید دارد. امروز هشتم خرداد زادروز این کارگردان است و به همین بهانه احسان ناظم بکایی روزنامه نگار و فعال رسانه یادداشتی درباره این کارگردان پیشکسوت و با سابقه به نگارش درآورده است.
«مردی که میداند چه میخواهد ...
امروز هشتم خرداد، تولد داوود میرباقری است. ۶۶ سال پیش وقتی در روستای خیج از توابع شاهرود متولد شد کسی چنین آیندهای برای او متصور نبود که تبدیل به یکی از بهترین کارگردانان تاریخ سینما و تلویزیون ایران شود. میرباقری تمام مسیر رسیدن به این جایگاه را پلهپله طی کرد و برای همین هم جایگاهش تزلزل ناپذیر است. اما اینکه چرا و چطور او به چنین جایگاهی رسید را میتوان در خلقیات، منش و جهانبینی او یافت. نکته مهم درباره میرباقری که حلقه مفقوده خیلی از ما نیز به شمار میرود این است؛ او تکلیفش را با خود، خانواده، دوستان، کار و جهان پیرامونی میداند.
ساخت اثر تاریخی عظیم نیازمند این است که آن موضوع، مسالهای ریشهای برای سازنده باشد تا بتواند خود را در انزوایی خودساخته غرق کرده و بتواند همراهانش را هم به حرکت در چنین مسیری اقناع کند. سلمان فارسی و دوران گذر از ایران باستان به ایران اسلامی، مسئله همیشگی او بوده و همواره ساخت آن را در ذهن ساخته و پرداخته کرده است. حال که شرایط ساخت به واسطه تیمهای تولید، تهیه، پشتیبانی و … حرفهای فراهم آمده، آنچه در ذهن دارد و روی کاغذ قلمی کرده به سرعت جلوی دوربین میبرد. میرباقری عملاً با حفظ ریتم درونی و بیرونی، سریال را کامل در ذهن خود ساخته و آنچه در عالم واقع جلوی دوربین به تصویر میکشد، تدوین شده و بدون گرفتن تصاویر اضافی است. طبیعتاً کارکردن با چنین کسی راحت است چون به طور واضحی کاری را که از بقیه میخواهد شفاف مشخص میکند.
اما این تنها نکته ماجرا نیست به گواه سخنان بازیگران داخلی و خارجی و حاضران در صحنه، میرباقری با آرامشی عجیب و صدایی که هیچکس تا کنون پرخاش و تندی از آن به یاد ندارد با چند کلید واژه، بازیگر را راهنمایی میکند و از او میخواهد نقش را درک کند. هوش میرباقری به حدی است که بازی باسمهای را به سرعت تشخیص میدهد و از همه، حتی هنروران هم میخواهد دوران و شرایطی که نقش آن را برعهده دارند، هضم کنند. میرباقری در برخی صحنه ها میکوشد ترسی را که بازیگر از نام او دارد، بریزاند و آنگاه تمام دیالوگها را بیکم و کاست بگوید. تأکید او بر ادای کامل دیالوگها از جایی نشأت میگیرد که میرباقری این عبارات وزین را با استنادات ادبی و تاریخی نوشته و اگر مثلاً کسی سر صحنه، عبارت «دستور شاه چنین است» را به جای «فرمان شاه چنین است.» بگوید، گوینده را اینگونه اقناع میکند که «دستور» کلمهای غیرفارسی در دوران ایران باستان است و آن زمان، مفهومی نداشته است.
جان کلام اینکه اگر چه داستان در ذهن میرباقری مستحکم است اما برایش این هم اهمیت دارد که عوامل به آنچه انجام میدهند، آگاه باشند و بدانند چه میکنند. هدایت بازیگرانی از کشورهای مختلف با زبانهای گوناگون کاری سخت است اما وقتی زبان مشترکی به نام سینما و درام شکل میگیرد و کارگردان هم بداند چه میخواهد، تکلیف مشخص است. احترام و آرامش، زبان مشترک کارهای میرباقری چه در جلو و چه در پشت دوربین بوده که در پروژه «سلمان فارسی» به واسطه همین نگاه تهیه کننده، تشدید هم شده است. پیگیری احوالات همکاران و نشستن سر میزی که همه با هم یک نوع غذا میخورند و اسکان در محلی که همه با هم هستند، انسجام عجیبی ایجاد کرده و فضای احترام را بالاتر برده است. توجه میرباقری به جزئیات باعث شده تا همه مشتاقانه با او کار کنند. علاقه او به زادگاهش، شاهرود و خاصه خیج در روزگاری که خیلیها ریشه و گذشته خود را پنهان میکنند، نکته درخور توجهی است و اتفاقاً همشهریها هم برای همین به او ارادت فراوانی دارند و نامگذاری چند بلوار در منطقه به نام او گواه این علاقه محسوب میشود.
میرباقری در دهه هفتم عمرش، باانگیزهتر از هر زمانی در حال ساخت فصل ایران باستان سریال سلمان فارسی در شهرک سینمایی غزالی و شاهرود است. نبضش با نبض سلمان میزند و این روزها خوشبختانه با حمایت حامیانی مانند صداوسیما و پشتیبانی تیمهای تهیه و تولید و ایمان و اعتقادی که پیرامونیانش دارند، این نبض به خوبی و مناسب میتپد.»