به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «ره نامه»، مجموعه ۴۰ جلدی منتشرشده توسط انتشارات انقلاب اسلامی وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی)، است که به موضوعات گوناگونی میپردازد و درواقع حاصل بیانات در موقعیتهای مختلف است. علیرضا بیاباننورد سروستانی عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز به مناسبت محرم ۱۴۴۶ نگاهی تألیف گونه به جلد ۱۲ این مجموعه که با عنوانره نامه :۱۲ ویژه عاشورا داشته است که در ادامه میخوانید:
حرکت امام حسین (ع) برای اقامه عدل و حق بود و درواقع محرم نمایشگر ماجرای عظیم هجرت است، چون دین خدا فقط به ایمانی قلبی و سلسله اعمال فردی خلاصه نمیشود و این دین باید در قالب زندگی و نظام اجتماعی مردم نمود پیدا کند؛ و بتواند حیات اجتماعی، زندگی اقتصادی، جنگ و صلح، روابط فردی و روابط بینالمللی را تنظیم کند، ازاینرو بعثت بدون هجرت کامل نبود. هجرت حسین بن علی (ع) از مدینه به مکه و از مکه به کربلا و وقوع آن قیام خونین ادامه هجرت پیامبر (ص) بود. آن اوضاع دین از سیاست جداشده و گرچه در زندگی مسلمانان و اعمال عبادی و فردی درخطر نبود، اما حاکمیت اسلام، قدرت سیاسی اسلام و زمامداری برمبنای احکام اسلامی مورد تهدید واقعشده بود و درواقع حرکت حسین بن علی (ع) حرکتی بر ضد جدایی دین از سیاست بود. از طرف دیگر در آن دوران نظامی فاسد، در رأس قرارگرفته بود و عدالت اجتماعی که هدف مهم اسلام بود بهکلی فراموششده بود. علیرغم آنکه قیام تکلیفی همگانی بود امام حسین (ع) با عدهای محدود به پا خاستند. زمانی که همگان تن به زندگی نقد و راحت داده بودند، ایشان باهدف ایجاد نظام اسلامی تلاش کردند و همان بود که گرچه بافاصله زمانی، پیروزی نهضت انقلاب اسلامی را به دنبال داشت.
ویژگیهای امام حسین (ع) در کلام رهبر انقلاب
امام حسین (ع) بهعنوان پیشوا و الگوی بزرگ و درخشان اسلام بزرگترین شاخصی است که میتواند راهنمای بشریت باشد. از ابتدای حرکت ایشان از مدینه تا شهادت در کربلا، معنویت و عزت، در عین عبودیت، تسلیم مطلق در برابر خداوند را میتوان در وجودشان مشاهده کرد. او هرگز با دعوتهای فراوان از کوفه و عراق دچار غرور نشد. همواره در میدانهای گوناگون جنگ، میدانهای اجتماعی و میدان سیاست، غمگین، مضطرب و نگران نشد و محکم دل و استوار بود و این همان عزت الهی است که تا لحظه آخر، با چهرهای شاد و مصمم که حاکی از عزم و اراده و توکل به خداوند بود، پیش رفت. شخصیت امام (ع) دارای دو وجههی جهاد و شهادت و وجههی معنوی و عرفانی است که اولی را در حادثه کربلا و دومی را بهخصوص در دعای عرفه میتوان یافت. اخلاص، بعد دیگری از ابعاد وجودی اباعبدالله را به نمایش میگذارد. ایشان وظیفه الهی را همواره رعایت و بههیچوجه منافع شخصی و گروهی و انگیزههای مادی را در کار دخالت نمیدادند. اعتماد به خداوند از خصیصههای مهمی است که دقیقاً در صحرای کربلا میتوان شاهد آن بود. خصوصیت دیگر، شناخت «موقع» بود امام حسین (ع) هیچگاه در فهم «موقع» اشتباه نکردند و علیرغم آنکه پیش از حادثه کربلا ۱۰ سال امامت و مسئولیت با ایشان بود، بهمجرداینکه فرصت پیش آمد «موقع» آن را شناخت و آن را از دست نداد. همت والا در خودسازی از موارد مهم دیگر ابعاد شخصیتی ایشان بود و علیرغم آنکه ایشان از نعمت فرزندی پیامبر (ص) و امام علی (ع) حضرت فاطمه زهرا (س) بهرهمند بودند و در دامان آن خانه و خانواده پرورشیافته بودند، به اینها قانع نشد و با عبادت و تضرّع، توسل و اعتکاف در حرم پیامبر (ص) و ریاضت معنوی و روحانی، ازیکطرف در نشر علم و معارف و مبارزه با تحریف که در آن زمان بزرگترین بلای معنوی در عالم اسلام بود و از طرف دیگر بسیار کوشید در عرصههای تهذیب نفس، عرصه فرهنگی که مبارزه با تحریف، اشاعهی احکام الهی و تربیت شاگرد انسانهای بزرگ همراه بود، عرصه سیاسی که آن زمان عرصه امربهمعروف و نهی از منکر بود، بسیار فعال و مؤثر بودند.
