«پدری گفت شما به پسرم بگو مراسم تمام شده و می‌خواهید وسایل را جمع کنید. برعکس جوابی که توقع داشت گفتم پسرجان؛ یک ساعت دیگر هستیم فعلا بازی کن! من دوازده روز خانه نرفتم تا تو امشب بازی کنی!»

خبرگزاری مهر، گروه مجله _ فاطمه برزویی: خودش را «خادم عید غدیر» معرفی می‌کند. نامش را نمی‌گوید و اصرار دارد به اسم خادم امام معرفی شود. یکی از مسؤولان برگزاری شهربازی مهمانی ده کیلومتری سال گذشته است. این موضوع نه تنها درباره او بلکه درباره اغلب کسانی که یک گوشه از کار مهمانی ده کیلومتری را گرفته‌اند صدق می‌کند. عشق به خدمتگزاری در این جشن میان آنها کوچک و بزرگ، بالا دستی و پایین دستی نمی‌شناسد. نمی‌خواهند با آوردن اسم‌شان، ارزش کاری با علاقه قلبی انجامش می‌دهند کم می‌شود یا شاید هم، می‌خواهند تنها اسمی که برای این جشن شناخته می‌شود نام امیرالمومنین حضرت علی (ع) باشد...

از گوشه و کناری که او را معرفی کرده بودند گفتند نامش «دانیال» است. دانیال باور دارد سال گذشته در مهمانی ده کیلومتری کار بزرگی انجام شد. می‌گوید بر اساس جست‌وجوهایش در فضای مجازی، اینترنت و حتی دنیای واقعی نتوانسته مراسمی در دنیا با تمامی امکانات و تجهیزات مهمانی ده کیلومتری پیدا کند یا اگر هم یافته و چیزی به چشمش خورده به اندازه انتظاراتش نبوده است.

سال گذشته گرچه دومین سال بود که مهمانی غدیر برگزار می‌شد اما اولین تجربه برپایی شهربازی‌های کوچک در مسیر بود. دانیال که در مهمانی غدیر سال گذشته یکی از خادمانی بوده که کارهای برپایی شهربازی‌ها را سر و سامان می‌داده می‌گوید: «خب؛ تجربه اول‌مان در برپایی چنین شهربازی موقت با این تعداد وسیله بود؛ از طرفی کار را هم دست جوانانی سپردیم که کاری به این بزرگی انجام نداده بودند. این وظیفه بزرگی بود و پیچیدگی‌های خاص خود را داشت.»

چالش اولین بودن

سال ۱۴۰۲ بیش از دو هزار وسیله بازی برای بچه‌ها در مهمانی کیلومتری پیش بینی شد تا فضایی مفرح و شاد برای آنها در رقم بزند. دانیال میان حرف‌هایش یادآوری می‌کند که گرد هم آوردن کامل وسایل شهربازی کار یک شب دو شب نبود و به زمان زیادی نیاز داشت: «کار جمع آوری وسایل شهربازی از ده روز قبل از عید شروع شده بود. این را هم بگویم همه وسیله‌ها از تهران نبود؛ بلکه از شهرهای دیگر مانند مشهد نیز برای ما تجهیزات فرستاده بودند.»

خادم مهمانی کیلومتری غدیر خدا را شکر می‌کند و می‌گوید تجهیزات سال گذشته به اندازه‌ای که پیش‌بینی کرده بودند و حتی شاید قدری هم بیشتر جمع آوری شد و به حد نصاب رسید.

روشن است انجام کاری به این بزرگی آن هم در تجربه اول موانع و مشکلات زیادی به همراه داشته است. او از چالش‌هایی که از سر گذرانده‌اند این طور یاد می‌کند: «در بحث برق رسانی به تجهیزات شهربازی به مشکل خورده بودیم؛ نیروهای اداره برق تلاش زیادی کردند اما نکته این بود که برای راه اندازی وسایل نیاز به کابل برق کوچک داشتند؛ اما ملک‌هایی برای برق‌رسانی تعلق گرفته بود کابل کوچک برق نداشتند.»

سال گذشته هر ۲۵ متر یک شهربازی برپا شده بود؛ در نتیجه آنها هر ۲۵ متر یک کابل برق نیاز داشتند. این چالش بزرگی برای برپایی وسایل بازی شده بود اما دانیال می‌گوید بالاخره با همکاری خادمان اداره برق توانستند کار را جمع کنند: «البته روز جشن کماکان در مسیر توحید به آزادی مشکلاتی برای برق رسانی وجود داشت اما به لطف خدا لنگ نماندیم و این مشکل هم حل شد.»

خادم مهمانی کیلومتری غدیر می‌گوید: «با توجه به حجم کار نگرانی‌هایی وجود داشت که تصورش هم سخت است. ما حتی نمی‌توانستیم از اینترنت کمک بگیریم یا برای مثال کشورهایی که شرایط مشابه داشتند را پیدا کنیم و ببینیم آنها چه کرده‌اند چرا که اصلاً چنین چیزی وجود نداشت. با افراد زیادی که متخصص بودند حرف زدیم اما هیچکدام چنین تجربه‌ای را نداشتند. اکثر آنها عموماً یک فضای بسته برای برپایی و جمع کردن کار در اختیار داشته‌اند؛ نه ده کیلومتر! این موضوع یکی از دلایل وجود مشکلات فنی بود اما به لطف امیرالمومنین کاری به بن‌بست نخورد.»

