به گزارش خبرنگار مهر، وقتی «هاکان دمیر» در کسب سهمیه المپیک و عملکرد قابل توجه در بازیهای آسیایی هانگژو ناکام بود و در میانه راه همکاری با فدراسیون بسکتبال ایران اقدام به عقد قرارداد رسمی برای فعالیت باشگاهی در ترکیه کرد، کاملاً قابل پیش بینی بود که حضور این مربی ترک تبار در بسکتبال ایران به سال دوم کشیده نخواهد شد با این حال تصمیم گیری قطعی و علنی در این زمینه به زمانی موکول شد که کمتر از یک ماه به پایان قراردادش باقی مانده بود.
انتخاب سرمربی جدید بسکتبال از ابتدا تا به امروز
همزمان با منتفی شدن تمدید قرارداد هاکان دمیر با فدراسیون بسکتبال، از گزینههای هدایت تیم ملی بسکتبال رونمایی شد. مذاکره با گزینههای خارجی (ایتالیا و اسلوونی) خیلی زود آغاز شد و در ادامه طرح موضوع با گزینههای داخلی و رایزنی با آنها هم زودتر از موعد مقرر در برنامه قرار گرفت تا جمع بندی لازم زودتر حاصل شود با این حال امروز و بعد از گذشت دو ماه از تصمیم گیریهای اولیه برای تعیین سرمربی جدید تیم ملی بسکتبال، نه تنها گزینهای نهایی نشده بلکه فدراسیون مجبور به گستردهتر کردن دایره گزینهها برای جمع بندی نهایی شده است.
عذرخواهی «مارکو راموندینو» گزینه ایتالیایی برای پذیرش پیشنهاد بسکتبال ایران و بلافاصله بسته شدن پرونده مربیان ایرانی با پاسخ منفی مهران شاهین طبع و مهران حاتمی، به نوعی دست فدراسیون و مسئولانش را برای انتخاب سرمربی تیم ملی در پوست گردو گذاشت چون تنها «رادوان تریفانوویچ» باقی مانده که پاسخ منفی نداده اما فعلاً خبری هم از اوکی کردن پیشنهاد ایران توسط این مربی اسلوونیایی نیست.
اینگونه شد که فدراسیون بسکتبال به ناچار تصمیم به انتخاب گزینههای جدید خارجی گرفته تا دستش برای انتخاب تا حدی بازتر شود این در حالی است که نظر این فدراسیون روی جذب سرمربی داخلی برای تیم ملی بود اما پاسخ منفی گزینههای داخلی، معادلات را برای مهمترین تصمیم گیری این روزهای بسکتبال برهم زد.
پشت کردن داخلیها به تیم ملی
مهران شاهین طبع و مهران حاتمی در حالی پیشنهاد فدراسیون بسکتبال برای حضور در راس کادر فنی را رد کردند که به نظر میرسد این فدراسیون حساب ویژه ای روی آنها و پاسخ مثبتشان باز کرده بود و اصلاً به همین دلیل مذاکره با این دو مربی را به بعد از رایزنی با گزینههای خارجی و مشخص شدن تقریبی وضعیت و پاسخ شان موکول کرده بود به این امید که اگر از گزینههای خارجی به نتیجه نرسید میتواند روی داخلیها و همکاری آنها حساب باز کند به خصوص که تیم ملی بسکتبال با هدایت شدن توسط ایرانیها بیگانه نیست.
تا پیش از اینکه «هاکان دمیر» سرمربی تیم ملی بسکتبال شود (اردیبهشت ۱۴۰۲)، این تیم چند سال متوالی توسط مربیان داخلی هدایت میشد. مهران حاتمی، مهران شاهینطبع، مصطفی هاشمی و سعید ارمغانی مربیان ایرانی بودند که بعد از «درک بائرمن» به ترتیب عهده دار هدایت تیم ملی شدند.
عملکرد تیم ملی بسکتبال در دوره هر یک از این مربیان ایرانی اگر بیشتر از دوره مربیان خارجی قابل پذیرش نبود، کمتر از دوره آنها هم نبود و شاید همین موضوع باعث شد فدراسیون و کمیته فنی به اندازه خارجیها، اقدام به تعیین گزینه داخلی برای هدایت تیم ملی کنند غافل از اینکه همین مسئله و در کل تجربهای که مربیان داخلی از همکاری با فدراسیون بسکتبال دارند، میتواند عامل بازنده در پذیرش پیشنهاد جدید همکاری شود کما اینکه مهران شاهین طبع و مهران حاتمی به آن «نه» گفتند.
دلیل «نه» ایرانیها چیست؟
«مشکلات شخصی» عاملی است که به عنوان دلیل عدم پذیرش هدایت تیم ملی بسکتبال توسط مهران شاهین طبع و مهران حاتمی عنوان شده است. حتی یکی از این دومربی در گفت و گو با خبرنگار مهر هم این موضوع را تایید کرد.
با این اوصاف برای فدراسیون چارهای جز انتخاب از میان گزینههای خارجیها نمانده است در حالی که روی آوردن به آنها تنها وقتی میتواند نتیجه بخش و تاثیرگذار باشد که گزینه منتخب یک سر وگردن بالاتر از مربیان داخلی باشد در حالیکه مربیانی با این لول و سطح کاری، یا به قدری درگیر هستند و مشغله باشگاهی و ملی دارند که فرصتی برای فکر کردن به پیشنهاد ایران هم ندارند و یا اینکه در ازای وسوسه شدن از شنیدن رقمهای بالا و هنگفت حاضر به همکاری میشوند که به نظر میرسد با وجود تورم و بحرانهای مالی داخلی، طرح این هزینهها اصلاً معقول و شدنی نیست.
