خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ زینب رجایی: «مناظره. [م ُ ظَ / ظِ رَ / رِ] با هم نظر کردن؛ یعنی فکر کردن در حقیقت و ماهیت چیزی. با هم بحث کردن. مجادله و نزاع با همدیگر و بحث با یکدیگر در حقیقت و ماهیت چیزی. با هم جواب و سؤال کردن.» این را ما نمیگوییم؛ لغتنامه دهخدا نوشته است.
مناظره واژهای از زبان عربی در باب «مفاعله» است؛ زبانشناسان میگویند باب مفاعله برای نشان دادن «کثرت» انجام یک فعل است و مهمترین کاربرد آن نشان دادن «مشارکت دو یا چند طرف» در نحوه انجام یک فعل است.
مناظره شب گذشته نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری اما معنای متفاوتی از آنچه دهخدا در فرهنگ لغت خود آورده و آنچه زبان شناسان درباره باب مفاعله گفتهاند، به تصویر کشید. مناظرهای که در آن نه خبری از جواب و سوال کردنهای رفت و برگشتی و چندباره بود، نه صحنهای از مشارکت دو یا چند طرفه در بحث را رقم زد.
سیاستمدار، آنجا که مستقیم و تک پرسشی به سراغش میروند، مثل ماهی لغزنده از دست پرسشگر سُر میخورد. گرفتن جواب صریح از او، تجربه و تخصص و شناخت سوژه و البته سماجت میخواهد. در پرسشهای یک گفتوگو، حتیالامکان سوال نباید از جواب طولانیتر باشد؛ سوال باید شفاف و مشخص و دقیق باشد نه کلی و چندوجهی. در غیر این به جای یک جواب شفاف، مشخص و دقیقه، یک پاسخ کلی و چندوجهی دست پرسشگر را میگیرد که نه به کار خودش میآید و نه به کار مخاطبش. این دقیقاً همان چیزی بود که در شبهمناظره شب گذشته اتفاق افتاد.
مجری مناظره، کرنومتر نیست
علیرغم آن که «مهدی خسروی» به عنوان یک مجری، توانایی و تجربه بالا و قابل توجهی دارد، او نه در مقام یک پرسشگر بلکه در مقام یک کرنومتر نقش ایفا میکرد. به جای آن که یک نمایشگر زمان هر نامزد انتخاباتی را به آن نشان دهد، این خسروی بود که در آستانه اتمام فرصت هر نفر، زیرصدای کلام او میگفت: «یک دقیقه … سی ثانیه!» و وقتی نامزدی که سخن میگفت، چند ثانیهای از محدوده زمان خود تعدی میکرد؛ با چند کلمه برای کلام او نقطه میگذاشت: «خیلی ممنونم از شما… خیلی متشکر…» این اما کاری بود که یک زمانسنج و یک بوق اخطار میتوانست انجام دهد؛ هرچند گلایهای به خسروی نیست و کیست که نداند تجربههای او به قدر تربیت چندین و چند پرسشگر رسانهای کفایت میکند.
مناظره، مناظره نبود چون پرسشها منفعلانه بیان میشدند. یک تصویر ضبط شده از قبل که تعدادی از کارشناسان یا مسؤولان سابق با جملاتی طولانی درباره موضوعات مختلف و ثقیل اقتصادی سوالاتی مطرح میکردند. نه مخاطب سوال در خانه میفهمید آنچه محل پرسش است دقیقاً چیست نه نامزدی که روی صندلی با کاغذها و دستنوشتههای روی دسته مبلش کلنجار میرفت. دست آخر، نتیجه طرح توأمان چند موضوع پیچیده این بود که بسیاری از سوالها و ابهامها بیان شدند بدون آن که پاسخ یا راهکار دقیق و مشخصی دریافت کنند.
