خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه- فاطمه علی آبادی: امروز غمبارترین روز تاریخ بشریت، عاشورای حسینی است. روزی که حضرت امام حسین (ع) سید جوانان بهشت به همراه یاران باوفای خویش در راه خدا به فوز عظیم شهادت میرسند. امروز زمین با گذر از خیمهها در میان چکاوک شمشیرها و باران نیزهها روایتگر روز واقعه و نخلهای سوخته در امتداد رود فرات است.
امروز همه ایرانیان و دیگران عزاداران حسینی در اقصی نقاط جهان دوباره متوجه مکتب سرخ شهادت شدند مکتبی که نشان از پویایی و جاودانگی شهادت دارد؛ شهادت: میوه همان درختی است که ریشه در هیهات من الذله دارد و ارمغان ماه محرم به تمام آزادگان جهان است.
هیهات من الذله کلید اسرار و رموز ماه محرم است. ماهی که هر بار با حضور دوباره اش به تفسیر شرافت و عزت انسانی میپردازد و دل انسانهای آزاده را به دقایق عارفانه عاشورا میسپارد.
دهه اول محرم ۱۴۴۶ که شروع شد مردم ایران به خود بالیدند که همواره خیمه همیشه برافراشته حسینی در جان و قلب آنان است خیمهای که وسعت آن به اندازه همه هستی است. این عشق به حسین (ع) است که از همان روزهای ابتدایی عزاداران حسینی را به مجالس روضه خوانی و عزای اباعبدالله الحسین (ع) میکشاند و مداحان نیز با مرثیه خوانی قلبها را روانه کربلا میکنند. نگاهی به اشعاری و مراثی که مداحان اهل بیت عصمت و طهارت در این روزها و شبها میخوانند در مثل امروزی خالی از لطف نیست.
چقدر خوب میشود دل و جان را روانه هیأت ثارالله زنجان کنیم تا با نوای سوزناک مهدی رسولی هم نوا با اسرای کربلا مرثیه خوانی کنیم. عمده اشعاری که مهدی رسولی در مراسمهای عزاداری میخواند ضمن اینکه نسبت به مسائل و دغدغههای روز جامعه اسلامی بی توجه نیست، مضامین عرفانی که بیشتر پیرامون مساله توبه و تقرب الهی است در آنها دیده میشود.
ای چاره ساز مردم عالم حسین جان
شرط قبول توبهی آدم حسین جان
آرامش قلب پر از غم حسین جان
ای شور شیرین محرم حسین جان
با من مدارا کردی حسین جان
امروز و فردا کردم حسین جان
من که خودم می دونم چقدر با تو بد تا کردم
حسین جان
عاشورا یعنی قطرات اشکی که عالم برای اهل بی ریخت، عاشورا یعنی جمع کردن خارهای بیابان در شب تاریک، یعنی سیراب کردن کودک شیرخواره با سرانگشتان پیکانی تیر، عاشورا یعنی ضجه های کودکانی غریب در صحرایی سوزان، یعنی فرو رفتن خارهای بیابان در پاهای کودکانهای که به دنبال عشق ندای لبیک سرداده بودند، یعنی اوج مردانگی و ایستادگی، یعنی تجسم تمام غیرتهایی که در چشمهای نجیب علمدار سو سو میزد.
وقتی حضرت عباس مشک را در عین عطش پر از آب کرد و اما آب کربلا آن روز در مقابل این اسوه وفا آبروداری نکرد برای همین فرات تا ابد از تشنگی او دلخون شد، تا جایی که آسمان بغض کرد و برای رفتن بزرگ مردی چون عباس بن علی علیه السلام گریست. در میان مداحان اهل بین عبدالرضا هلالی بیش از سایر مداحان به بازخوانی نوحههای قدیمی خود میپردازد. چرا که مخاطبان هیئت الرضا خاطره خوشی با این نواها دارند
عبدالرضا هلالی در هیأت الرضا (ع) چنین خواند:
