خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه- عصمت علی آبادی: امروز دوازدهم محرم الحرام سالروز شهادت جانسوز امام علی بن الحسین السجاد (ع) است. بر همین اساس برای بررسی فعالیتهای سیاسی و فرهنگی امام سجاد علیه السلام با حجت الاسلام امیر علی حسنلو استاد حوزه و مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزههای علمیه به گفت و گو پرداختیم که حاصل آن در ادامه تقدیم مخاطبان میشود:
*وضع اجتماعی و فرهنگی حجاز در دوره امامت امام سجاد علیه السّلام چگونه بود؟
از آنجایی که فساد سیاست حساب شده فرهنگی بنی امیّه بود برای بسط قدرت و غافل کردن و سرگرم کردن مردم از امور سیاسی، بدیهی است که معاویه و فرزندش یزید مظاهر فساد و فحشاء را که در جاهلیت رایج بود دوباره احیا کنند، خلفای اموی خوانندگان و مغنّیه ها (زنان آوازه خوان) را وارد دستگاه خلافت کردند و در این زمان غنا، قمار بازی و.. رواج یافت و فرهنگ مردم به شدّت متزلزل و منحط شد و این یاد آور دوران جاهلیّت کور بود. اگر گفته شود دوره امویان از نظر فرهنگ از دوره جاهلیت بد تر بود گزاف نیست؛ اباهی گری و ترویج انواع فساد از دربار امویان به جامعه رواج یافت.
بعد از سال شصت و پنج هجری قمری، حجاز و خصوصاً شهر مدینه و شهرهای دیگر قلمرو اسلام گرفتار تباهی اخلاق و فساد عمومی گشت که مقدّمات آن از سالهای قبل از شام و کاخ معاویه آغاز شده بود، برخی از خانوادههای اشراف قریش که از بخششهای خلفا بهره مند بودند و از خزانه دولت در آمد کلانی داشتند به ثروت اندوزی پرداختند، بالا رفتن رقم ثروت و خرید ملکها و مستغلات، آنان را به زندگانی پر تجمل و اشرافی کشاند، و در این باره با یکدیگر به رقابت و به هم چشمی برخاستند، کنیزان و غلامان بسیار خریدند بخصوص کنیزکانی که از موسیقی و خوانندگی آگاه باشند، اندک اندک بقیه مردم نیز در این کارها به آنان اقتدا کردند، تا اینکه قتل عام مردم مدینه توسط یزید در واقعه حرّه رخ داد. (این واقعه در سال ۶۳ هجری بود که جنگ سختی بین سپاه یزید و مردم منطقه حرّه درگرفت و سپاه شام پس از پیروزی به قتل عام و غارت مردم در شهر مدینه پرداختند و....) این قتل عام، مردم شهر مدینه را دگرگون ساخت و ثروتمندان، بی اعتنا به مقرّرات دینی و اخلاقی به میگساری و شنیدن آواز مغنیهها روی آوردند. آنها میخواستند خود را از رنج درون و یا آنچه پیرامونشان میگذرد بی خبر نگه دارند و این قتل عام فجیع را فراموش کنند. لذا غنا، خنیاگری و لهو در مدینه مورد توجّه قرار گرفت. هنگامی که جمیله یکی از مغنیّه ها از محل خود سنج که نزدیک مدینه بود به قصد حج بیرون شد از بزرگان مغنیّه ها عده زیادی او را مشایعت کردند.
جمیله مغنیّه در مدینه برای تعلیم غنا مینشست و مردم بویژه دختران به خانه اش هجوم میآوردند و آوازهای او را میآموختند او در همسایگی ابوجعفر سائب خاثر بود. سائب نغمههای او را شنیده و از بر میکرد تا اینکه آواز خوان مشهوری در مدینه شد.
