خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: امروز به روایتی سالروز شهادت کریم اهل بیت (ع) است. شهید آیت الله سید محمدباقر صدر از چهرههای درخشان تاریخ حوزه علمیه است. دستیابی آیت الله شهیدصدر به درجه اجتهاد و فقاهت، پیش از بلوغ شرعی در تاریخ شیعه بیسابقه بود. همچنین مرجعیت این فقیه جوان و تقلیدِ مردم عراق و دیگر بلاد عربی از او نیز بسیار حائز اهمیت بود. زیرا او پیش از رسیدن به چهل سالگی از مراجع بزرگ جهان اسلام محسوب میشد.اگر چه شهید آیت الله سیدمحمدباقر صدر، همواره در سنگر جهاد و مبارزه بود، با این وجود، ۲۲ اثر از او به جای مانده است که از آن جمله میتوان به کتاب «امامان اهلبیت؛ مرزبانان حریم اسلام» اشاره کرد.
شهید صدر در کنار نوآوریهای خود در عرصههای گوناگون علمی، در حوزه تاریخ نیز ابداعاتی داشته است. از جمله «رویکرد کلنگر به زندگی اهل بیت (ع)» که در راستای تحلیل سیره و اقدامات امامان (ع) بسیار راهگشاست و در سطح کلان زمینه الگوگیری واقعی از سیره اهلبیت (ع) را فراهم میکند. کلنگری به این معناست که همه اهل بیت را بهمثابۀ یک کل واحد ببینیم که اهداف مشترکی داشتند و بهسان یک زنجیره بههمپیوسته یکی پس از دیگری برای محقق شدن آن اهداف مشترک اقدام میکردند. تفاوت رفتارهای ایشان نیز براساس تفاوت شرایط و اقتضائات زمانه خودشان بوده است که مبتنیبر همان اهداف مشترک هریک اقدامی خاص را در پیش میگرفتند. البته اصل اینکه همه امامان (ع) قواعد رفتاری ثابتی داشتهاند، از باورهای شیعه است، اما روشمندسازی نگاه به سیره اهلبیت بهشکلی کلنگرانه در زمره ابداعات شهید صدر به شمار میآید. این نظریه ایشان در کتاب «امامان اهلبیت؛ مرزبانان حریم اسلام» تبیین شده است. یک هدف ایشان، مصون ساختن امت و دستاوردهای اسلامی دوران پیامبر (ص) از آسیبهای انحراف رویداده در سطح حکومت اسلامی پس از پیامبر است. هدف دوم تربیت و توسعه گروه صالحی که تجسمبخش مفهومی از اسلام باشند که توسط اهل بیت (ع) ارائه میشد و سومین هدف نیز عبارت از بهدست گرفتن حکومت است.
آیت الله سید محمدباقر صدر توضیح میدهد همه امامان این سه هدف را بهترتیب اولویت پی میگرفتند، اما ازآنجاکه این اهداف به شکل تدریجی محقق میشدند میتوان دوران حیات امامان را با همین اهداف تقسیمبندی نیز کرد. در این تقسیمبندی مرحله اول از حیات امامان را دورانی تشکیل میدهد که عمده تلاش اهل بیت (ع) صرف تحقق هدف اول (مصونسازی امت و دستاوردهای اسلامی از خطر انحراف) میشده است، هرچند در همین دوران برای دو هدف دیگر هم اقدام میشده است. این مرحله دوران زندگی امیرالمؤمنین (ع) تا امام سجاد (ع) را دربرمیگیرد.بنابراین مثلاً صلح امام مجتبی (ع) با قیام عاشورا هر دو دقیقاً برای تحقق یک هدف مشترک اتفاق افتاده است و در طول یکدیگر بوده است، نه اینکه اقداماتی بیربط و جدا ازهم بوده باشند. شهید صدر برای درک علت صلح امام حسن (ع) مجموعهای از تفاوتهای زمانه ایشان با زمانه امام علی (ع) و نیز تفاوت شرایط ایشان با دوران امام حسین (ع) را بررسی میکند تا نشان دهد که چگونه صلح امام حسن (ع) بهترین اقدام ممکن برای پیگیری همان اهداف مشترک بود.