شرایط جامعه در نیمه دوم قرن اول (در زمان قیام امام حسین (ع))
حکومت پیامبر اکرم (ص) مبتنی بر عدل بود و بر توحید و عبودیت، علم و معرفت، محبت و ارتباط و اتصال و رفق و مدارا بود و هم در ظاهر و هم در باطن حکومتی آراسته بود و در این نوع حکومت انسانهای باتقوا، پاکدامن، عالم و با بصیرت، فعال و بانشاط و متحرک و رو به کمال پرورش مییابد؛ اما باگذشت ۵۰ سال، نام اسلامی بود اما باطن دیگر اسلامی نبود و حکومت ظلم جای عدل را گرفت و تبعیض و دودستگی و شکاف طبقاتی و جهل حاکم شد و امامت با پیشوایی روحی و معنوی و پیوند عاطفی و اعتقادی با مردم، جای خود را به سلطنت یعنی حکومت زور قدرت و فریب داد. اگر دوره زندگی امام حسین (ع) را به سه دوره حیات پیامبر (ص)، دوران جوانی (دوران ۲۵ ساله تا حکومت امام علی (ع))، دوران فترت ۲۰ ساله تا حادثه کربلا تقسیم کنیم، دوره اول به پرورش ایشان در دامان پیامبر (ص) برمیگردد، دورهای که حضرت رسول (ص) ازایشان را بهعنوان سرور جوانان اهل بهشت یاد میکنند. دوره دوم ما با حسین (ع) جوانی بالنده عالم و شجاع در جنگها شرکت میکند روبهرو هستیم و دورهای که او را با مشارکت در کارهای بزرگ، عظمت، بخشندگی میشناسند و همگان برای او و برادرش امام حسن (ع) احترام قائلاند و در مقابلش تعظیم، تبجیل، تجلیل میکنند و نامش را به عظمت میآورند.
و اما دوره پس از شهادت امیرالمؤمنین (ع) دوره غربت اهلبیت (ع) است. در این دوران ۲۰ ساله، ایشان بهعنوان امام معنوی همه مسلمانان، محل ورود و تحصیل علم، مورداحترام است. ایشان در مدینه دارای شخصیتی محبوب، بزرگ، شریف، نجیب اصیل و عالم است؛ اما در همین زمان است که جامعه اسلامی در طول این ۵۰ سال از معنویت و حقیقت اسلام تهی شده است و دارای ظاهری اسلامی است. اما باطنش از اسلام تهی است و در شرایط خطرناکی به سر میبرد؛ اما از مسائلی که عامل اصلی حادثه کربلا را با خود به دنبال داشت رواج دنیاطلبی، فساد و فحشاء بود و از طرف دیگر پیروان حق و حقیقت کمکم از سرنوشت دنیای اسلام اعراض کردند و نسبت به آن بیتوجه شدند و این شد که کمکم جامعه به سمت انحراف حرکت کرد. بسیاری از مسلمانان از حوادث پس از رحلت حضرت رسول (ص) تحلیل درستی نداشتند و همین باعث شد حکم و حکومت به دست کسانی بیفتد که حداقل شباهت را به حضرت (ص) نداشتند و خواص هم به دلیل منافع شخصی یا تحلیلهای ناصحیح هیچ عکسالعملی نشان ندادند و حکومتی که پیامبر (ص) آوردند تا مردم را به توحید پاکیزگی، عدالت، سلامت، اخلاق و صلاح عمومی سوق دهند، در مسیری قرار گرفت که دقیقاً نقطه مقابل آن بود تا جایی که حتی دستهدسته مردم، علما زهّاد، نخبگان و سیاستمداران حتی با آنها بیعت هم میکردند.