امام علی بن الحسین علیه السّلام نیمه دوّم زندگانی خود را در چنین محیطی گذرانده است محیطی که به شدت تحت مراقبت مأموران حکومت بنی امیه بود تا مبادا اهل بیت (ع) و معارف ایشان ترویج شود. آنان چنان در این کار سخت میگرفتند که مردم میکوشیدند خود را از چشم آنها دور نگه دارند مبادا متهم شوند. تا آنجا که امام سجاد علیه السّلام در تنگنای شدید قرار گرفتند و ناچار شدند غیر مستقیم عمل کنند امام در قالب دعا و مناجات به اصلاح جامعه پرداخت نیایشهای امام آینهای است که تصویر اجتماع آن روز مخصوصاً مدینه را در آن میتوان دید مانند بیزاری از گفتار و کردار زشت مردم آن روز، پناه بردن به خدا از آنچه می بیند و میشنود، روشن نمودن راه درست در پرتو تربیت دین و قرآن و پاکیزه ساختن جانها از آلایش. گوئی امام میخواهد تا آنجا که ممکن است، با زبان دعا مردم را از شیطان جدا کرده و به خدا پیوند دهد.
امام سجاد علیه السّلام میفرمودند: «در تمام مکّه و مدینه محبین واقعی اهل بیت به بیست نفر نمی رسند. نمی دانم با این مردم چه کنم، اگر آنچه از پیامبر شنیدم بگویم میخندند و اگر در مقابل پرسش آنها سکوت کنم پذیرا نیستند.»
دورانی که امام در آن زندگی میکرد دورانی بود که مردم از ترس، امام را رها کرده بودند و ارزشهای دینی و اخلاقی دستخوش تحریف امویان قرار گرفته بوده و میگساری غنا و فساد و فحشاء جامعه را فرا گرفته بود، به گونهای که در دو شهر مکّه و مدینه برخی از فقیهان و زاهدان به سر وقت خنیاگران میرفتند. انگار که این دو شهر را برای خنیاگران ساخته اند. آری زمانی که احکام اسلامی بازیچه افرادی چون معاویه و یزید و ابن زیاد، حجاج و عبدالملک بن مروان باشد نباید توقعی غیر از این داشت و اینچنین بود که امام قدرتی نداشت و چارهای نمیدید جز اینکه به صورت غیر مستقیم و با استفاده از سپر تقیّه و با عبادت و دعا و نیایش و با رفتار خویش مردم را به اسلام و اهل بیت فرا خواند و از انحراف و ابتذال جدا سازد تا موجبات تداوم و حفظ و بقای تشیع را فراهم سازد.
*با توجه به مطالب بیان شده مواضع سیاسی امام چه بود؟
میتوان گفت زمانه امام سجاد (ع) سختترین دوره تاریخ اسلام برای اهل بیت نبوت است حتی از زمان جاهلیت حجاز هم بد تراست؛ امام خود در سخنی فرمود که دوستان ما از شمار انگشتان دست تجاوز نمیکند؛ زمانی حاکم و حاکمیت در اصلاح و پیشرفت فرهنگ تأثیر بسزایی دارد؛ از آن رو که حاکمان این دوره بیشتر فاسقین و متجاهرین به فسق و انسانهای سفاک و و امویان قدرت طلب بودند؛ لذا وضع فرهنگ دینی و ارزشهای اسلامی در این دوره چندان تعریفی نداشت، حاکمان از بنی امیه و غیر آن افرادی چون ابن زبیر و عبدالملک مروان و حجاج ابن یوسف ثقفی و..که حاکمیت سیاسی در دست آنان بود که هیچ دغدغهای برای حفظ فرهنگ دین و سیره و سنت پیامبر (ص) در آنها نبود که هیچ، بلکه خودشان با میگساری و عیش و عشرت و خوشگذرانی زندگی میکردند و دغدغه فرهنگی نداشتند تا فرهنگ وضع تکاملی داشته باشد.