مناظره به ما هو مناظره؛ رسانه به ما هو رسانه
مناظره شب گذشته نه تنها از معنای «مناظره» دور بود بلکه رسانه را نیز از معنا و هویت «رسانه» دور کرده بود. رسانه، پرسشگر است؛ مطالبهگر و شفافساز. رسانه وظیفه دارد در چنین شرایطی به مخاطبان خود قدرت تمیز دادن میان نامزدها را ببخشد و به آنها اجازه دهد نقاط قوت و ضعف هر یک از کاندیداها را تشخیص دهند.
رسانه پلتفرم یا سکوی پخش نیست که صرفاً نقش «واسطهگری» میان چند سوال مختلف و ضبط شده از قبل را با افراد ایفا کند. رسانه دقیق میپرسد و دقیق جواب میخواهد؛ اگر جوابی که میخواهد را دریافت نکند کشمکش میکند، پاپیچ میشود، تا در نهایت مشخص شود نگاه فرد درباره سوال طرح شده چیست.
در کنار همه اینها، به نظر میرسد سوالی که در زمینه اقتصادی یا هر زمینه دیگری از هر یک از کاندیداها پرسیده میشود نباید لزوماً یکسان باشد. سوال اقتصادی از سعید جلیلی با توجه به سابقه دیپلماتیکی که دارد میتواند و حتی میتوان گفت «باید» با سوالی که از مسعود پزشکیان به عنوان کسی که در زمینه قانون گذاری نقش داشته است تفاوت داشته باشد.
سوالات ذهن مخاطبان درباره نگاه اقتصادی محمدباقر قالیباف حتماً و قطعاً با سوالاتی که درباره امیرحسین قاضیزاده هاشمی متفاوت است. پرسیدن سوالات نرم حتماً باید بخشی از گفتوگوها باشد اما صرفاً پرسیدن سوالات این چنینی بدون آن که فرد را به چالش بکشد، هیچ مخاطبی را از تاریکی تردید به روشنایی تصمیم نمیکشاند. رسانه باید سوال بپرسد تا جواب بگیرد. تصمیم با مخاطب است که کدام جواب را قانع کننده تشخیص دهد و کدام را برعکس.
هنوز دیر نیست
فارغ از آن که محمود احمدینژاد چه فرجام سیاسی و اجتماعی را بعد از انتخابات سال ۸۸ برای خود انتخاب کرد؛ اما سوال این است که بدون مناظرههای سال ۸۸، مشارکت ۸۵ درصدی رقم میخورد؟ یا سوال بهتر شاید این باشد که بین شوری تندرویهای سال ۸۸ مناظرات و بینمکی مناظره شب گذشته، نقطه میانی وجود ندارد؟ نقطهای که در آن نامزدها به چالش کشیده شوند؛ ابهامات را پاسخ دهند و یک بار برای همیشه صریح و شفاف با مردم درباره تمام آنچه ذهنشان را مخدوش کرده است حرف بزنند.
در کنار همه اینها نباید فراموش کنیم رسانه بعید است خودخواسته «منفعلانه» عمل کند؛ مگر آن که تجربه به چالش کشیدن افراد مختلف، هزینهای برایش به بار آورده باشد که شهامتش را از او گرفته باشد. سازمان صدا وسیما بعد از حادثه تلخ سقوط بالگرد رئیسجمهور در مدت زمان محدودی خود را برای این برنامهریزیهای فشرده انتخاباتی آماده کرده و روی نظم قابل قبولی آنها را پیش میبرد.
آنها که امروز روی صندلی نامزد ریاستجمهوری نشستهاند اگر پذیرش پرسش داشته باشند و باور کنند که تصمیم گروهی از مردم بستگی به آن دارد که آنها به چالش کشیده شوند، حتماً رسانه هم دست بازتری در طراحی و اجرای برنامههای اثرگذار خواهد داشت. برنامههایی که با توجه به فرصت باقیمانده تا انتخابات، برای بازنگری در آنها هنوز هم دیر نیست.