با این اوصاف قطعاً بهتر آن است که زمینه برای جذب مربیان داخلی به قدری «تمام و کمال» مهیا شود که آنها با هر شرایطی دل به همکاری بدهند. به هر حال تیم ملی بزرگترین پایگاه برای هر مربی به حساب میآید. یک مربی در راس تیم ملی شاخص میشود و میتواند با عملکردش، نام خود را در تاریخ ماندگار کند. قطعاً گزینههای داخلی بسکتبال که همین چندسال گذشته سرمربی تیم ملی بودند و موفقیتهای قابل اشارهای هم با آن به دست آوردند به این موضوع واقف هستند و نخواسته اند به راحتی از موقعیت ایجاد شده دوباره بگذرند اما چه بسا برخی تجربهها باعث شده تا مشکلات شخصی و خانوادگی بهانهای برای «نه» گفتنشان شود.
هدایت تیم ملی بسکتبال؛ لبه پرتگاه برای مربی داخلی
شرایط فعالیت ملی قابل مقایسه با باشگاهی نیست حداقل به این دلیل که مخاطبان تیم ملی طیف گستردهای از مسئولان، اهالی آن رشته و مردم عادی را در بر میگیرند و محدود به طرفداران شهری و نهایت استانی نمیشوند. همین موضوع میطلبد مربی تیم ملی بدون هیچ وابستگی و مشغلهای مشغول به کار باشد در حالیکه لزوم تامین مسائل مالی در بسیاری موارد منجر به این میشود تا سرمربی تیم ملی روی فعالیت توامان باشگاهی چشم نبندند چراکه معمولاً عدد و ارقام مالی در مورد مربیان داخلی به اندازه مربیان خارجی درشت دیده نمیشود.
علاوه بر این تجربه نشان داده که جامعه بسکتبال در رابطه با مربیان داخلی «خوش استقبال» هستند اما به همان اندازه میتوانند «بد بدرقه» باشند در حالیکه آنها در دوره همکاری بعضاً با مواردی مواجه بودند که به خاطر آن حمایت علنی و تمام قد فدراسیون را پشت سر خود ندیدند مانند مواردی که برخی بازیکنان پا را فراتر از چارچوب و حیطه اختیار و وظایف شان گذاشتند اما فدراسیون احتمالاً به خاطر حفظ همین بازیکنانی که به اصطلاح شاخ شدند، از نقد و برخورد مستقیم با آنها امتناع کرد.
البته از اتفاقات نقطه مقابل نباید چشم پوشی کرد مثل وقتی که حضور یک بازیکن خاص در ترکیب تیم ملی خوشایند فدراسیون نبوده و این موضوع با وجود کارنامه درخشان همان بازیکن به کادر فنی و مربیانش دیکته میشود.
اینها تجربههای به جا مانده از دورههای مختلف تیم ملی است که همگی میتواند به یک نتیجه منجر شود و آن اینکه هدایت تیم ملی حکم لبه پرتگاه برای مربیان داخلی دارد و چه بسا گزینههای اخیر با لحاظ کردن آنها و برای اینکه پلهای پشت سرشان خراب نشود، از پذیرش دوباره سرمربیگری تیم ملی بسکتبال امتناع کردند به خصوص در این مقطع که فدراسیون بعد از یک دوره «نادیده گرفتن» شان دوباره یاد آنها و خیریتی که میتوانند برای عاقبت تیم ملی داشته باشند، افتاده است.
قابل انکار نیست که هاکان دمیر هیچ برتری محسوسی نسبت به مربیان داخلی نداشت با این حال یک سال در حضور آنها (مربیان داخلی) در راس تیم ملی بود و موجب ناکامیهای غیرقابل جبرانی شد که حالا مربی جدید باید بار جبران آنها را به دوش بکشد. طبیعی است
بسکتبال همچنان در پیچ و خم یک انتخاب
به گزارش خبرنگار مهر، گردابی که امروز فدراسیون بسکتبال برای انتخاب سرمربی تیم ملی در آن فرو رفته نتیجه عملکرد همین فدراسیون و تصمیمات مسئولانش است و اگر غیر از این بود بهترین و محتملترین گزینههای داخلی، فرصت را غنیمت شمرده، مثل همیشه با عشق و علاقه پا به میدان میگذاشتند و دوباره زمام امور ملی بسکتبال را به دست میگرفتند اما بسیاری برخوردها و موانع مالی و به ویژه اخلاقی باعث شده آنها از مشکلات همیشگی بهانهای برای عدم پذیرش هدایت تیم ملی بهره ببرند.
بدین ترتیب فدراسیون بسکتبال اسیر انتخابی شده است که شاید فکرش را هم نمیکرد روند آن به این اندازه پیچیده و طولانی مدت شود. رییس فدراسیون بسکتبال و کسانی که او را در این زمینه مشاوره میدهند، باید این مهم را در نظر داشته باشند برای اینکه وضعیت بسکتبال از حال و روز نزار امروزش بدتر نشود باید به اندازه انتخاب گزینه به فکر صاف کردن تمام خرابیهای گذشته باشند و اگر سقوط آزاد بسکتبال از تندتر و تیزتر خواهد شد.