اگر چه این اعلام عمومى، به فرمان خداوند صورت گرفت، ولى صرف نظر از جنبه آن، مىتوانست حاکى از دغدغه طبیعى معمار و بنیانگذار مکتب نسبت به آینده امت باشد، این اقدام یک ضرورت اجتماعى اجتناب ناپذیر بود و از انتظارات عقلاى عالم به شمار مىآمد و آن حضرت حتى در زمان حیات خویش از آن مهم غفلت نمىورزید.
پیامبر مىدانست که جامعه بى سرپرست هر لحظه در معرض اختلاف، گسستگى و هجوم فرصت طلبان است. لذا هر وقت براى جنگ یا غزوهاى از مدینه خارج مىشد، شهر را بدون امیر و خلیفه وا نمىگذاشت پس هنگامى که سفرى ابدى در پیش رو داشت، چگونه ممکن بود امت را به حال خود واگذارد.
این بود که در زیر آفتاب سوزان بیابان حجاز در میان جمعى از بزرگان اصحاب، کوشید تا رسالت خویش را به پایان رساند. علماى شیعه و شمارى از دانشمندان اهل تسنن بر این باورند که سوره مائده، به ویژه آیه67، آخرین کلامى بود که بر پیامبر(ص) نازل شد.
بسیارى از علماى اسلام معتقدند که آیه مزبور در روز هجدهم ذى الحجه، پس از تمام شدن اعمال حجةالوداع در غدیر خم و قبل از آن که پیامبر ، حضرت على را خلیفه خود معرفى کند، نازل شده آنها شأن نزول این آیه را انتصاب على به جانشینى پیامبرمىدانند.
پیامبر بارها به موقعیت معنوى امام على، فضایل آن حضرت، اشاره کرده بود . وی به حضرت علی(ع) فرمود: یا على، با تو مخاصمه و پیکار مىکنند و تو به سبب هفت خصلت و فضیلت بر دیگران پیروز مىشوى که هیچ کس داراى آن هفت خصلت نیست: تو نخستین ایمانآورندگانى؛ در پیکار و جهاد با دشمنان دین از همگان بزرگتر و برترى؛ داناترین ایشان به روزهاى خدا هستى؛ در پیمان با خدا با وفاترین و پایدارترین آنهایى؛ با مردم مهربانتر از دیگرانى؛ در تقسیم بیتالمال به خاطر رعایت مساوات بر دیگران برترى دارى؛ در فضیلتها و مزیتها در نزد خدا از همگان برتر و بزرگترى.
پیامبر اکرم مکرر تصریح فرمود: که على در گفتار و کردار خود از خطا و گناه مصون است، هر سخنى که بگوید و هر کارى که انجام دهد با دعوت دینى مطابقت دارد و داناترین مردم به معارف و شرایع اسلام است.
مجاهدتها و خدمات على(ع) او را از دیگر صحابه همواره ممتاز گردانید، خوابیدن او در بستر پیامبر در شبانگاهان هجرت و فتوحات او در بدر، احد، خندق و خیبر زبانزد همگان بود.
در تکمیل این کلام کافی توجه کنیم که تاریخ اسلام پیوسته و مربوط به هم است، در تاریخ ما هیچ انقطاع و گسستگى وجود ندارد و هیچ واقعه ای بدون ریشه و زمینه پیشین رخ نمی دهد، این حقیقت روشن می سازد که غدیر برنامه ای برای رسمیت بخشیدن به مسئله ولایت، از امام علی (ع) تا حضرت مهدی (عج) است. | |
واپسین ماههاى عمر پیامبر خدا بود، آن بزرگوار همراه هزاران میهمان خانه خدا، که از ضیافت رسمى حضرت حق برمىگشتند، به نزدیکى سرزمین جحفه رسید. در آخرین محدوده میقات، جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و اولین پیام رسالت بعد از توحید را، که اهمیتش به اندازه 23 سال رسالت بود، بر پیامبر ابلاغ کرد تا او براى آخرین بار پیام ولایت را بازگوید و حجت را بر مردم آن روز و نسلهاى آینده تمام کند. از این رو در آن جمعه مبارک در سه منزلى میقات جحفه فرمان تجمع حاجیان از بیت برگشته را صادر کرد. بلال اذان نماز را شروع و پیامبر خدا کلام وحى نازل شده بر خویش را چنین زمزمه کرد: "یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته، و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدى القوم الکافرین."( مائده/67) اى پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده کاملا به مردم برسان، اگر آن را ابلاغ نکنى، رسالت خداوند را انجام ندادهاى. خداوند تو را از جمیع خطرات نگاه مىدارد و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمىکند. پس از اجتماع مردم، تعبیه جایگاهى از جهاز شتران براى پیامبر گرامى اسلام و برگزار شدن نماز ظهر به جماعت ، رسول خدا(ص) در برابر آنان ایستاد، ولى ایستادنش هیئت خاصى داشت زیرا مىخواست وحى را ابلاغ کند و در آخرین حج خود به آنان بگوید که، خلاء وجودى رسالت را امامت پر خواهد کرد. پیامبر اسلام به خاطر حساسیت و موضعگیرىهاى بعضى از افراد در برابر اعلان وصایت على بنابىطالب(ع) آن را براى مدتى پنهان داشته و ابلاغش را به تأخیر انداخته بود. حال تصمیم داشت این امر عظیم و پربرکت را اعلام کند. بنابراین سکوت مردم را شکست و سخنانش را چنین آغاز کرد: ایها الناس انى قد نبانى اللطیف الخبیر... و پس از سخنانی چنین ادامه داد: اى مردم، خداوند ولى و سرپرست و اختیاردار من است و من بر شما و همه مؤمنان ولایت دارم. آگاه باشید، هر کسى که من ولى او بودم، على ابنابیطالب مولاى او خواهد بود. پروردگارا، هر کس او را دوست دارد، دوست بدار و هر کس با وى دشمنى کند، دشمن بدار. روایات بیانگر واقعه غدیر، خطبه پیامبر خدا(ص) و معرفى على بنابىطالب به وسیله آن حضرت، متواتر است و بیشتر کتب تفسیرى و تاریخى اهل سنت و شیعه را فرا گرفته است. علامه امینى در این باره چنین مىنویسد:" حدیث غدیر را یکصد و ده تن از صحابه و یاران پیامبر خدا و نیز هشتاد و چهار نفر از تابعین نقل مىکنند. وی سپس از سیصد و شصت نفر از نویسندگان و کتب معروف اسلامى نقل مىکند: حدیث غدیر از قطعىترین روایات متواتر است. چنانچه کسى در تواتر این روایت تردید کند، نمىتواند هیچ حدیث متواتر دیگرى را بپذیرد. |