در مدتی که در کربلا می‌زیست، هر روز و شب به حرم مطهر سالار شهیدان (ع) مشرف می‌شد و با گریه و ناله، از حضرت امام حسین (ع) می‌خواست که مبادا قیامت از گناه شمر بگذرد.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: کتاب «آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا» اثر حجت‌الاسلام شیخ حسین انصاریان یکی از آثار محتوایی کتاب‌های عاشورایی است که سال ۱۳۹۴ با شمارگان ۲ هزار نسخه توسط انتشارات دارالعرفان منتشر شد.

این ‌خطیب شناخته‌شده می‌گوید در مکتب امام حسین (ع)، اشک و عزا معیار و ملاک انسانیت است و اشک در آئین حسینی چشمه جوشان حریت و آزادگی و نماد و پرتویی از دلدادگی و شدت درستی و علاقه است و در روایات اصیل اسلامی، آن‌چنان به اشک توصیه و سفارش شده که گویی اشک در عزای امام حسین علیه السلام و یاران با وفایش خود یک اندیشه و مکتب منحصر به فرد است.

شیخ‌حسین انصاریان سال گذشته، منبر جلسات صبح‌های محرم خود (۱۴۰۲) در حسینیه هدایت را به موضوع فلسفه اشک و چرایی گریه بر امام حسین (ع) اختصاص داده بود. کتاب «آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا» هم دربرگیرنده چکیده سخنرانی‌های وی در محرم ۱۳۸۸ در مسجد سیدعزیزالله تهران است. در این ‌کتاب علاوه بر فلسفه اشک و عزاداری برای سیدالشهدا (ع)، مطالبی درباره حضور امام حسین (ع) در عالم پس از مرگ و حمایتش از شیعیان و عاشقانش است.

کتاب پیش‌رو ۲ بخش اصلی دارد که فصل‌های مختلفی را در خود جا داده‌اند. بخش اول، «منزلت امام حسین (ع) و یاران و خاندان گرامی ایشان» و بخش دوم هم «آئین اشک و عزا» است. در بخش اول مخاطب با این ‌موضوعات روبروست: منزلت امام حسین (ع)، الگوهای رفتاری و اخلاقی حضرت سیدالشهدا (ع)، حقایقی توحیدی از امام حسین (ع)، منزلت یاران و خاندان سیدالشهدا (ع)، قمر بنی‌هاشم عبد صالح خدا.

در دومین بخش کتاب هم این ‌فصول درج شده‌اند: اشک تمام موجودات در عزای سیدالشهدا (ع)، سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا (ع)، ارزشمندترین اشک‌ها، اهمیت عزاداری بر سیدالشهدا (ع)، حرارت شور حسینی در جان شیعیان.

در ادامه ۳ فراز از این ‌کتاب را می‌خوانیم؛

حضور امام حسین (ع) در لحظه جان‌دادن

کسانی که توفیق نوحه‌خوانی و ذکر مصیبت برای حضرت سیدالشهدا (ع) را دارند به مقامات فراوانی دست می‌یابند. یکی از این ‌موارد آن است که در هنگام جان‌دادن، حضرت سیدالشهدا (ع) بر بالین‌شان حاضر می‌شود تا جان‌دادن برای آنان آسان شود.

زمانی که در شهر مقدس قم مشغول تحصیل علوم اسلامی و معارف اهل بیت (ع) بودم، گاهی برای دیدار با والدین به تهران می‌آمدم. در این ‌میان با یکی از دوستان شهید، مجاهد فی سبیل‌الله، نواب صفوی آشنا شدم و به وسیله او به گروهی پیوستم که تعدادی از آنان، از اولیای خدا و بندگان خاص حق بودند. پیوستن به آن گروه برای بنده که در سنین جوانی بودم، برکات معنوی فراوانی داشت و در تربیت و رشد معنوی و حالاتم بسیار مؤثر بود.

دختر می‌گوید: کنار پدر نشستم و دست در دستش گذاشتم، چون دستم را فشرد به سرعت او را از میان رختخواب بلند کردم، مشاهده کردم که مؤدبانه می‌گفت: «السلام علیک یا اباعبدالله»! آن ‌گروه، انسان‌هایی با کمال، مؤمن، دانا، عاشق اهل بیت (ع) بوده و در گریه و سوز و گداز برای مصائب آل محمد (ع) کم نظیر بودند. یکی از آنان انسان باکرامت و بزرگواری به‌نام حاج غلام علی قندی بود. روزی مرا به خانه‌اش دعوت کرد، اتاقی را به من نشان داد و گفت: «این اتاق را مدت‌ها در اختیار نظام رشتی که از منبری‌های والاقدر و دارای سوز و حال کم‌نظیر بود، قرار داده بودم. نظام که پس از فوت همسرش با تنها دخترش می‌زیست، در این ‌اتاق زندگی می‌کرد. او وقتی منبر می‌رفت و برای مردم ذکر مصیبت نمی‌نمود، هیچ‌کس مثل خودش گریه نمی‌کرد و ناله نمی‌زد.

