به گزارش خبرنگار مهر، معمولاً دولتها برای مقابله با افزایش قیمت و تورم، اقدام به سرکوب قیمتها و تعیین دستوری نرخ میکنند تا کالاها با قیمت پایینتر به دست مردم برسد با این حال طبق پیشبینی کارشناسان این اقدام نه تنها تاکنون به تثبیت قیمت کالاها کمکی نکرده بلکه خود به عاملی برای جهش تقاضا و التهاب بیشتر بازار، رانت و دلال بازی و خروج بازار از فرایند طبیعی خود تبدیل شده است چراکه قیمتگذاری دستوری رابطه ذینفعان را از وضعیت تجاری شفاف خارج و در چارچوبهای دستوری غیرقابل اجرایی قرار داده است با این حال هیچگاه عرضه و تقاضا در چارچوب دستورات محدود نشده و در نهایت به ضرر یک حلقه از زنجیره در جریان بوده است.
در واقع همین قیمت گذاری دستوری کافی است تا شاهد دو نرخ در بازار باشیم، یک نرخ دولتی و دیگری نرخ بازار؛ از همین نقطه است که درهای دلالی و رانت به سود عدهای فرصت طلب باز میشود که تاکنون مصادیق زیادی از این سوداگری را نیز در بازارهای مختلف شاهد بودیم.
دخالتهای دولت
تا اوایل سال ۱۴۰۱ فرآیند قیمتگذاری کالاها به این شکل بود که تغییر قیمت ۵۰ قلم کالای اساسی، حساس و ضروری مشمول قیمتگذاری پیشین، مستلزم طی فرایند قانونی بود. در اصل این ۵۰ کالا که گوشت قرمز، گوشت مرغ، لبنیات، روغن موتور، پوشاک و لوازم خانگی از جمله آنها بود، کالاهای اساسی بودند که از نظر سازمان حمایت در سبد خانوار نقش بالایی داشتند. بنابراین اگر تولید کننده یا صاحب کالایی میخواست قیمت این ۵۰ کالا را تغییر دهد، اول باید مستندات تغییر قیمت را به سازمان حمایت ارائه میکرد تا کارشناسی و بعد در ستاد تنظیم بازار ابلاغ شود تا افراد بتوانند افزایش قیمت دهند.
اما مرداد ماه سال ۱۴۰۱ نامهای از حسین فرهیدزاده، رئیس سازمان حمایت تولیدکنندگان و مصرف کنندگان، به معاونان وزارت صمت منتشر شد که بر اساس آن مقرر شده بود درخواست افزایش قیمت کالاها در دفاتر تخصصی وزارت صمت و جهاد کشاورزی، سازمان حمایت، کمیسیون اقتصادی دولت و ستاد تنظیم بازار بررسی و تأیید شود و در نهایت به تأیید رئیس جمهوری برسد.
البته این موضوع منتفی شد اما بخشی از آن در حال اجراست؛ به عنوان نمونه فرهیدزاده اواخر سال ۱۴۰۱ درباره نتیجه درخواستهای افزایش قیمت، گفته بود که هر کالایی که درخواست افزایش قیمت دارد، مستندات خود را برای سازمان ارسال میکند. ابتدا دفاتر تخصصی وزارت صمت و وزارت جهاد کشاورزی این درخواست را بررسی میکنند و اگر تشخیص دادند که درست است، سازمان حمایت صورتهای مالی را بررسی میکند. اگر مجوزی برای افزایش قیمت بگیرند میتوانند قیمتهای جدید را اعمال کنند. اما اگر مجوزی دریافت نکردند، افزایش قیمت پذیرفته نیست.
محدودیت قیمت گذاری دستوری در جریان برنامه هفتم
در این بین نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جریان بررسی جزئیات لایحه برنامه هفتم توسعه رأی به محدودیت قیمت گذاری دستوری دادند تا در طول اجرای برنامه هفتم، اغلب کالاهای ایرانی از گزند نظام قیمت گذاری آسیب نبینند.
پس از تصویب برنامه هفتم در شورای نگهبان و ابلاغ از سوی دولت، بنابراین به صورت رسمی قیمت گذاری دستوری در قالب برنامه هفتم توسعه لغو شده است؛ طبق بند ث ماده ۴۸ قانون برنامه هفتم توسعه «به منظور توسعه اشتغال و رشد اقتصادی از طریق سرمایهگذاری بخش خصوصی و تعاونی قیمتگذاری دولتی به استثنای کالاهای اساسی یارانهای و کالاها و خدمات انحصاری و عمومی ممنوع است.»