زودتر به فکر افتاده‌ایم

او به خاطر می‌آورد که شب قبل از برگزاری مراسم حوالی نیمه شب، خیابان‌ها و فضای لازم را از مسؤولان شهرداری و راهور تحویل گرفتند و ۷ الی ۸ ساعت فرصت داشتند تا تمام تجهیزات را برپا کنند. کار سختی بود اما خوب پیش رفت اما کار سخت‌تر برای آنها برپایی نبود، جمع‌آوری وسایل بعد از پایان مراسم بود.

زمان برای دانیال و رفقایش که قرار بود وسایل را از مسیر جمع کنند نصف شده بود! می‌گوید: «فکر می‌کردیم مراسم حوالی ساعت ۱۲ تمام می‌شود. ساعت ۲ نیمه شب بود و مردم همچنان در خیابان‌ها حضور داشتند. اما ما نهایتاً تا ساعت ۵ صبح برای جمع کردن وسایل شهربازی فرصت داشتیم…»

او معتقد است طولانی شدن ساعات جشن تا حدودی باعث ترافیک آخر وقت شده بود و امکان حرکت به ماشین‌ها را نمی‌داد؛ این یکی دیگر از چالش‌هایی بود که سال گذشته با آن دست و پنجه نرم کرده بودند.

حالا چند روزی بیشتر به برگزاری سومین سال از مهمانی ده کیلومتری نمانده است و هر کس به دنبال این است که امسال نیز رسالت خود را بهتر از سال گذشته انجام بدهد. دانیال می‌گوید: «امسال برای برگزاری هر چه بهتر مهمانی قصد داریم تعداد بلوک‌های بیشتری راه اندازی کنیم و نفرات بیشتری را پای کار بیاوریم؛ طوری که لازم نباشد یک نفر از میدان انقلاب تا میدان فردوسی را مدیریت کند. در موضوع حمل و نقل هم از ماشین آلات بهتری استفاده می‌کنیم و تعداد آنها را افزایش می‌دهیم.»

سال پیش حسابی عرق‌شان برای برق‌رسانی درآمده اما امسال زودتر به فکر افتاده‌اند: «در موضوع برق هم از همین حالا جلسات متعددی با مسؤولان برگزار می‌کنیم تا درگیری‌های سال قبل را نداشته باشیم یا چالش‌ها را به حداقل برسانیم. امسال دست به دست هم می‌دهیم تا همه چیز بهتر برگزار شود.»

روز آشتی بزرگ‌ترها؛ روز شادی کوچک‌ترها

خادم امیرالمومنین یک خاطره نمکین از سال گذشته به یاد دارد و آن را این گونه تعریف می‌کند: «ساعت حدود ۱۲ شب بود که یک پدر آمد و به من گفت پسرم هنوز می‌خواهد با وسایل بازی کند؛ شما به او بگویید که مراسم تمام شده و می‌خواهید وسایل را جمع کنید تا ما برویم خانه. اما آن بچه خیلی دوست داشت همچنان بازی کند. برعکس جوابی که پدرش توقع داشت بشنود به پسر بچه گفتم من حدود ۱۲ روز است سر خانه و زندگی خودم نرفتم تا شما امشب هر چه قدر می‌خواهی شادی کنی؛ امروز روز امیرالمومنین است؛ خستگی معنا ندارد! تو هم هر چقدر می‌خواهی باید خوشحال باشی. هنوز وقت داری. اگر می‌خواهی یک ساعت دیگر بازی کن. ما یک ساعت دیگر وسایل بازی را جمع می‌کنیم. پدرش خنده‌اش گرفت و گفت آقا من می‌خواستم بروم خانه بخوابم! گفتم نه! امروز، روز خوشحال و شادی بچه‌هاست.»

آخر گفت‌وگو خادم مهمانی غدیر عذرخواهی می‌کند و می‌گوید که باید برای یکی از همان جلساتی که حرفش را زده بود، تماس را قطع کند. برای آخرین جمله اینها را می‌گوید: «سال گذشته به نظر می‌رسید با توجه به حوادث سال قبلش، شرایط اجتماعی جامعه تحت تأثیر وضعیت نامطلوبی قرار داشته باشد؛ اما عید غدیر از اکثریت اقشار جامعه دور هم جمع شدند و به یکدیگر پیوستند تا این مراسم را جشن بگیرند. این رویداد به عنوان نمادی از وحدت و همبستگی مردم، به ویژه با توجه به پس‌زمینه‌های فرهنگی و فکری که در آن شرکت داشتند، بسیار معنوی و ارزشمند بود. انسجام و آشتی مردم در این روز، یکی از خاطرات به یادماندنی جامعه بود که نشان داد چنین جشن‌هایی چقدر می‌تواند به افزایش همدلی و شادی‌مان کمک کند.»