امام حسین (ع) می‌فرمایند: «مردم بنده دنیایند و دین بر زبانشان جاری است، تا آنجا که معاششان برقرار باشد، پس چون به بلا آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.»

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: مثال جمع شدن ظلم و حق، مثال آب و روغن است. ماهیت‌شان فرق می‌کند؛ جمع‌ناپذیر است! حق آنجا راهش از باطل جدا می‌شود که حاضر است سر بدهد اما دستش را به ظلم آلوده نمی‌کند. مردم اما در تمام تاریخ میان حق و باطل سردرگم بوده‌اند؛ تشخیص گاهی سخت و گاهی آسان بوده؛ عده‌ای در راه حق سربلند و عده‌ای در مسیر باطل بدنام و بدعاقبت شده‌اند.

اینجا در نوزدهمین شب چله شعور مجله مهر، چند خطی از حسین بن علی (ع) را می‌خوانیم که برای شیعیان و دوستدارانش درباره استوار ماندن در راه حق و عدالت فرموده است. این سخنان از کتاب حکمت‌نامه امام حسین نوشته مرحوم ری‌شهری انتخاب شده که در بخش‌هایی از آن به اهمیت ایستادگی و مقاومت علیه ظلم تاکید شده است. همچنان که در روز عاشورا قاطع و صریح در حالی که می‌داند چه پیش خواهد آمد، می‌گوید: «هرگز (کسی) مانند من با (کسی) مانند یزید بیعت نمی‌کند.»

مرگ باعزت بهتر است...

در این کتاب به یکی از جملات معروف امام حسین (ع) اشاره شده که حتماً بارها به گوشتان خورده است. سومین امام شیعیان به حفظ کرامت انسانی بسیار اهمیت می‌دهد و در یکی از سخنان خود می‌فرماید: «هیهات منا الذله»

معنای این جمله مشهور آن است که «هرگز از ما ذلت و خواری بر نمی‌آید!» و این مصداق همان جمع‌ناپذیر بودن آب و روغن است.

ایشان بارها به این نکته اشاره کرده‌اند که مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است. به عنوان مثال فرمودند: «زندگی با ستمگران، خفت و خواری است.» و در جایی دیگر حدیث آزادگی و عزت نفس را اینطور برای نسل‌های بعد به یادگار گذاشته‌اند: «مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است.»

قرآن پشت خانه ما نازل می‌شد

با همه این نصیحت‌ها، امامِ معصوم دنیای پر از طمع و انسان‌های فراموش‌کار و عهدشکن را خوب می‌شناسد. او خود شهید شد چرا که کوفیان در مقابل وعده‌های پول و طلا و ثروت لرزیدند و تا جایی کنار نوه پیامبر ماندند که به نفع‌شان بود. اما آنجا که دنیایشان در ایستادن کنار ظلم تأمین می‌شد، حق را فراموش کردند.

باز هم امام حسین دست از دلسوزی و هشدار برنداشت و به نامردمان اینطور حقیقت را یادآوری کرد: «من فرزند کسی هستم که منزلت او را می‌دانید؛ حقیقت روشن است و بر آن پرده‌ای نیست. مگر پیامبر خدا، پدر و جد من نیست؟ من ماه شب چهارده هستم، اگر ستارگان در پرده اند. مگر قرآن صبحگاهان و شامگاهان در پشت خانه‌های ما نازل نشد؟»

نوه پیامبر می‌فرماید: «یزید، با من به جنگ برمی‌خیزد و خداوند میان من و او حاکم خواهد بود و کارها آن گونه که او می‌خواهد نیست. ای ناصحان خداوندی! این شمایید که از طرف خداوند فرمان‌روایید و شمایید که امانتدار ادیان آسمانی هستید. چگونه و بر اساس کدام آیه و سنت پیامبر، دورشدگان، آن (خلافت) را، از اهلش (خاندان پیامبر) ربوده‌اند؟»

دین بر زبان‌ها جاری است؛ تا آنجا که معاش برقرار باشد!

او جایی دیگر تکان دهنده و به فکر فرو برنده می‌فرمایند: «مردم بنده دنیایند و دین بر زبانشان جاری است، تا آنجا که معاششان برقرار باشد، پس چون به بلا آزموده شوند، دین‌داران اندک می‌شوند.»