اهداف قیام عاشورا در کلام رهبر معظم انقلاب
هدف اصلی قیام عاشورا بازگرداندن جامعه به خطّ صحیح بود. امام حسین (ع) با «موقع» شناسی، زمان صحیح را تشخیص دادند. ایشان با قیام خود درصدد بودند واجب بزرگی را که عبارت از تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی و قیام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه اسلامی بود را انجام دهد و این خود مصداق بزرگ و بارز امربهمعروف و نهی از منکر است. البته این کار گاهی به نتیجه حکومت میرسد نظیر قیامی که امام خمینی (ره) به تأسی از امام حسین (ع) کرد وگاهی هم به نتیجه شهادت میرسد. حال چرا امام بهجای عبادت و تبلیغ در گوشهای از بلاد اسلامی یعنی مدینه و قیام را انتخاب کردند؟ امام (ع) بهقصد تشکیل حکومت حقّهی علوی حرکت کردند اما میدانستند که در آن شرایط تشکیل حکومت ممکن و مقدور نبود. بااینوجود راه شهادت یعنی حرکت به دنبال هدف مقدسی که واجب و راجح است را انتخاب کردند، راهی که ممکن بود در آن شهادت هم باشد و این مفهوم صحیح شهادت در اسلام است.
هدف اصلی امام (ع) و هدف حرکت ایشان اقامه عدل و برداشتن نمادهای ظلم و زورگویی و فساد و درواقع سرکوب طاغوت بود. امام با دعوت مردم عراق، بهقصد حکومت پاسخ دادند؛ اما هدف ایشان علاوه بر آن سرکوب قدرتهای طاغوت بود، چه با گرفتن حکومت و چه با شهادت و دادن خون. امام (ع) از عواقب سکوت و سکون مطلع بودند و از همین رو با قیام خود مؤید ظلم و فساد نشدند و از زبان امام سجاد (ع) میتوان گفت: فکر کن اگر نمیرفتیم چه میشد! بله اگر نمیرفتند جسمها زنده میماندند، اما حقیقت نابود میشد، روح ذوب میشد، وجدانها پایمال میشده، خرد و منطق در طول تاریخ محکوم میشد و حتی نام اسلام هم نمیماند. امام حسین (ع) از تمام راهها برای حفظ میراث عظیم اسلام بهره بردند. تبیین و انذارِ، تحرک تبلیغاتی، بیدار کردن و حساس کردن وجدانهای عناصر خاص و در انتها نیز ایستادگی در مقابل انحرافی بزرگ با قصد مجاهدت باجان و با این ایثار کامل، اسلام را حفظ کردند و فقط این حادثه بود که میتوانست جلوی انحراف عظیم اسلام را بگیرد و این است فداکاری امام حسین (ع).
شهید و شهادت در ره نامه انقلاب اسلامی
شهادت و ایثارگری موتور محرکه جامعه است و نباید از آن غافل شهادت را از منظرگاههای مختلف میتوان دید، یک منظرگاه ارزش آن در پیشگاه پروردگار است که هیچ ارزشی از آن بالاتر نیست. اینکه انسان به دست خود بااراده و اختیار خود جان و هستیاش را فدای یک آرمان بزرگ و والای الهی کند. درواقع شهادت بزرگترین لطف خدا به شهید است. از بعد دیگر شهادت درواقع محصول تلاش امت جمعی است که از مجاهدت پدر و مادر شروع میشود و به شهادت ختم میشود و حتی پسازآن نیز ادامه مییابد. اما از بعد سوم عظمت آن بیشتر نمایان میشود و در پیشرفتهای عظیم هر ملتی نقش ایفا میکند و هر ملتی که به شهادت متکی شد همیشه سربلند است و هیچ قدرتی بر آن ملت غلبگی نخواهد داشت؛ و از بعد دیگر، همگان باید پاسدار خون شهید باشند، چون شهدا برای خداوند مجاهدت کردند و در این راه شهید شدند تا حاکمیت دین خدا برقرار بماند. شهادت نعمت و هدیه خداست که همیشه باارزش است و حاصل فداکاری درراه خداست در برخی زمانها بزرگتر و مهمتر و باارزشتر هم میشود، مثل شهادت در صدر اسلام شهادت، در زمان سیدالشهدا که اگر نبود حقیقتاً محصول زحمات پیامبر از بین میرفت؛ اما مهمترین قسمت ماجرا حفظ راه و یاد شهدا و پاسداری از خون شهید است و گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهید از خود شهادت کمتر نیست.
