خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: امر به معروف و نهی از منکر قدمتی به اندازه تاریخ حیات انسان دارد. اولین انسان دعوت کننده به نیکی، آدم بود و پس از آن نیز پیام آوران وحی و پیروانشان در انجام این وظیفه تا پای جانشان ایستادند و تلاش کردند. اسلام نیز از پیروانش میخواهد خود را در برابر جامعه متعهد بدانند و در صورت مشاهده ستم و گناه سکوت نکنند، بلکه همواره دیگران را به خوبیها امر کنند و از بدی بازدارند. از دیدگاه اسلام، هیچ عملی نمیتواند با دو فریضه امر به معروف و نهی از منکر، برابری کند و امت اسلامی، زمانی بهترین امتهاست که به این دو واجب شرعی عمل کند.
قیام امام حسین (ع) نیز برای اجرای این دو فریضه الهی بود. امروز چله شعور در تکیه «مجله مهر» به دهمین روز خود رسیده است. امروز یعنی دهمین روز محرم، روزی که حسین (ع) در بیابانهای عراق در میدان جنگ، امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکرد. بسیاری از عالمان بر این باورند که دلیل قیام فرزند علی (ع) و رقم خوردن واقعه کربلا همین دو فریضه بود.
کتاب «حکمت نامه امام حسین (ع)» که به دست مرحوم آیتالله «محمد ری شهری» به رشته تحریر در آمده است مصداقهای زیادی از تاکید نوه پیامبر خدا درباره امر به معروف و نهی از منکر نقل شده است.
بر نافرمانی از فرمان خدا، برآشوبید!
در این کتاب ارزشمند آمده است:
به نقل از حسین بن علی بن الحسین، از پدرش امام زین العابدین، از امام حسین گفته میشود که: «برای چشم مؤمن، روا نیست که ببیند خدا نافرمانی میشود مگر آنکه هنوز چشمش را نبسته، بر آن برآشوبد.»
همچنین مرحوم ریشهری به نقل از عقبة بن ابی عیزار در کتاب خود آورده است:
امام حسین در ذی حُسم ایستاد و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: «آنچه میبینید امری است که فرود آمده است و دنیا، دگرگون و زشت گشته و نیکی اش روی گردانده است و این حالت، چنان ادامه یافته که از آن جز چکه آب ته ظرف و زندگی پستی چون چریدنی کوتاه، باقی نمانده است. آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل، جلوگیری نمیشود؟ در چنین وضعی مؤمن باید در راه حق، در اشتیاق دیدار خدا (مرگ) باشد. من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمکاران را جز ملالت، نمیبینم.»
در روایت دیگری آمده است:
به نقل از یوسف صبّاغ، از امام حسین (که گفتهاش را جز از پیامبر نمیدانم): «هر کس شاهد کاری باشد و آن را ناپسند بدارد، مانند کسی است که در آن حاضر نیست و هر کس از کاری غایب باشد، اما به آن راضی باشد مانند کسی است که حاضر بوده است.»
سخنرانی امام، درباره امر به معروف و نهی از منک ر
حکمتنامه امام حسین (ع) همچنین روایتی از تحف العقول از زبان آن حضرت آورده که در باب امر به معروف و نهی از منکر میفرمایند:
ای مردم! از آنچه خدا دوستانش را بدان پند داده پند گیرید؛ همچون بدگویی او از دانشمندان یهود، آنجا که میفرماید: چرا علمای ربانی و دانشمندانشان، آنان را از گفتار گناه آلودشان نهی نمیکنند؟ و میفرماید: کافران بنی اسرائیل، لعنت شدند تا آنجا که فرماید: «چه بد بود، آنچه میکردند» خداوند ایشان را نکوهید؛ زیرا از ستمکارانی که در میانشان بودند، زشتی و فساد بسیار میدیدند ولی به طمع بهرهای که از آن ستمگران میبردند و از بیم آنکه بی نصیب بمانند، ایشان را نهی نمیکردند؛ در حالی که خدا میفرماید: «از مردم نترسید که از من، پروا کنید» و نیز میفرماید: «مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند»
خداوند از آن رو امر به معروف و نهی از منکر را نخستین فریضه خود قرار داد که میدانست چون این فریضه ادا گردد و برپا داشته شود، تمام فریضههای دیگر از آسان و دشوار برپا میشوند و این از آن روست که امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام است؛ همراه با ردّ مظالم و مخالفت با ستمکار و تقسیم درآمدهای عمومی و غنیمتهای جنگی و گرفتن زکات از جای خود و مصرف آن در جای خود.
