به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام والمسلمین سید محمدباقر علوی تهرانی کارشناس مذهبی در مسجد حضرت امیر (ع) به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت: سید الشهدا (ع) در ۲۸ رجب سال ۶۰، هنگام ترک مدینه این آیه را تلاوت فرمودند: فَخَرَجَ مِنْها خَائِفاً یَترَقَّبُ. ایشان با خواندن این آیه دلیل خروج از مدینه را ناامن بودن آن بیان کردند. این، اوج مظلومیت است که امام حسین (ع) در زادگاه خود ترسان است. اما مانند پسر زبیر از بیراهه نمیرود. از بیراهه رفتن روش سیاستمداران و خلاف شأن امام است. در ضمن مردم وقتی کاروان سید الشهدا (ع) را میبینند سوال میکنند: چه شده که سید الشهدا (ع) دارند با این شرایط مدینه را ترک میکنند؟ این جنبه تبلیغی دارد؛ و برای فهم عموم مطلوب حضرت در دیده شدن است.
وی با بیان اینکه یزید با دیدن سرپیچی ولید او را عزل کرد عنوان کرد: ولید بر خلاف عبدالله بن زبیر، هیچ جمعیتی را به دنبال امام نفرستاد و برای یزید نوشت: عبدالله بن زبیر فرار کرد؛ و امام حسین (ع) از مدینه خارج شد. یزید به ولید نوشت: به عبدالله بن زبیر کاری نداشته باش. اما امام حسین (ع)؛ یا باید بیعت کند و یا باید َسر او را برای من بیاوری. ولید نتوانست، و یزید او را عزل کرد.
علوی تهرانی درباره ملاقات امام با عبدالله بن مطیع گفت: در طول مسیر سید الشهدا (ع) با عبدالله بن مطیع دیدار کردند. او در بین راه ملک وسیعی داشت و حضرت را به آنجا دعوت کرد. عبدالله در حال حفر چاه به آب رسید. ظرف آبی را از آنجا آورد و به امام تعارف کرد و گفت: از این آب میل کنید. میخواهم باقیمانده آن را در چاه بریزم، تا برکت پیدا کند. او به حضرت گفت: هرگز به کوفه نزدیک نشوید. کوفه جایی است که پدر شما را کشته، و برادرتان را تنها گذاشتند. اما از مکه جدا نشو! اگر امویان موفق به قتل شما شوند، دیگر کشتن بقیه هیچ سختی ندارد.
این کارشناس مذهبی درخصوص علت سکونت سید الشهدا (ع) در مکه بیان داشت: امام سوم شعبان وارد مکه شدند؛ انتخاب مکه توسط حضرت دو دلیل داشت: یک، مکه مکانی امن است و کسی به آنجا تعرض نمیکند. دو، مسلمانها در آستانه موسم حج و عمره هستند و آمدن آنها به مکه برای امام مطلوب است. چون میتواند با همه ملاقات کرده، و آنها را از هدف خود آگاه کند. امام در مکه، سه کار انجام دادند: نماز را جماعت میخواندند تا ملاقات مردمی شکل بگیرد. به این ملاقاتها تداوم بخشیدند. و به بعضی از مناطق، نامه نوشتند.
وی افزود: والی مکه به یزید گزارش داد که امام حسین (ع) اینطور عمل میکند. یزید برای جلوگیری از اقدامات سید الشهدا (ع) به برخی از جمله عبدالله بن عباس نامه نوشت. یزید به عبدالله نوشت: امام حسین (ع) و عبدالله بن زبیر از بیعت با من خودداری کرده و به مکه گریختهاند. عبدالله بن زبیر به زودی کشته میشود. اما من امام حسین (ع) را دوست میدارم. او باید از کارهایی که کرده نزد شما عذر بخواهد. برخی شیعیان عراق با او مکاتبه کرده و او را به خلافت آرزومند نمودهاند. او را از دامن زدن به فتنه منصرف کن. یزید و بنیامیه اصرار دارند که اهداف انحرافی ایجاد کنند.
علوی تهرانی ادامه داد: ابن عباس به یزید پاسخ داد: نامهات رسید. پسر زبیر مردی از ما بریده. هر چه درباره او میخواهی، انجام بده. اما امام حسین (ع) وقتی به مکه آمد من سبب آن را از او پرسیدم. او پاسخ داد: کارگزاران تو در مدینه با او بد رفتاری کرده و نقشه قتلش را داشتهاند. پس به عنوان پناهخواهی، به حرم اَمن الهی آمده است. من به دیدار او رفته و با او در این باره سخن خواهم گفت.
این کارشناس مذهبی با تاکید بر اینکه تقابل امام با یزید، تقابل اسلام با شرک است گفت: ابن عباس به امام گفت: شما چه میکنید؟ حضرت آیۀ ۴۱ یونس را قرائت کردند. یعنی: تقابل من با یزید، تقابل اسلام با شرک است. آنها مناسک را انجام میدادند اما دین آنها منهای حجّت خدا بود.
وی درخصوص نامهنگاری امام به شیعیان خود در بصره بیان داشت: امام برای شیعیان خود در بصره نامهای نوشتند و توسط سلیمان بن ابیرزین آن را ارسال کردند. مضمون نامه چنین است: ما از همه مردم به جایگاه پیغمبر شایستهتر بودیم. اما این قوم، ما را کنار زدند. اکنون شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر او دعوت میکنم. زیرا سنّت مُرده، و بدعت زنده شده است.
علوی تهرانی در زمینه ماجرای سادهانگاری یک شیعه، و پیش آوردن یک جریان خطرناک علیه سید الشهدا (ع) خاطرنشان کرد: همه شیعیان، نامهها را مخفی کردند به جز منذر بن جارود که تصوّر کرد این دسیسه عبیدالله است. لذا نامه را پیش عبیدالله برد. سادهانگاری او، تبدیل شد به یک جریان خطرناک علیه امام و سبب شد امام حسین (ع) شروع به یارگیری کند.