عبرتهای عاشورا در ره نامه عاشورا
زندگی پنجاهوچندساله امام حسین (ع) و شهادت ایشان همه و همه درس است؛ اما درس حادثه عاشورا به امت اسلامی آن است که برای حق عدل، اقامه عدل و مقابله با ظلم باید همیشه آماده بود و امت و جامعه اسلامی نباید هیچگاه ماجرای عاشورا را بهعنوان یک عبرت و پرچم هدایت ازنظر دور بدارد و اگر این حادثه مهم نبود و این فداکاری عظیم در تاریخ اسلام پیش نمیآمد و این تجربه و درس عملی به امت اسلام داده نمیشد، یقیناً اسلام دچار انحرافی شبیه آنچه ادیان قبل از اسلام دچار آن شدند میشد. گرچه مصیبت و خسارت عاشورا سنگین است اما این حادثه آنچنان بزرگ است که تحمل این حوادث سخت را بر کسی چون حسین بن علی (ع) ویاران و خانواده او آسان میکند. جوهر حادثه عاشورا آن است که حسین بن علی (ع) برای نجات اسلام قیام کرد و هیچکس یاری گر او نبود و حتی همه سعی در منصرف کردن او داشتند «آقا شما هم قیام نکنید! به جنگ بایزید نروید!» و این عبرت عجیبی در تاریخ است که آنجا که بزرگان میترسند، دشمن چهره خشنی از خود نشان میدهد، آنجاست که جوهر باطن افراد شناخته میشود و در اینجا تنها حسین بن علی (ع) بود که تصمیم، عزم و جرئت ایستادگی داشت و درنهایت تنها هفتادودو نفر با او همراه شدند.
درواقع دو عامل، عامل اصلی گمراهی و انحراف در آن زمان بود: یکی دور شدن از ذکر خدا که مظهر آن نماز است و فراموش کردن خدا و معنویت، توجه، ذکر، دعا و توسل و دوم پیروی از شهوات و دنبال کردن هوسها ازجمله دنیاطلبی. نظام اسلامی، باایمانها، همتهای، بلند مطرحشدن آرمانها، اهمیت دادن و زنده نگهداشتن شعارها به وجود میآید، حفظ میشود پیش میرود و بیتوجهی به آنها باعث تغییر معیارها و انحطاط میشود در این زمینه باید مراقب ارتجاع یعنی رجعت به عقب یا ارتداد یعنی برگشتن، عقبگرد، خسران و از دست دادن دستاوردها بود و در این باب در قرآن احادیث و تاریخ زیاد صحبت شده است. عبرت واقعی عاشورا آن است که انسان ببیند آنهم در جامعهای که پیامبر (ص) در مورد ایشان گفته بود ایشان سید شباب اهل جنت هستند با آن وضع فجیع شهید شدند و دختران پیامبر (ص) را آنهم در جامعه اسلامی جلوی چشم مردم کوچه و بازار بگردانند و به کسی چون حضرت زینب (س) اهانت کنند این همان عبرت است و از درس بالاتر است و این همان نگاه به اعماق و ریزهکاریهای تاریخ و حوادث است.
پس از عاشورا و وظایف زینب گونه
محرم فقط دهه عاشورا نیست. حادثه عاشورا تمامشدنی نیست و مثل خورشیدی است که غروب ندارد عاشورا یک تصویر و ترسیم جاندار و با حقیقتی است که از مبارزه نور و ظلمت، جنگ حق و باطل، جنگ شرافت با لئامت و دنائت است، که اوجش در روز عاشوراست. لیکن مقدمات آن در روزهای اوایل محرم و قبل از عاشورا فراهم شد و پسازآن حادثه عاشورا با رهبری زینب کبری (س) و امام سجاد (ع) تکمیل شد پس از عاشورا مسئولیتی بزرگ بر عهده امام سجاد (ع) و زینب کبری (س) قرار گرفت و از همان لحظه اول آنها این پیام را به اشکال مختلف به سرتاسر جهان اسلام منتقل کردند و این حرکتی بود برای احیای دین حقیقی و دین حسین بن علی (ع) و آن هدفی که امام (ع) به خاطر آن شهید شد. این تلاش، تلاشی برای آن است که راه حسین بن علی (ع) و خون او علم و پرچم حرکت عظیم امت اسلام بهسوی هدفهای اسلامی است. این پرچم باید سرپا بماند همانطور که تا امروز سرپا مانده است، ایشان با مجاهدت تبیین و افشای حقایق حقیقت فلسفه عاشورا و هدف حسین بن علی (ع) و ظلم دشمن را بیان کردند و این است راز زنده ماندن این واقعه چون تمام دستگاههای تبلیغاتی مجهز شده بودند تا اینکه مسئله عاشورا در ظلمت نگهداشته شود و مردم متوجه این قضیه مهم نشوند به همان اندازه اهمیت و سختی مجاهدت امام حسین (ع) مجاهدت زینب (س) و امام سجاد (ع) هم دشوار بود. هرچند صحنه، صحنه نظامی نبود و صحنه تبلیغی و فرهنگی بود، حماسه زینب (س) مکمل حماسه عاشوراست و احیا کننده و نگهدارنده آن بود و عظمت آن را فقط با حادثه عاشورا میتوان سنجید، زینب (س) همچون کوهی سنگین در برابر مصائب با قامتی افراشته و صدایی استوار در مقابل دشمنان ایستاد و نقش الگو پیشوا و پیشرو را از خود به ارمغان گذاشت. همانطور امام حسین (ع) در روز عاشورا مجسمه عزت بود و زینب (س) پس از عاشورا. این جریان الگویی است برای امت اسلامی، الگویی در نوع حرکت و ایستادگی.