سپس شما ای گروه به هم پیوسته گروهی نامور به دانش و نامدار به نکویی و معروف به خیرخواهی به لطف خدا در دل مردم، شکوهمند هستید بزرگ از شما پروا میکند و ناتوان گرامیتان دارد و آنکه بر او برتری ندارید و احسانی به او نکردهاید شما را بر خویش مقدم میدارد هرگاه نیازمندان از رسیدن به نیاز خود محروم بمانند شما را شفیع قرار میدهند و شما به شکوهی، همچون شوکت شهریاران و بزرگواری بزرگان، در راه گام بر میدارید. آیا این همه از آن رو نیست که شما به جایگاهی رسیدهاید که مردم از شما امید دارند تا به حق خدا قیام کنید؟ اگرچه از قیام به بیشتر حقوق الهی کوتاهی کردهاید، حق امامان را خوار شمردهاید و حق ناتوانان را تباه ساختهاید، ولی آنچه را حق خود میپندارید دنبال کردهاید نه مالی بذل کردهاید و نه جانی را در راه جان آفرین به خطر افکندهاید و نه برای خدا با گروهی در افتادهاید.
با این حال شما از خدا آرزوی بهشت و همجواری پیامبران و امان از کیفرش را دارید. ای کسانی که چنین آرزویی از خداوند دارید! من بر شما از آن میترسم که انتقامی از انتقامهای خدایی بر شما فرود آید؛ زیرا شما از گرم الهی به این جایگاه برتر دست یافتید؛ ولی مردان الهی را بزرگ نمیدارید. از شکسته شدن برخی از پیمانهای پدرانتان هراسان میشوید؛ ولی با اینکه میبینید پیمانهای الهی شکسته شده هراسان نمیگردید؛ حال آنکه عهد (ولایت) پیامبر «صلی الله علیه و سلم» خوار شمرده شده است و نابینایان و گنگها و زمینگیران، در همه شهرها [ی جهان اسلام] درماندهاند و بر آنها ترحمی نمیشود. شما به اندازه منزلتی که از آن برخوردارید، کاری نمیکنید و نه بدان کس که در این جهت کار میکند، مددی میرسانید و با چرب زبانی و سازش با ستمگران، خود را آسوده میسازید.
عاشورا، رقابت در سلطنت نبود!
همه اینها از چیزهایی است که خداوند شما را به جلوگیری از آنها به صورت فردی و یا همیاری با دیگران، فرمان داده و شما غافلید مصیبت شما از همه مردم، بزرگتر است، اگر نیک بدانید و این بدان جهت است که در پاسداشت جایگاه دانشمندان، کوتاهی کردید؛ زیرا گردش امور و جریان احکام به دست دانشمندان الهی است که بر حلال و حرامش امین اند و این جایگاه، از شما گرفته شده است و این سلب منزلت، جز به سبب پراکندگی از حق و اختلافتان در سنت پیامبر پس از دلیلی روشن نیست.
اگر بر آزار، شکیبایی میکردید و در راه خدا، تحمل به خرج میدادید، امور خدا بر شما وارد و از شما صادر میشد و به شما باز میگشت؛ ولی شما، ستمکاران را در جایگاه خویش جای دادید و زمام امور خدایی را به دست آنان سپردید، تا به شبهه عمل کنند و به راه خواهشهای نفسانی بروند. گریز شما از مرگ و خوش داشتن زندگیای که به هر حال از شما جدا میشود، آنان را بر این مقام مسلّط کرد شما ناتوانان را به چنگال آنها سپردید که برخی را بنده و مقهور کنند و پارهای را در مانده از تأمین معیشت و مغلوب، سازند، مملکت را با خودکامگی زیر و رو کنند و به پیروی از تبهکاران و جسارت بر خدای جبار، رسوایی هوسرانیهایشان را بر خویش، هموار دارند.
به هر شهری، سخنرانی زبانباز بر منبر دارند و تمام سرزمین اسلام، بی دفاع، زیر پایشان افتاده و دستشان در همه جای آن باز است و مردم برده وار در اختیار آنان اند و دست درازی آنان را نمیتوانند از خود دور کنند. برخی زورگو و لجوجاند که بر ناتوان به سختی حمله میبرند و پارهای فرمانروایانی هستند که آورنده و بازگردانندهای و خدا و قیامتی نمیشناسند.
شگفتا! و چرا در شگفت نباشم که، زمین از آن ستمگری دغل پیشه و باجگیری ستمگر و کارگزاری است که بر مؤمنان رحم نمیآورد. خداوند، در کشاکشی که ما داریم حاکم و به حکم خود در مشاجرهای که میان ماست، داور باد!
خدایا! تو خود میدانی آنچه از سوی ما سر زده از سر رقابت در سلطنت و طلب کالای پست دنیا نبوده است؛ بلکه از آن روست که پرچم دین تو را برافراشته ببینیم و اصلاح را در سرزمینهایت آشکار کنیم و بندگان ستم دیدهات در امان باشند و به واجبات و سنتها و احکامت عمل شود. پس اگر شما ما را یاری نکنید و با ما انصاف نورزید ستمگران، همچنان بر شما قدرت خواهند داشت و به خاموش کردن نور پیامبرتان میپردازند. خداوند ما را بس است که بر او توکل میکنیم و به او روی میآوریم، و بازگشت هم به سوی اوست.