لب خشک ماهیهای کربلایی،
از عطش نوحه میخونن
کی میایی میایی
یه تیر به چشمت پا میذاره
یه نفر میگه عمومون دست نداره
***
خوشگلی و مه جبینی، مایهی فخر زمینی
پهلوونِ پهلوونا، پسر ام البنینی
پسرم تو نورِ عینی، پادشاهِ عالمینی
اما یادت باشه مادر، بلا گردونِ حسینی
بویٍِ سیب و حرم حبیب و حسین و غریب و کرب بلا
بویِ لاله، بویِ لاله خدایِ آلاله دختر سه ساله کرب بلا
بویِ یاس و بویِ یاس و خدای احساس و ضریح عباس و کرب بلا
عجب صفایی داره، ضریح خوشگل آقام ابالفضل
شور و نوایی داره ضریح خوشگل آقام ابالفضل
ما مدیون عاشوراییم؛ اگر آن روز حضرت زینب کتاب قطور صبوری را تدوین نمیکرد امروز هیچکس را معیار صبوری نبود زینب کبری سلام الله علیها حجت شکیبایی است و آیه بردباری در شکنندهترین لحظهها و در ازدحام آزمونها و آتش و آوارگی است. کیست که فصلی از کتاب زینب را بخواند و حقارت رنج خود را در مقایسه با آن رنجهای کوهشکن درنیابد. در تاسوعا و عاشورای حسینی امسال سید مجید بنی فاطمه در وصف این بزرگ بانو بسیار زیبا مرثیه خوانی کرد و خواند:
زینب ای مرد آفرین
چادرت حبل المتین
کربلا مدیون تو
پرچمت بالاترین
فاطمه سیرت زینب ای زینب
علوی صولت زینب ای زینب
علیا حضرت زینب ای زینب
جلوهی حیدری پدرت
در وجود تو
در جهان نام کربلا نبود
در نبود تو
سرفراز گشته تا ابد نماز
از سجود تو
هم سری هم سروری
کار تو پیغمبری
خیبرت شام بلا
زینبی یا حیدری
فاتح دلها زینب ای زینب
وارث زهرا زینب ای زینب
قلب عاشورا زینب ای زینب
اشهد ان خطبهی علی
در کلام تو
اشهد ان ذوالفقار او
در نیام تو
اشهد ان شام شد خراب
از قیام تو
محمود کریمی نیز در توصیف حضرت عباس و خیمههای تشنه در هیأت رایةالعباس چنین خواند:
توو خیمههای داغدیده
عطش دوباره پاگرفته
برای بیتابی گلها
میر حرم، عزا گرفته
یه سقّا، میره بهسمت دریا
یل تموم عالم، میتازه تووی صحرا
یه آقا، امید ناامیدا
میره که آب بیاره؛ زده به قلب ابرا
علمدار! علمتو نگهدار
دست علی به همرات
نقاب روتو بردار
وقتیکه دنبال فراتی
طنین تکبیرتو عشقه
عموجون! اگه بباره بارون
بازم آروم نمیشه، اشک چشای گریون
عموجون! پیش توئه دلامون
تشنگیمون بهونس تا تو نری به میدون
چرا دیگه اومدن تو
از خیممون دیده نمیشه
چرا شکوه علم تو
توو آسمون دیده نمیشه
خمیده؛ مردی که ناامیده
با چشای پر از خون، کنار تو رسیده
چی دیده؟! رنگ رخش پریده
همش داره میخونه، کی دستاتو بریده
عاشورا پیمانی است که با قلبهای سلیم بسته شده و داستانی است که در عصر فطرتهای دگرگون شده در جریان است. سید مهدی میرداماد در این باره میخواند:
بسم الله الرحمن الرحیم و فدیناه بذبح عظیم
کتب الله به قول سلیم و فدیناه بذبح عظیم
ذبح الحسین
واویلا به کربلا واویلا به کربلا
مژده باد تو را، حسین (ع) که دیگر فردایی را با این قوم بی وفا سپری نخواهی کرد و مردان قبیله تاریکی دیگر به دروغ نامه بیعت برای تو نخواهند نوشت. حال بعد از عرشی شدنت دیگر نوبت حضرت زینب کبری است تا دریای صبر را از آب حیات سر بکشد و سر خورشید را بر سر نیزهها مشاهده کند.