عزاداری و تبلیغ در عصر ما
عظمت حادثه عاشورا یک موضوع تمامنشدنی و همیشگی است. بهطوریکه هیچ حادثهای در تاریخ اسلام با آن قابلمقایسه نیست، حتی شهادت شهدای بدر و احد و زمان صدر اسلام. ازاینرو عاشورا واقعهای استثنایی است و مهمترین امتیاز جامعه شیعه بر سایر جوامع مسلمان همین برخورداری از خاطره عاشوراست و از همان بدو طرح ذکر مصیبت حسین بن علی (ع) چشمه جوشانی از فیض و معنویت در اذهان معتقدین و محبین اهلبیت (ع) جاری شد. چشمهای که تاکنون ادامه دارد و خواهد داشت و یادآوری آن دارای ابعاد و برکات زیادی است. گریستن و گریاندن برای امام حسین (ع) جای خود را دارد و نباید از این جنبه مهم عاطفی غافل شد و همین جنبه عاطفی بخش مهمی از عامل هدایت مردم توسط پیامبران بوده است؛ و در وهلهی اول حرکت حرکت احساسی و عاطفی است و دلیل و استدلال زمانی کاربرد دارد که نهضت پیشرفت داشته است. مبارزه امام حسین (ع) مبارزهای غریبانه بود که از سختترین انواع مبارزه است. همه با انسان دشمن، همه از انسان رویگردان، حتی در این حادثه دوستان نیز مغرضاند حادثهای که حتی کسانی چون عبدالله بن عباس و عبدالله بن جعفر که خودشان جزو خاندان بنیهاشم و از همین شجره طیبه هستند جرئت نمیکنند در مکه و یا مدینه بایستند و به نام امام حسین (ع) شعار بدهند در این مبارزه غریبانه عزیزترین عزیزان در مقابل چشم امام (ع) قربانی میشوند، حتی کودک ششماهه و اینها همه و همه را باید رواج داد و باعث بصیرت مردم نسبت به آن شد.
عاشورا و انقلاب اسلامی، راه طی شده و بستر راه آینده
حرکت امام خمینی مشابهتهای زیادی با نهضت حسینی دارد و تقریباً الگوبرداری از آن است گرچه انتهای حرکت امام حسین (ع) منتهی به شهادت و انتهای حرکت امام (ره) به پیروزی انجامید. دلیل آن این است که یک مضمون و یک طرح کلی بر هر دو حرکت حاکم بود گرچه اقتضائات متفاوت بود. از ویژگی هر دو حرکت موضوع استقامت است و همین خصوصیت و دنبالهروی از امام حسین باعث شد انقلاب به پیروزی برسد. امام خمینی (ره) نمونه بارز تأثیر قیام حسینی بود و از همین حادثه الهام گرفت و حادثه بینظیر انقلاب اسلامی پدید آمد. روز عاشورا در مدرسه فیضیه چهره امام (ره) که نه سرباز مسلح داشت و نه تجهیزات جنگی را باید مشاهده کرد او در این روز از موضع عزت صحبت میکرد. انقلاب اسلامی درواقع ادامه قیام حسینی بود که خود ماجرای عظیمی است در دنیایی که همه پول و ثروت و قدرت و ریاست و همهچیز در جهت ضد ارزشهای انسانی و دینی است ناگهان در نقطهای حساس از عالم ملتی قیام میکند. برای برافراشتن پرچم ارزشهای انسانی و ندای توحید و درواقع انقلاب اسلامی عمل به نسخهای بود که امام حسین (ع) با خون خود پیچیدند. انقلاب همچنین انقلابی بود که زنان از ابتدای آن زینب گونه نقش ایفا کردند و طی ۸ سال دفاع مقدس در نقش مادر و همسر عزیزانشان را فدا کردند در انتها باید گفت اساس دین با عاشورا پیوند خورده است و اگر فداکاری امام حسین (ع) نبود در همان قرن اول یا نیمه قرن دوم هجری بساط اسلام بهکلی برچیده میشد. حادثه عاشورا را اوج قله فداکاری و شهادت بود هست و خواهد ماند.