خبرگزاری مهر-گروه هنر-آزاده فضلی؛ نمایشگاه گروهی عکس «زاستار» به کیوریتوری پژمان دادخواه از جمعه ۱۸ خرداد ۱۴۰۳ در گالری ثالث افتتاح شد و تا ۲۹ خرداد ادامه خواهد داشت. این نمایشگاه شامل عکسهای متفاوتی از هنرمندان است که با رویکرد خود به مقوله طبیعت پرداخته و مواجهه خود را با این مساله به نمایش گذاشتهاند. مهرداد افسری، افشین شاهرودی، محمدرضا شریفزاده، کیارنگ علایی، محمود کلاری، عباس کیارستمی، رضا کیانیان، مهدی مقیمنژاد، سروش میلانیزاده و مهدی وثوقنیا از هنرمندان حاضر در این نمایشگاه هستند.
به همین بهانه با پژمان دادخواه کیوریتور نمایشگاه «زاستار» گفتوگویی داشتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
نمایشگاه «زاستار» با محوریت طبیعت برگزار شده است؛ اساساً هنر و طبیعت چه ارتباطی با هم دارند؟
طبیعت همواره در آثار هنری همه اقوام در تمامی دورهها تجلی داشته است و همین مساله گواه اهمیت طبیعت برای مردمان در همه ادوار تاریخی بوده است. گزینش مضامین طبیعت فارغ از جنبههای تزیینی، دارای کارکرد بوده و برای افراد معنا و مفهوم داشته است؛ یعنی مضامینی مثل کوه، رود، گیاهان، باغ ها و حیوانات همه و همه نزد بشر از اهمیت زیادی برخوردار بوده و به همین دلیل در آثار هنریشان -که با زندگی روزمره آنها نیز در پیوند بوده- متجلی است اما امروز به واسطه تهدیدات جدی در زمینه محیطزیست و طبیعت، هنرمندان به طور ویژه به این مساله پرداخته و بر ارتباط انسان و طبیعت تمرکز کردهاند و آثاری را با تمرکز بر طبیعت و محیطزیست پدید آوردهاند.
بنابراین هنر میتواند زیبایی مناظر طبیعی و محیط زیست را دوباره کشف کند، طبیعت را ستایش کند و حتی فراتر از آن، پیامدهای جهان صنعتی و پیشرفته امروز که طبیعت را تهدید و تخریب میکنند، به نمایش بگذارد. همچنین یکی از مدیوم هایی که تاثیر زیادی بر مخاطب دارد و در فرایند آگاهی بخشی میتواند سهم زیاد و عملکرد قابل توجهی داشته باشد، هنر عکاسی است که در این نمایشگاه تمرکز بر عکاسی بوده و عکسهایی با مضمون طبیعت به نمایش گذاشته شدهاست.
با توجه به اینکه نمایشگاه با محوریت زیست محیطی و موضوع طبیعت است، آثار به نمایش گذاشته شده در این نمایشگاه با چه نگاهی انتخاب شدند؟
وجه اشتراک این آثار همان طور که در بیانیه نمایشگاه ذکر شده: بازتاب پدیدههای طبیعی، ارتقای رابطه ما با طبیعت، ستایش طبیعت، بازنگری رابطه فرهنگ و طبیعت، زمینهسازی نگرش جدید نسبت به طبیعت و بیان آموزههای اخلاق زیست محیطی است. آثار این نمایشگاه را میتوان در دو نگاه و دسته کلی در نظر گرفت. نگاه اول شامل آثاری است که به شکل صریح به مقوله طبیعت پرداختهاند. نگاه دیگر آثاری را در بر میگیرد که به شکل استعاری و غیرصریح این مساله را واکاوی کردهاند.
در مورد ویژگی آثار هنرمندان توضیح دهید و بفرمایید که چگونه به این انتخابی که هم اکنون در نمایشگاه دیده میشود، رسیدید؟
مهرداد افسری، افشین شاهرودی، محمدرضا شریف زاده، کیارنگ علایی، محمود کلاری، عباس کیارستمی، رضا کیانیان، مهدی مقیمنژاد، سروش میلانی زاده و مهدی وثوق نیا از هنرمندان حاضر در این نمایشگاه هستند که هر کدام از این عزیزان با نگاه خود به طبیعت پرداختهاند و در این راستا ۱۰ نگاه از ۱۰ هنرمند معاصر ایران را در کنار همدیگر شاهد هستیم. به عبارتی مواجهه و نگاه شخصی هر کدام از هنرمندان را نسبت به آنچه که در بیانیه آمده است، نظارهگر هستیم. هنرمندان حاضر در این رویداد، هنرمندان مولف و دغدغهمند هستند و سالهاست که در حوزه هنر به طور مستمر مشغول به فعالیت هستند. همچنین تعدادی از هنرمندان علیرغم فعالیتهای هنری، در حوزه مسایل مربوط محیط زیست، طبیعت و حیوانات آسیبدیده نیز فعال هستند.