در این دوران وضع شیعه بسیار اسفناک و در اختناق کامل سیاسی بود؛ شیخ طوسی به نقل از روایتی گفته است که حجاج، دست و پای یحیی بن ام طویل را به جرم پیروی از امام سجاد علیه السلام برید و او را به شهادت رساند. به هر حال، دوران امام سجاد علیه السلام از چنان وضعیتی برخوردار است که مسعودی مینویسد علی بن الحسین علیه السلام امامت را به طور پنهانی و با تقیه شدید و به دورانی بس دشوار عهده دار شد. در عصر آن حضرت، علاوه بر شکنجه، کشتار و اختناق، ارزشهای اسلامی نیز به نازلترین حد خود رسیده و تنها نام اسلام باقی مانده بود، که آن هم به جهت جلب قدرت و نان، نام برده میشد و کسی را رغبت بر دانستن دستورات آن نبود.
با این اوضاع امام سجاد علیهالسّلام در دوران ۳۴ ساله امامتشان در امور سیاسی و فرهنگی به حفظ اصل دین که در معرض نابودی کامل بود توجه خاص داشت و با تقیه کامل برنامههای خاص فرهنگی و سیاسی داشت که شامل موضع آن حضرت پس از واقعه عاشورا تا بازگشت از سفر کربلا و موضع آن حضرت پس از بازگشت از سفر کربلا به مدینه میشود. در این برهه از زمان روش مبارزاتی امام فرق کرد، حضرت در حالی به مدینه بازگشت که مردم شهر به خاطر مشغول شدن به امور دنیایی و عیش و نوش و غوطهور شدن در انحرافات اخلاقی و فساد اجتماعی، به اهلبیت پیامبر صلی الله علیه و آله گرایش ضعیفی داشتند. در این شرایط با توجّه به اختناق شدیدی که در اثر فاجعه کربلا ایجاد شده بود، زمینه برای فعّالیت آشکار امام علیهالسّلام از بین رفته بود و در نتیجه، کسی جرأت برقراری ارتباط با حضرت، به عنوان بازمانده اهلبیت را نداشت، بنابراین امام علیهالسّلام چارهای جز تغییر روش ندید، از این رو در بقیه دوره حکومت یزید، امام علیهالسّلام از مردم کناره گرفت و حتی بنابر بعضی نقلها، در خارج از شهر مدینه، زیر خیمه و چادر زندگی کرد.
در این برهه از دوران امام سجاد علیهالسّلام قیامها و شورشهایی علیه امویان به وجود آمد که هر کدام از اینها دارای نقاط مثبت و منفی بود که حضرت بخاطر آن نقاط منفی و شرایط خاص حضرت و شیعیان، از شرکت و حمایت مستقیم از آنها خودداری کردند، و لکن امام علیهالسّلام تلویحاً بعضی از آن قیامها را تأیید کردند.
قیام مختار (۶۶۶۷ ه ق). مختار، فرزند ابو عبیده ثقفی، از کسانی بود که به خاطر قیام علیه قاتلان امام حسین علیهالسّلام شهرتی تاریخی یافت. او قبل از قیام امام حسین علیهالسّلام از شیعیان معروف کوفه بود و وقتی مسلم بن عقیل، فرستاده امام حسین علیهالسّلام به کوفه رفت در منزل او اقامت کرد. مختار همچون توابین در صدد خونخواهی امام حسین (ع) و جنگ با قاتلان او بود ولی سلیمان را شایسته رهبری توابین نمیدانست و لذا به صراحت اظهار میکرد: سلیمان آشنایی با جنگ و سیاست ندارد.
مختار پس از آنکه موفق شد در کوفه شیعیانی را به سوی خود جذب کند برای پیشرفت قیامش، به امام سجاد نامهای نوشت و از آن حضرت یاری جست. ولی حضرت پاسخ مثبت ندادند، سپس نامهای به محمد بن حنفیه نوشت و همان درخواست را کرد، محمد درخواست مختار را پذیرفت و مختار به عنوان نماینده او، مردم را به خویش دعوت میکرد.