پیامبر (ص) برای آگاهسازی امت، خط امامت را طراحی و اعلام کرده بود، اما دور ماندن جایگاه حکومت از شایستگان آن سبب شد که این آگاهسازی با مشکل روبهرو شود. ازاینرو امیرالمؤمنین (ع) پس از آنکه مردم به ایشان برای حکومت رو آوردند در پی این بود که بیش از هرچیز این مسئله را برای مردم روشن سازد که یک خط اصیل در اسلام وجود دارد که درگیری آن با سایر خطوط درگیری شخصی یا قبیلهای یا بر سر مسائل غیررسالتی نیست. باید توجه داشت که امتی که با امیرالمؤمنین بیعت کرد با آن حضرت بهعنوان امام منصوب از طرف خداوند بیعت نکرد، بلکه صرفاً بهعنوان یکی از صحابه پیامبر (ص) با آن حضرت بیعت کرد.
شهید صدر این علل را به شکل مفصلی توضیح میدهد و بیان میکند که چه شد امت به علی و رسالتمدار بودن او شک کرد. این شک ریشه در واقعیت بیرونی نداشت، بلکه در ضعفهای روحی و اخلاقی امت و خستگی آن از سالها نبرد و جهاد ریشه داشت. شهید صدر در ادامه نشان میدهد چطور همین شک در زمان امام حسن (ع) عمق پیدا کرد و چرا امام حسن (ع) برخلاف امیرالمؤمنین (ع) که با معاویه جنگید، با او صلح کرد. از سوی دیگر شرایط دوران امام حسن (ع) با شرایط دوران امام حسین (ع) هم متفاوت بود. چون در آن دوران دیگر این شک درمان شده بود، اما دوران حکومت بنیامیه مردم را به بیماری دیگری مبتلا کرده بود که حالا سیدالشهدا (ع) باید آن را درمان میکرد: بیماری مرگ وجدان!
درواقع در دوران امام حسن (ع) مردم دچار مشکل آگاهی و باور بودند. یعنی به رسالتمدار و پاک بودن خط علوی که در امام حسن (ع) مجسم میشد شک داشتند. ازآنجاکه شک امت ریشه در ضعفهای اخلاقی و القائات نفسانی آنها داشت، تبیینها و روشنگریهای کلامی و هشدارها و نهیبهای مکرر امیرالمؤمنین (ع) و امام حسن (ع) در آنها کارگر نبود. ازاینرو امام حسن (ع) مجبور شد برای ایجاد آگاهی در امت و ازبینبردن این شک، امت را با واقعیت مواجه کند تا با تجربه خط منحرف در حکومت، خودش تفاوت میان خط علوی و اموی را درک کند و سپس با آگاهی کامل، آماده مبارزه با خط منحرف شود. درواقع وقتی امت به امام شک میکند و به سخن او گوش نمیدهد، راهی جز این نیست که امام با ابزار تجربه، به امت آگاهی بدهد. البته نقش امام در این میان رها کردن میدان نیست؛ بلکه کاری میکند که امت با کمترین آسیب ممکن با این تجربه مواجه شود.
به زعم شهید آیت الله سید محمدباقر صدر، امام حسن (ع) میتوانست برای اینکه امت با این تجربه مواجه شود، مسیر جنگ نظامی را تا آخرین قطره خون و شهادت پیش ببرد. راه دیگر هم این بود که مسیر جنگ نظامی را متوقف کند و راه را برای حکومت معاویه باز کند. با اینکه با هر دو این اقدامات امت با داغی خط انحراف رودررو میشد، اما ایشان، راه دوم را برگزید. انتخاب این راه براساس محاسبه بیشترین دستاورد ممکن با توجه به شرایط واقعی امت و نیز نقشی بود که امامان (ع) برای تحقق اهدافشان در امت ایفا میکردند.