در این نمایشگاه نحوه ارایه و ابعاد آثار متفاوت هستند. کمی در این باره توضیح دهید.
به نکته خیلی خوبی اشاره کردید. امروزه ابعاد، نحوه ارایه، نوع قاب، چیدمان و … کارکردهای دلالتی و معنایی دارند و متناسب با ایده و فکر هنرمند هستند که گزینش میشوند. هنرمند معاصر با انبوهی از انتخابها روبهرو است که همه این انتخابها در راستای بیان ایدهها، افکار و اندیشههای او هستند. هنرمندان حاضر در این نمایشگاه، اثرشان را متناسب با مواجهه خود با موضوع ارایه دادهاند و طبیعتاً ابعاد، شکل ارایه و چاپ، نوع و رنگ قاب متمایز و منحصر به فرد است که من آن را در راستای نگاه تالیفی در نظر میگیرم. به نظرم هنر تکنیک صرف نیست و هنرمند تکنسین نیست، بلکه اندیشمندی است که فکر و اندیشهاش را در قالب اثر هنری ارایه میکند. گاه در نمایشگاههایی دیده میشود تمامی آثار هنرمندان در ابعاد یکسانی ارایه شده، قابها یک رنگ ثابتی دارند و همه چیز به نوعی یکدست هستند. به من شخصه با این شکل از بیان و نحوه ارایه مشکل دارم. چطور می توان هنرمند را مجبور کرد اثرش را به یک شکل ثابت و از پیش تعریف شده ارایه کند؟! مگر میشود در فکر و اندیشه هنرمند مداخله کرد؟! به نظرم شکل و نحوه ارایه اثر بسیار مهم است و بخشی از معنای اثر را در بر دارد.
درباره ایده برگزاری نمایشگاه توضیح دهید. ایده برگزاری چنین رویداد هنری چگونه به ذهن شما خطور کرد؟
علاوه بر فعالیت های هنری که دارم، یکی دیگر از زمینه های فعالیتم، تدریس در حوزه علوم نظری و مطالعات عالی هنر است. بیش از یک دهه است که به فعالیتهای پژوهشی در حوزه هنر مشغول هستم و همواره ارتباط طبیعت و هنر برایم جالب توجه بوده است؛ چراکه بخش عمدهای از آثار هنری از دوران باستان تاکنون به شکلهای مختلفی با طبیعت ارتباط داشته و مضامین مربوط به طبیعت و محیط زیست در آثار هنری به شکلهای گوناگون نمایش گذاشته شده است. همچنین در حوزه نقد زیست محیطی در حوزه هنر و ادبیات و زیبایی شناسی محیط زیست نیز مطالعات و تحقیقاتی داشتهام. از طرفی دیگر معتقدم که هنر میتواند اهداف جدی و خطیری داشته باشد و تاثیرات فرهنگی، آموزشی و تربیتی هم به همراه داشته باشد. به همین دلیل همه این موارد باعث شد تا به این ایده نهایی برسم. مبحث طبیعت و محیطزیست از جمله دغدغههای مهم دوران معاصر است و با زبان هنر میتوان به بهترین شکل به این مساله مهم پرداخت.
درباره ضرورت و دغدغه خود از برگزاری چنین نمایشگاهی توضیح دهید. چه چیزی باعث شد که به سمت موضوع طبیعت و محیط زیست بروید؟
بخشی از عکاسی که پیشتر به ثبت و نمایش مناظر بکر و دستنخورده طبیعی میپرداخت و سعی در نمایش جنگل، مراتع، رودها، بیایانها و چشماندازهای طبیعی در خلوص خود داشت، امروز با توجه به توسعه شهرنشینی، گسترش صنایع و به طور کل غلبه انسان بر طبیعت، به تصویر کردن این تقابل نیز میپردازد. امروزه دستهای عکاسان با تاکید بر محیط زیست و رویکردی انتقادی، سعی دارند زمینهای جهت آگاهیبخشی و ارتقای اخلاق زیستمحیطی را در راستای بهبود مواجهه با طبیعت میان جوامع ایجاد کنند. در طول تاریخ عکاسی هنرمندانی همچون فرانک گوهلکه، لوییس بالتز، نیکلاس نیکسون و استیفن شور در آثار خود به این مهم پرداخته و مواجهه و رویکرد انتقادی خود را به نمایش گذاشتهاند. بنابراین تاکید بر انگاره نوین زیستمحیطی و نقد انگاره استثنایی بودن انسان در آثار هنرمندان و ادبا به شکلهای مختلف به نمایش گذاشته شده و به طریقی منجر به کنش اخلاقی نیز شده است. انگیزه چنین رخدادهای فرهنگی و هنری را میتوان این گونه صورتبندی کرد: حفظ و حراست از طبیعت و محیط زیست، کمک به احیای محیط زیست آسیب دیده، ارایه یک نظام اخلاقی در مورد بحرانهای زیست محیطی، ارتقای سواد و آگاهیبخشی در حوزه محیط زیست و ترویج اخلاق زیستمحیطی، ایجاد بستری برای اندیشیدن در باب طبیعت و محیط زیست، ستایش طبیعت و تاکید بر نقش طبیعت در کیفیت زندگی انسان، تاکید بر نقش هنر و ادبیات در بیان ارزش های اخلاقی در خصوص طبیعت، تذکر و اصلاح رفتار انسان در برابر طبیعت و بیان نگرش جدید و دغدغهمندانه هنرمندان نسبت به طبیعت و محیط زیست.