چنین موضعی از جانب امام علیهالسّلام با توجّه به اوضاع سیاسی عصر آن حضرت، کاملاً منطقی و درست بود زیرا امام سجاد علیهالسّلام در آن شرایط خاص نباید، اقدام به کاری میکرد که نابودی شیعه را در پی داشته باشد. بنابراین امام رابطه مستقیم با این حرکت را به مصلحت ندید، بلکه با تأیید کلّی این نهضت، رهبری آن را به محمد بن حنفیه واگذار کرده و در اینباره او را جانشین خود ساخت. چنانکه حضرت فرمود: «ای عمو! اگر بردهای زنگی به پشتیبانی از ما اهلبیت علیهمالسّلام خروج کند حمایت او بر مردم لازم است و در این مورد شما را ولایت دادم، هرگونه صلاح میدانی عمل کن.» علت واگذاری رهبری نهضت به محمّد این بود که او از طرف دستگاه حاکم به مخالفت متّهم نبود. از این موضعگیری درست امام علیهالسّلام که بگذریم ایشان در مواقعی نیز قیام مختار را تأیید کردند. چنانکه زمانی که سر عبیدالله بن زیاد و دیگر قاتلان امام حسین علیهالسّلام را برای ایشان آوردند، حضرت سجده شکر بهجا آورد و برای مختار دعا کرده و طلب خیر نمود و فرمود خدا مختار را پاداشی نیک دهد.
*آیا میتوان گفت نیایشهای امام سجاد در صحیفه سجادیه با جهت گیری اصلاح فرهنگ جامعه بود؟
بله.
امام سجاد علیه السلام با زبان روایتگری نیایش و دعا و با مرام عرفان نهضت حسینی را جاودانه نمود به همان روشی که امام خمینی نیز از آن در پیروزی انقلاب اسلامی بهره برد، این مساله و انحراف از ارزشهای دینی و گرایش به ثروت اندوزی با راههای حرام و احتکار و گران فروشی مشکلی است که امروز نیز گریبانگیر جامعه ما شده است و فرمایشات رهبر معظم انقلاب در رابطه با سبک زندگی ناظر بر همین موضوع است.
سبک زندگی مسلمانان در دوره امام سجاد (ع) با رفتار منحرفان به ویژه امویان و شخصیتهای دست ساخته آن در معرض دگر گونی کامل بود که جامعه را به سمت و سویی میبرد که عدهای امام زمان را می کشند و عدهای نیز بی تفاوت این واقعه را مینگرند چنین فاجعهای حاصل انحراف در سبک زندگی اسلامی بود که امام تشخیص داد که باید برای اصلاح آن هرچه سریعتر اقدام کرد؛ به هر روشی که در این شرایط سخت ممکن است باید عمل کرد. یکی از روشها این بود که با نیایش و دعا باید این آسیبها را شناخت و درمانها را معرفی کرد لذا رفتار امام با درباریان اموی به گونهای بود که آنان را وادار به تعظیم در برابر امام میکرد.
*از راهبرد فرهنگی امام سجاد (ع) بفرمایید:
امام علی بن الحسین (ع) نیمه دوّم زندگانی خود را در محیطی گذرانده است که به شدت تحت مراقبت مأموران حکومت بنی امیه بود تا مبادا اهل بیت (ع) و معارف ایشان ترویج شود. آنان چنان در این کار سخت می گرفتند که مردم میکوشیدند خود را از چشم آنها دور نگه دارند مبادا متهم شوند. تا آنجا که امام سجاد (ع) در تنگنای شدید قرار گرفتند و ناچار شدند غیر مستقیم عمل کنند.
امام در قالب دعا و مناجات به اصلاح جامعه پرداخت نیایشهای امام آینهای است که تصویر اجتماع آن روز مخصوصاً مدینه را در آن میتوان دید مانند بیزاری از گفتار و کردار زشت مردم آن روز، پناه بردن به خدا از آنچه می بیند و میشنود، روشن نمودن راه درست در پرتو تربیت دین و قرآن و پاکیزه ساختن جانها از آلایش. گوئی امام میخواهد تا آنجا که ممکن است، با زبان دعا مردم را از شیطان جدا کرده و به خدا پیوند دهد چون عیناً سقوط اخلاقی چهره جامعه اسلامی را کاملاً دگر گون ساخته بود.