محمدحسین پویانفر به مناسبت فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی در امامزاده صالح (ع) خواند:
ای مظلوم بی پناه
به عزت شرف لااله الاالله
شد وقت دفن ابا عبدلله
ابتا این حکم دین ماست
صورت میت و سمت راست
میزارن رو خاک قبر ولی
سر تو الان رو نیزههاست
چه روضهای کربلا از این غم انگیز تره
رو سینهی غرق خون قداقهی بی سره
چه جوری کشتن تو رو کوفیا
جمع نمیشه تنت تو بوریا
به حال روز من و تو ببین که گریه میکنن دهاتیا
السلام علی من دفن اهل القری
آرومت نزاشتن تو مقتل یه لحظه
شمشیر جای شمشیر
نیزه پشت نیزه
نیزه نیزه نیزه میبینم
دنیا دنیا دنیا غم تو سینم
خوبه که نیست ببینه خواهرت
خاک میریزن رو تن بی سرت
یا ابتا چی شد انگشترت
میمیرم برای قتل صبر تو
با گریه مینویسم روی خاک قبر تو
هذا قبر حسین ابن علی
الذی قتلوه عطشانا
این همه آدم رفتند و نیامده اند؛ و فقط یک نفر است که رفت و هنوز هم در تاریخ دارند میگویند:
نیامد نیامد …
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد …
و مهدی سلحشور در وصف این بزرگ مرد چنین خواند:
می زنم دم ز علمدار رشید حرم عشق
شه با کرم عشق مه محترم عشق صفای قدم عشق
چکد از لب او بر لب پیمانه نم
همان شاه که باشد سر دوشش علم عشق
نگار دل زارم صفا بخش مزارم
بجز عشق جمالش به دل خویش ندارم
قرارم بهارم شعارم همه دار و ندارم
که باشد شب اول قبرم به کنارم
دلم عاشق رویش شدم بنده کویش
دلم بسته به مویش، قدح نوش سبویش
شتابان دل زارم همه شب جانب کویش
چنان برگ خزانی است روان در دل جویش
امروز عاشورا است و لحظه به لحظه کربلا، نفس نفس میزند و فرات، تشنهتر از همیشه، در خویش میجوشد و سر بر جدارهها می کوبد…؛ از امروز است که مسافت زمین کربلا تا آسمان و ملکوت تنها به اندازه یک چشم بر هم زدن راه خواهد شد و حسین جان زین پس زائرانت عشق را در آغوش ضریحت خواهند یافت.
حسین طاهری امسال در هیأت رایه العباس بسیار زیبا و دلنشین کربلا و حرم تو را در قالب روضه و شعر توصیف کرد و خواند:
اینجا کربلاست، اینجا نینواست
حرم اباعبدالله
بگوش بگوش همه خموش
وارد میشوند ملائک مقرب خدا
انبیا و اولیا به دربار شاهنشاه
علی حضرت حسین بن علی
علی شوکت حسین بن علی
علی حیدر حسین بن علی
علی غیرت حسین بن علی
آدمی صفی الله، نوح نبی الله
ابراهیم خلیل الله، اسماعیل ذبیح الله
نوح کلیم الله، عیسی روح الله
جلوتر از همه علی و فاطمه
پشت سر رسول خاتم میخوانند همه باهم
حسین حسین حسین حسین حسین حسین
این نغمه هر لحظه جبرائیل است
محمد رضا طاهری نیز در مراسم عزاداران حسینی در حالی که زن و مرد همه رخت عزا بر تن داشتند در غم سرور و سالار شهیدان در حسینیه چهارده معصوم (ع) ستاد فرماندهی انتظامی تهران بزرگ چنین مرثیه خوانی کرد:
یل بی مثل کربلا اباالفضل
قمر آل مرتضی اباالفضل
توی امید خیمهها اباالفضل
یابن الحیدر
خیز حملههای عاشورایی کن
این اطفال تشنه را صقایی کن
عمری در کنار ما خدمت کردی
از حالا الی ابد آقایی کن
عباس من، عباس من
علم افتاده صاحب علم دید
دگرم روی رفتم حرم نیست
شده ام بی سردار و باورم نیست
یابن الحیدر
در دریای خون که ماه ام افتاده
امواجش به خیمهها افتاده
میخواهم به سوی تو آیم اما
دستانت میان راه ام افتاده
عباس من، عباس من
هم جا بوی مادرم میآید
بگو چه رخ داده در این علقمه؛ که آمده مادرم فاطمه
چه بلایی دارد سرم میآید
آخه تو نباشی دشمن به حرم میآید
یابن الحیدر
بی تو کل خیمه غارت خواهد شد
بر آل علی جسارت خواهد شد
بعد از تو تنور خولی سهم من
سهم زینب ام اسارت خواهد شد
عباس من، عباس من
یل بی مثل کربلا اباالفضل
قمر آل مرتضی اباالفضل
توی امید خیمهها اباالفضل
یابن الحیدر
و همچنین میثم مطیعی خواند:
حلالم کن، تو رو خدا دم رفتن
خداحافظ همه آرزوی من
تو عصای دست عمه می شیو
من میرم فدای بابا میشم
تو کنار خیمه دلخون می شیو
من تو میدون اربا اربا می شم
تازه این اول ماجرا بوده
سمت شام میبرنت غریبونه
غم نخور همیشه دنیا اینجوری نمی مونه
خدا نگهدار؛ خدانگهدار
خدا حافظ برو خدا به همراهت
میشم دلتنگ دل من و غم و آهت
کاش زمونه دستمو نبسته بود
میتونستم لااقل کاری کنم
مثل تو اونجوری که دلم می خواد
نمی تونم بابا رو یاری کنم
واسه من میدونی سخته داغ تو
چی میاد بر سر من از فراغ تو