نظر به آنچه که بیان شد، چنین نمایشگاهی سعی دارد ضمن اتخاذ رویکرد زیستمحیطی، به بررسی ارتباط انسان و طبیعت بپردازد.
به نظر شما خلق آثار هنری با این مضمون و یا برگزاری چنین نمایشگاههایی میتواند به حفظ طبیعت و محیط زیست و آگاهکردن مخاطبان منجر شود؟
طبیعتاً یکی از کارکردهای هنر در طول تاریخ، همواره آگاهیبخشی و تاثیرات فرهنگی و اجتماعی بوده است. بخش اعظمی از آثار سعی در بیان دغدغههای هنرمندان و بازتاب مسایل فرهنگی و اجتماعی داشتهاند. در چنین شرایطی این آثار سعی دارند مخاطب را به تامل وادار کنند و شاید پرسشی در ذهن او ایجاد و وی را به سمت کنش سوق دهند. به نظرم همین طرح پرسش و درگیرکردن ذهن مخاطب و عواطف او میتواند تاثیرات فرهنگی و اخلاقی خوبی به همراه داشته باشد. امروزه ما انسانها به شکلهای مختلفی در طبیعت تصرف میکنیم و حتی با توجیهاتی غیرقابل قبول، به طبیعت و محیط زیست آسیب وارد میکنیم؛ طبیعتی که همواره برای ما منشا خیر و برکت است و تاثیرات مادی و معنوی بر انسانها دارد. اساساً همین تخریبها و دخل و تصرف در طبیعت منجر به تغییر کیفیت زندگی ما میشود. واقعیت این است که حیات ما به طبیعت و محیط زیست وابسته است و هر کجا که به طبیعت آسیب واردشده، متقابلاً آسیبهایی زندگی ما را تهدید کرده است. زندگی ما به طبیعت وابسته است. باید به این باور برسیم که طبیعت و محیط زیست به مثابه مادر است. تا زمانی که حال مادر خوب باشد، حال فرزندان هم خوب است و فرزندان میتوانند زندگی آرام و سالمی داشته باشند.
به همین دلیل ضروری است که در قالب هنر به این مساله مهم حیاتی پرداخت و سعی کرد این مسایل مهم را به شکل های گوناگون و به طور مداوم یادآوری کرد. زبان هنر زبان تاثیرگذاری است و به بهترین شکل میتواند مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد و عکاسی هم یکی از شاخههای مهم هنری است.
به عنوان مثال مخاطب با شعر سهراب سپهری که دربردارنده مضامین مربوط به طبیعت است، چقدر به آرامش و حس خوب دست پیدا میکند. قطعاً این نگاه تاثیرگذار سهراب سپهری است که سلوک در طبیعت و آرامش حاصل از آن را یادآوری میکند. همچنین میتوانم به فیلم «رنگ خدا» ساخته مجید مجیدی اشاره کنم که طبیعت چقدر نقش مهم و تاثیرگذاری در آن دارد. اساساً طبیعت در این فیلم بستری برای سلوک، آرامش و بیان جنبههای متعالی و معنوی است. به همین دلیل میتوان گفت آثار هنری و ادبی بسیار تاثیرگذار هستند. این آثار مربوط به گذشته است اما همچنان تاثیراتش در ذهن مخاطبان باقی مانده است.
آیا این مسیر را ادامه خواهید داد و همچنان به مقوله طبیعت و محیط زیست میپردازید؟
بله. تمام تلاشم را در این مسیر انجام میدهم و در این حوزه پروژههای هنری دیگری در حال برنامهریزی دارم. همچنین در حوزه مطالعات نظری هنر یعنی بحث ارتباط هنر و طبیعت، نقد زیستمحیطی و هنر زیستمحیطی نیز به مطالعه و پژوهش میپردازم.