امام سجاد (ع) میفرمودند: «در تمام مکّه و مدینه محبین واقعی اهل بیت به بیست نفر نمی رسند. نمی دانم با این مردم چه کنم، اگر آنچه از پیامبر شنیدم بگویم میخندند و اگر در مقابل پرسش آنها سکوت کنم پذیرا نیستند.»
*حضرت در زمینه احیای ارزشهای دین چه اقداماتی انجام داد؟
دورانی که امام در آن زندگی میکرد دورانی بود که مردم از ترس، امام را رها کرده بودند و ارزشهای دینی و اخلاقی دستخوش تحریف امویان قرار گرفته بوده و میگساری غنا و فساد و فحشاء جامعه را فرا گرفته بود، به گونهای که در دو شهر مکّه و مدینه برخی از فقیهان و زاهدان به سر وقت خنیاگران میرفتند. انگار که این دو شهر را برای خنیاگران ساخته اند.
آری زمانی که احکام اسلامی بازیچه افرادی چون معاویه و یزید و ابن زیاد، حجاج و عبدالملک بن مروان باشد نباید توقعی غیر از این داشت و اینچنین بود که امام قدرتی نداشت و چارهای نمیدید جز اینکه به صورت غیر مستقیم و با استفاده از سپر تقیّه و با عبادت و دعا و نیایش و با رفتار خویش مردم را به اسلام و اهل بیت فرا خواند و از انحراف و ابتذال جدا سازد تا موجبات تداوم و حفظ و بقای تشیع را فراهم سازد.
با توجه به این شرایط امام راهبردهای خاصی در پیش گرفت که یکی از موارد حمایت از قیامهای مسلحانه بود. روشهای دیگر امام نیز مهم و بسیار قابل توجه بودند که بلا فاصله پس از شهادت امام حسین (ع) شروع گردید.
یکی از این روشها خطبههای آتشین حضرت بود، امام برای روشنگری مردم و تبیین معارف حقه و پردهبرداری از چهره منفور بنیامیه خطبههایی ایراد فرمودند که اهمّ آنها خطبه کوفه بود، امام سجاد (ع) به جمعیتی که برای تماشای اسیران آمده بودند اشاره کرد که ساکت شوند، همه سکوت کردند، آنگاه پس از ستایش خدای متعال خود را معرّفی فرمود و با سخنان کوتاه و جانگداز در آن محیط اختناق و ارعاب، طوفانی به پا ساخت.
خطبه امام چنان در عمق روح و جان مردم نفوذ کرد که ناگهان از هر سو صدای شیون و ندای ندامت بلند شد و مردم همگی از آن حضرت اعلام حمایت نمودند و از دشمنان آنان برائت جستند.
خطبه شام یکی دیگر از این روشها بود، مردم شام در اثر تبلیغات چهل ساله معاویه شناخت صحیحی از اسلام و خاندان نبوّت نداشتند. امام سجاد (ع) با کلام خود در مجلس یزید و در مقرّ حکومت اموی غوغایی ایجاد کرد و در میان اقشار مختلف مردم چنان تحوّلی به وجود آورد که یزید ترسید شورش شود و به مؤذن دستور داد اذان بگوید امّا با ادامه سخنان امام فشار افکار عمومی بر یزید اوج گرفت و او مجبور شد بر خلاف مواضع قاطع قبلی، خود را تبرئه کند و مسئولیت فاجعه کربلا را به گردن ابن زیاد اندازد.
خطبه مدینه نیز یکی دیگر از روشهای امام سجاد در روشنگری و برحق بودن اهل بیت داشت، هنگامی که کاروان امام به نزدیکی مدینه رسید مردم مطّلع شده و به استقبال آنها آمدند، امام سجاد (ع) در میان آنها خطبه شور انگیزی ایراد فرمودند و در ضمن آن صحنه جانگداز عاشورا و جنایات بنی امیه را بازگو کردند و با بیانات روشنگرانه خود پرده از حکومت جائر یزید برداشتند. و اذهان مردم مدینه را نسبت به بنیامیه آگاه کردند و این زمینهای شد که بسیاری از قیامها بر علیه امویان در مدینه شکل بگیرد.