روز آخر عمرش در همین‌جا وضو گرفت، دخترش را صدا زد و گفت: دخترم کنار من بنشین و دست در دست من بگذار، هنگامی که دستت را فشردم به سرعت مرا بلند کن، زیرا ارباب باوفایم حضرت امام حسین (ع) به بالینم می‌آید و من می‌خواهم نسبت به آن ‌بزرگوار اظهار ادب کنم!

دختر می‌گوید: کنار پدر نشستم و دست در دستش گذاشتم، چون دستم را فشرد به سرعت او را از میان رختخواب بلند کردم، مشاهده کردم که مؤدبانه می‌گفت: «السلام علیک یا اباعبدالله»! و سپس با حالتی خوش جان داد و از دنیا رفت.»

حضور سیدالشهدا (ع) در عالم برزخ

حضرت سیدالشهدا (ع) علاوه بر آنکه در هنگام مرگ بر بالین شیعیان، ارادتمندان و گریه‌کنان خود حاضر می‌شود در عالم پس از مرگ و برزخ نیز به فریاد آنان می‌رسد.

فرزند مرحوم حاج‌شیخ عباس قمی، مرحوم حاج میرزا علی‌آقا محدث‌زاده، برای بنده نقل می‌کرد: «وقتی پدرم در نجف دفن شد، شب در عالم رؤیا به زیارتش نائل شدم و حال او را پرسیدم، او با چهره‌ای بشاش گفت: از لحظه‌ای که وارد برزخ شدم تاکنون، سه‌مرتبه مرا به محضر حضرت سیدالشهدا (ع) برده‌اند و من ایشان را زیارت کردم.»

یکی دیگر از علمایی که به توفیق درک محضر حضرت سیدالشهدا (ع) نائل آمد، آیت‌الله حاج‌میرزا علی آقا شیرازی بود.

شهید مطهری در مورد ایشان می‌گوید: «روزی ایشان در کلاس درس، در حالی که دانه‌های اشک بر روی محاسن سپیدشان می‌غلطید، این خواب را نقل کرده و می‌گفت: در خواب دیدم مرگم فرا رسیده است، مردن را همان‌طوری که برای ما توصیف شده است در خواب یافتم، خودم را جدا از بدنم می‌دیدم و ملاحظه می‌کردم که بدن مرا به قبرستان برای دفن حمل می‌کنند، سپس مرا به گورستان بردند و دفن کردند.

در مدتی که در کربلا می‌زیست، هر روز و شب به حرم مطهر سالار شهیدان (ع) مشرف می‌شد و با گریه و ناله، از حضرت امام حسین (ع) می‌خواست که مبادا قیامت از گناه شمر بگذرد و او را مورد عفو و بخشش قرار دهد من تنها ماندم و نگران که چه بر سر من خواهد آمد؟ ناگهان سگی سفید را دیدم که وارد قبر شد، در همان حال حس کردم که این ‌سگ، همان تندخویی‌ها و رفتارهای خشن من است که به این ‌صورت تجسم یافته و به سراغ من آمده است، در آن هنگام مضطرب بودم و می‌ترسیدم که این ‌سگ به من آسیبی بزند، در همین حال بودم که ناگهان متوجه شدم حضرت سیدالشهدا (ع) تشریف آورد و به من فرمود: نگران نباش، من آن را از تو جدا می‌کنم.»

ملاآقا دربندی و درخواست نبخشیدن شمر از ابی‌عبدالله (ع)

ملاآقا دربندی واعظ متبحر و مشهوری بود که به‌خاطر علاقه و عشق وافر به حضرت سیدالشهدا (ع) زبانزد خاص و عام بود. او آنقدر شیفته عزاداری بر سیدالشهدا (ع) بود که در خواندن مصائب کربلا یا شنیدن آن از کثرت گریه و ناله، به حالت غش و بی‌هوشی می‌افتاد.

در حالات ایشان نوشته‌اند که در اقامه مصیبت حضرت سیدالشهدا (ع) اهتمام فراوانی داشت و بر آن مواظبت می‌نمود. در این ‌امر به‌گونه‌ای بود که در بالای منبر از شدت گریه غش می‌کرد؛ در روز عاشورا لباس‌های خود را از بدن در می‌آورد و پارچه‌ای به خود می‌بست و خاک را به سر می‌ریخت و گِل به بدن می‌مالید و با همان شکل و صورت بر منبر می‌رفت و روضه‌خوانی می‌کرد.

وی شش‌ماه در سال را در ایران و شش‌ماه دیگر را در شهر کربلا به‌سر می‌برد. در مدتی که در کربلا می‌زیست، هر روز و شب به حرم مطهر سالار شهیدان (ع) مشرف می‌شد و با گریه و ناله، از حضرت امام حسین (ع) می‌خواست که مبادا قیامت از گناه شمر بگذرد و او را مورد عفو و بخشش قرار دهد؛ زیرا عقیده داشت حضرت امام حسین (ع) از چنان محبتی نسبت به دیگران برخوردار است که امکان دارد در قیامت، از قاتل خود در کمال بزرگواری و کرامت گذشت کند!

برچسب‌ها