در تبصره این ماده نیز آمده است که «کالاهای اساسی یارانهای، کالاهایی است که از یارانه مستقیم ارزی یا ریالی مانند پرداخت مستقیم بخشی از قیمت کالا توسط دولت برخوردار شدهاند.»
لغو قیمت گذاری دستوری منجر به شفافیت میشود
به اعتقاد کارشناسان هر زمان که قیمتگذاری دولتی بر کالایی انجام شود، موازی با آن قیمتی بهعنوان قیمت بازار آزاد که فاصله عمیقی با قیمت تعیینشده دولتی دارد، ظاهر و در پی آن بازار با دو نرخ متفاوت یک کالا روبهرو میشود. در چنین شرایطی همین دو نرخی شدن کالا سرمنشاء فساد، رانت و احتکار کالاها را فراهم میآورد. شاهد این مدعا ظهور و بروز دلار ۴۲۰۰ تومانی بهعنوان ارز ترجیحی برای تأمین واردات کالاهای اساسی بود که علاوهبر ایجاد رانت و فساد و تضییع حقوق افراد جامعه، موجب شد تا بازار آزاد قیمتها در برابر نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی هویدا شود. ظهور بازاری که مشکلات فراوانی را هم برای اقتصاد کشور و هم اقتصاد خانوارها به وجود آورد.
بر این اساس آثار مثبت خروج قیمتها از دستورات دولتی، نه تنها به شفافیت انجام امور معاملات در بازار و تقویت بخش خصوصی در فعالیت بنگاههای اقتصادی و مراکز تولید و خدمات منجر میشود، بلکه نحوه مدیریت بازار نیز به شیوه فعالیت کنونی کشورهای توسعه یافته و بازارهای بینالمللی تغییر میکند.
بنابراین تصویب حذف قیمت گذاری دستوری در برنامه هفتم توسعه، موجب خواهد شد که دیگر بخشها چون بخش تعاون و خصوصی از حاشیه به متن آمده و در اقتصاد بیش از پیش مورد توجه قرار گیرند. از طرفی با این اقدام شفافیت در انجام معاملات در بازار ایجاد خواهد شد.
بر همین مبنا نیز در طول اجرای برنامه هفتم حاکمیت مکانیزم عرضه و تقاضا، تعیینکننده قیمتها در بازار میشود و دولت برای تعیین قیمت فقط مجاز به نرخگذاری دستوری کالاهای اساسی و انحصاری است. به دنبال اجرای این مهم، سیاستهایی مانند قیمتگذاری دستوری که طی سالهای متمادی باعث خارج شدن بخش خصوصی واقعی از حوزههای حساس اقتصاد کشور، پسرفت بخش تولید، آشفتگی بازار و همچنین ایجاد رانت و فساد شده است، بیمعنی خواهد شد.
از سوی دیگر تعیین قیمت کالاها و خدمات انحصاری نیز توسط شورای رقابت بهعنوان مصادیق بازارهای انحصاری، تشخیص داده میشوند. تعیین قیمت خدمات عمومی هم که دولت تنها عرضهکننده آنهاست و تولید و عرضه آن نیز در تملک و اختیار خودش است همچنان در دست دولت باقی میماند. بهعنوان نمونه تعیین قیمت خدمات آب، برق، گاز، نان یا کالاهایی که یارانهبگیر هستند از سوی دولت مشخص خواهد شد چراکه این کالاها در انحصار خود دولت قرار دارند.
البته نکتهای که نباید فراموش کرد آن است که در چنین شرایطی ضرورت افزایش دوچندان نظارت بر بازار، توجه به چگونگی فعالیت بخش تولید، فروش و توزیع کالا را میطلبد، چه اگر بازار به حال خود رها شود این احتمال وجود دارد که هر کدام از این بخشها به نفع خود کار کند و بازار به زیان مردم آشفته شود. آشفتگیای که در پی قیمتگذاری دستوری، سالهای سال شاهد آن بودیم که هم تولیدکننده و هم عرضهکنندگان کالا پس از تعیین قیمت یک کالا شروع به فعالیت غیرشفاف میکردند.