تبیین معارف حقه و مبارزه در قالب دعا نیز یکی دیگر از روشهای امام زین العابدین بود، حضرت در محیطی که ارعاب و اختناق حاکم بود مباحث سیاسی و اصول اعتقادی را در قالب دعا بیان میفرمود که مهمترین آنها مسئلة امامت و رهبری حقیقی جامعة اسلامی و غصب و تصاحب آن توسط حکّام جور بود.
برخورد و مبارزه با علما درباری، زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا و تربیت شاگردان و اصحاب خاصّی که هر یک از آنها حافظ دستاوردهای مکتب عاشورا و امامت بودند، از دیگر روشهای حضرت بود، برخی از علمای درباری فکر و ذهن مردم را به سوی بنیامیه جهت میدادند و آنان را با وضعی که بنیامیه طالب آن بودند در جامعه حاکم باشد، عادت میدادند و افکار ناشایست و فرهنگ نادرست اموی را در قالب اسلام به خورد مردم میدادند به عنوان مثال برخورد شدید امام سجاد (ع) با محمّد بن مسلم زهری محدث برجستة درباری است.
واقعة عاشورا در افکار عمومی برای حکومت اموی بسیار گران تمام شد و مشروعیت آن را زیر سوال بود، امّا برای اینکه این فاجعه عظیم فراموش نشود امام با گریه بر شهیدان و زنده نگه داشتن خاطره آنان مبارزه منفی را به صورت گریه ادامه داد. شکی نیست که این اشکهای سوزان ریشه عاطفی داشت، امّا چگونگی برخورد آن حضرت با این موضوع اثر و نتیجه سیاسی داشت. یادآوری مکرّر قضیه کربلا نمی گذاشت ظلم و جنایات حکومت بنیامیه از خاطرهها فراموش شود.
بنابراین سید الشهدا (ع) حماسه بزرگی در روز عاشورا و در زمین کربلا خلق نمود و امام سجاد (ع) این حادثه تاریخی را از قید زمان و مکان رها نمود و شعار «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را جاودانه ساخت.
*یکی از اقدامات فرهنگ سازی در قالب دعا بود در این زمینه نیز توضیحاتی بفرمائید:
گاهی شرایط اقتضا میکند که تنها راه اصلاح را در پیش گرفت؛ لذا امام ضمن داشتن راهبردهای مختلف به یکی از مهمترین راهبردهای معرفتی و علمی و فرهنگی و عاطفی پرداخت و آن دعا و نیایش بود، این روش امام هم به نجات فرهنگ اسلام منجر میشد و هم برای شیعه یک راهبرد مهم بود؛ با توجه به فهرست ادعیه صحیفه به خوبی میتوان از راهبرد امام آگاه شد. همه دعاها نوعی راهبرد در رهبری جامعه به حساب میآید.
فهرست برخی از عناوین دعاهای صحیفه سجادیه بهترین مدرک برای تلاش همه جانبه امام در اصلاح ابعاد مختلف جامعه بود از جمله درود آن حضرت بر محمد و آل محمّد (ع) برای احیای جایگاه اهل بیت بود که امویان به تخریب آن پرداختند، درود آن حضرت بر آنان که به پیامبران ایمان آوردهاند. جایگاه صحابه توسط امویان تخریب و حرمت آنان شکسته شد.
لذا امام اینگونه از آنان حمایت نمود؛ دعای آن حضرت برای خود و نزدیکانش، دعای آن حضرت در دادخواهی از ستمگران، دعای آن حضرت در طلب باران، دعای آن حضرت در باره اخلاق پسندیده. دعای آن حضرت هنگامی که رویدادی او را اندوهناک مینمود، دعای آن حضرت در سختی و گرفتاری، دعای آن حضرت برای پدر و مادر خود، دعای آن حضرت برای فرزندانش، دعای آن حضرت برای همسایگان و دوستانش. دعای آن حضرت برای مرزداران، دعای آن حضرت در دفع مکر دشمنان، دعای آن حضرت در فروتنی و دوری از کبر و غرور.
