به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «پرسش و پاسخهای دانشآموزی (قرآن)» اثر محمود معظم در ۹۶ صفحه در مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی تهیه و به همت مؤسسه بوستان کتاب به چاپ رسید.
یکی از تفاوتهای انسان با دیگر مخلوقات، امکان پرسش و تفکر است. به همین علت، انسان همیشه در مورد موضوعات مختلف در حال پرسشگری است؛ از جمله در مورد آغاز و پایان آفرینش و فلسفه زندگی و سبک زندگی درست. این امکان و توانایی را خداوند درون انسان قرار داده و پرسشگری را حق انسان بلکه وظیفه او میداند؛ چنان که در قرآن کریم فرموده: «اگر نمیدانید، از آگاهان بپرسید». مجموعه حاضر پاسخ به برخی پرسشهای دانش آموزان را در بر دارد که با محوریت اخلاق گردآوری شده است.
پرسش و پاسخ از راهکارهای قرآنی برای کشاندن قاری خود به تفکر و سپس هدایت است؛ سؤالاتی که در مورد وجود پروردگار، هدفداری خلقت، عبث و بیهوده نبودن خلقت انسان، معاد، نبوت، هدایت الهی و اخلاق پرسیده شده است. پر واضح است طرح چنین موضوعاتی با روش پرسش و پاسخ، نشان از کارآمدی و اثربخشی این روش دارد. گویا وقتی از انسان سوال میگردد، به چالش کشیده میشود و خود درصدد پاسخ برمیآید و وجدانش درگیر میشود و تا به پاسخی که او را آرام کند، دست نیابد، نمیآساید.
ساختار اثر
اهم مباحث این کتاب عبارتند از: کفایت قرآن از منابع دیگر دینی، امکان تحدی در قرآن، تطبیق ترتیب قرآن معاصر با صدر اسلام، آیه «لا اکراه فی الدین» و قتل مشرکان، جایگاه پسر و دختر در قرآن و نجاست سگ و حرمت موسیقی در قرآن.
برشی از اثر
* آیه «لا اکراه فی الدین» و قدر مشرکان
پرسش
در آیات قرآن آمده که «مشرکان را بکشید و هر جا در کمین آنها باشید». یه جا هم اومده «لا اکراه فی الدین». پس تکلیف چیست؟ چرا قرآن گفته کافران را گردن بزنید؟ یعنی اگه کافری نخواد مسلمون بشه، باید کشته بشه؟ مگه توی اسلام به آزادی مردم تأکید نشده؟
پاسخ
قرآن کریم مجموعه کامل از تعالیم و ارزشهای هدایتی برای انسان است و در برداشت از قرآن باید این مجموعه با هم در نظر گرفته شود. از طرفی قرآن کریم که کلام خداوند حکیم و داناست، تعالیمش همه همراه حکمت و مصلحت است و هیچکدام با دیگری تنافی و تضادی ندارد. در مورد آیاتی که شما اشاره کردهاید، هیچ تنافی و تضادی بین آنها نیست. با مطالعه مطالبی که در ادامه بیان میشود، این تنافی نداشتن و نیز منظور و مفهوم از کلام الهی روشن میشود. در اینجا دو موضوع مطرح است و باید هر کدام را به طور مستقل و جداگانه بررسی کنیم.
موضوع اول: مسلمان شدن و دعوت به اسلام
قرآن کریم در این زمینه میفرماید:
«...... لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ.....؛ در پذیرفتن دین، اکراه و اجباری نیست، [زیرا] راه درست از راه انحرافی روشن شده است».
پیام آیه این است که کسی را به زور وارد اسلام نکنید، زیرا ایمان و اعتقاد، قلبی و درونی است و اجبار و زور فایدهای ندارد؛ راه هدایت و رشد هم مشخص و معلوم است و کسی که ایمان را بر میگزیند یا کسی که کفر را انتخاب میکند، هر دو آزادند و بر اساس اختیار خودشان چنین انتخابی کردهاند. پس راه دعوت به دین، زور و اجبار نیست، بلکه راهنمایی و رشد فکری و آگاهی است.
البته این آیه که میفرماید «کسی را به زور وارد اسلام نکنید»، معنایش این نیست که کافر شدن، جایز و درست است؛ یعنی هر کس بخواهد، میتواند کافر باشد و اشکالی ندارد. خیر، این آیه فقط در مقام نحوه پذیرش دین و اعتقادات است و در این خصوص میفرماید که نحوه پذیرش دین، اجباری و زوری نیست.
موضوع دوم: پیمان شکنی کافران و دشمنی و جنگ با مسلمانان
مسلمانان در مدینه و طی سالیان زیادی با غیر مسلمانان و مشرکان همزیستی داشتند. مسلمانان با آنها پیمان بسته بودند که هیچگاه علیه اسلام با کافران همپیمان نشوند و در دشمنی و جنگ با مسلمانان، کافران را کمک نکنند. تا زمانی که آنها بر سر عهد و پیمانشان بودند، مسلمانان نیز با آنها هم پیمان بودند تا آنکه شواهد و قرائنی آشکار شده بود که مشرکان، آماده و منتظر فرصت اند تا پیمان و عهد خود را نقض کنند و به مسلمانان بتازند. اینجا بود که آیات جهاد نازل شد و دستور جهاد با آنها را صادر فرمود.