صحیفه سجادیه با وجود اینکه زیاد مورد توجه علما و دانشمندان و حکماً بوده است و شروح فراوان به آن نگاشته اند اما هنوز پردههای زیادی بر روی حقایق آن وحود دارد همانند قرآن کریم که باید عمیقاً مورد توجه و شناخت وسیع و ژرف قرار گیرد؛ در صحیفه امام ضمن آسیب شناسی عمیق از جامعه و امت اسلامی برای درمان این آسیبها نیز چاره جویی نموده و برگشت به سنت نبوی و معارف قرآن را و محبت اهل بیت را یکی از راههای رفع آسیب از جامعه و امت اسلامی بر میشمارد.
*مهمترین نکتهای که در صحیفه سجادیه بیان شده که جامعه ما میتواند از آن بهره مند شود چیست؟
دو نکته مهم و آسیب بزرگ زمانه ما که در ادعیه صحیفه مورد توجه است، سقوط اخلاق اسلامی و نبود حرمت احترام به پدر و مادر در جامعه تحت حاکمیت اموی است. حرمت به پدر و مادر از اصول مسلم و دستورات مهم دین ماست؛ بی حرمتی به والدین در جامعه به تقلید از فرهنگ بیگانه رواج یافته است.
امام سجاد (ع) در صحیفه دعایی در حق پدر و مادر دارد؛ آن حضرت احترام مادری را که او را بزرگ کرده بود همانند مادر داشت و بزرگش میشمرد تا اندازهای که اغلب از خوردن غذا با وی در یک سفره امتناع میکرد وقتی علت را جویا شده و عرض داشتند، شما که از هر کس بیشتر به مادر خود عشق میورزید و به وی نیکی میکنید، چرا از غذا خوردن با او خودداری میفرمائید؟
حضرت در پاسخ فرمود: من به خاطر ادب و احترام مادرم با آن بزرگوار غذا نمیخورم زیرا بیم آن دارم که به لقمهای دست برم که مادرم زودتر متوجه او شده و قصد خوردن آن را داشته باشد، این دقیقاً با روح قرآن منطبق است که فرمود: به پدر و مادر خود نیکی کنید و سخن درشت نگویید و آنان را نرجانید.
صحیفه سجادیه، سرشار فرهنگ دینی و از دستورات اجتماعی و اخلاق گروهی است. از جمله امام سجاد (ع) از خدای متعال در درخواست همسایگان حق شناس میفرماید: «خداوندا! بر محمد و خاندان او درود فرست و مرا نیز از سوی همسایگان و دوستان، آداب و رفتار صحیح نصیب فرما و از خوبییهایی که نزد آنهاست، بهره کاملتری برایم قرار ده… تا هم آنها به وسیله من سعادتمند شوند و هم من به وسیله آنها نیکبخت گردم.»
آن حضرت در بندی دیگر، اخلاق همسایه داری را این گونه تبیین و از پروردگار مهربان توفیق رعایت آنها را تقاضا میکند: «بار الها! به من توفیق ده همسایگان و دوستان بدکار را به نیکی پاداش دهم و از ستمگرشان با گذشت صرفنظر کنم و درباره آنها خوشگمان باشم و با ایشان به نیکویی رفتار کنم و عفیفانه چشم از خطایی آنان بپوشم و با آنها به فروتنی رفتار، و با گرفتاران آنها از روی مهربانی دل سوزی کنم، و در نبودشان به آنان ابراز دوستی کنم و خیرخواهانه به دوام نعمت آنان علاقهمند باشم.
آنچه را بر خویشان خود لازم میدانم، برای آنها نیز لازم بدانم و هر چه را برای نزدیکان خود رعایت میکنم، در مورد آنها نیز رعایت کنم» در جامعه کنونی ما نه تنها بی خبری از حال همسایگان رواج یافته بلکه بی خبری از حال خویشاوندان نزدیک نیز بلائی دیگر است که به تعطیلی صله رحم که یکی از اصول روابط اجتماعی در اسلام است منجر گردیده است.