دهمین نشست از مجموعه نشست‌های «هم‌عزم» با موضوع «نسبت عرضه نظر و میدان عمل در فرآیند تحقق گفتمان پیشرفت» برگزار شد.

به گزارش خبرنگار مهر، دهمین نشست از مجموعه نشست‌های «هم‌عزم» با موضوع «نسبت عرضه نظر و میدان عمل در فرآیند تحقق گفتمان پیشرفت» با حضور حجت الاسلام آقانوری پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه و پورکیانی پژوهشگر سیاستگذاری فرهنگ و صاحب تالیفاتی در این حوزه و استاد دانشگاه در محل خانه اندیشه‌ورزان برگزار شد. این جلسه اولین نشست از بخش چهارم و آخر نشست‌های هم‌عزم بود که با بررسی «نحوه نسبت نظر و عمل در فرآیند گفتمان‌سازی پیشرفت» تدارک دیده شده بود.

در بخش اول آقانوری به وجه مسأله بودن نسبت نظر و عمل اشاره و عنوان کرد: مسأله امروز ما این گسست نیست، بلکه چالش ما در ساحت نظر است. مسئله ما این است که نمی‌دانیم پیشرفت چه هست، که این مسأله‌ای در لایه حکمت عملی؛ یعنی آن لایه‌ای از بحث‌های نظری است که به مقام عمل می‌پردازد. در عین حال در ساحت نظر هم با آفتی روبرو هستیم که به نوع مواجهه ما با مفاهیم باز می‌گردد. ما با مفهوم بدون توجه به مصداق و واقعیت خارجی‌اش مواجهه پیدا می‌کنیم که این زاویه نگاه غلط موجب شده است که در مورد توضیح پیشرفت به این وضعیت برسیم.

در ادامه پورکیانی با بیان پیشینه علوم انسانی اظهار داشت: به واسطه غلبه نوعی ماکیاولیسم بر آن، مساله ارتباط نظر و عمل در آنجا حل شده است! نظر به نفع عمل کنار رفته‌است و اعتبارات ما است که نظر را می‌سازد، نه این‌که حقیقت و ارزش پیشینی وجود داشته باشد. در این تعریف و نگاه جدید به علم مسئله این است هر کاری به چه نتیجه عینی ملموس و به تعبیری فایده منجر می‌شود. اگر این چرخش را در علم بپذیریم مسأله تمام است! برخلاف حکمت عملی که فارابی از آن صحبت کرده است که حول فضیلت است؛ یعنی حقیقتی وجود دارد که آن را به تن تجربه می‌زنیم، و لذا اگر ما بخواهیم کماکان پاسبان حقیقت باشیم گرفتار همان فاصله نظر و عمل می‌شویم.

در بخش دوم این نشست، آقانوری به تجربه‌ی صدر انقلاب اشاره و عنوان کرد: ما یک گسست تاریخی با صدر اول انقلاب داریم. خیلی از چیزها آن موقع مسأله نبوده و خیلی راحت و روان انجام می‌شد. اما بعد از آن دوره انقطاع؛ یعنی بعد از آن دوره‌ای که عمل‌گرایان بر جمهوری اسلامی حاکم شدند آن چارچوب خیلی کمرنگ شد. ما نیاز به ایده‌هایی داریم که در مسیر تحقق به تدریج پرورانده می‌شوند و الان بعد از گسستی که از دهه‌ی ۶۰ داشتیم این ایده‌ها برای ما روشن نیست. ما الان دچار وضعیتی هستیم که در دهه ۶۰ نبودیم. در دهه ۶۰ کنش‌گر اجتماعی ما کاملاً انگار می‌دانست ایده چه هست و ایده را پیش می‌برد.

وی افزود: در زمان کنونی نحوه دستیابی به این ایده‌ها را ایجاد رابطه‌ی دوسویه میان ایده‌های موجود و عمل است. ما باید از حکمت عملی حرفی در بیاوریم و بعد این را با هر خلاقیتی که در تحققش ممکن است تحقق ببخشیم و افراد را دچار ترس از عمل نکنیم و از سویی دیگر با بررسی تجربه‌های موفق موجود در موضوعات مدنظر می‌توانیم ایده‌های نظری‌مان را بازبینی کنیم و ارتقا ببخشیم.

در ادامه پورکیانی راه پیوند نظر و عمل را توجه به بُعدی از علم که امروزه دچار بی‌توجهی ما قرار گرفته است اشاره کرد و گفت: علم باید بتواند انرژی ایجاد کند و بتواند میدان را گرم کند،. مخصوصاً جامعه‌ای که می‌خواهد یک حرکت اجتماعی ایجاد کند، می‌خواهد پیشرفتی را رقم بزند، به تعبیر بلندتر می‌خواهد تمدن بسازد که خود غربی‌ها هم این‌گونه بودند، این نیاز به یک انرژی گرمابخش جوشنده و به تعبیر آقای کچویان حَماسی دارد.

وی عنوان کرد: تأویل نظری تجربه. تأویل یعنی بتوانیم پشت پرده این چیزی که لمس می‌کنیم را بفهمیم، منتهی این فهم از سرچشمه است، از همان ارزش‌هاست. اما برای گرمابخش بودن علم باید به زبان علم هم توجه کرد: حتی اگر این تأویل تجربه انجام شده باشد، هنوز هم انرژی لازم را ندارد. به همین دلیل اینجا باید به زبان علم توجه کرد که زبان روایت است. با این نگاه به علم اساساً جنس علم تفکیک‌پذیر با عمل نیست.

در ادامه آقا نوری روش بازخوانی را بیشتر وابسته به نگاه و فهم راوی و پژوهشگر دانست.

در ادامه پورکیانی زاویه دید پژوهشگر و راوی را در رسیدن به تأویل نظریِ تجربه مهم دانست و گفت: اما به نظر ما باید در اینجا روش‌مند عمل کنیم، چرا که بدون روش امکان گفت‌وگو سلب می‌شود. در این مسیر باید از گزارش به روایت رسید، از گزارش شخص به روایت شخص، از روایت شخص به روایت نوعی آن آدم؛ یعنی به روایت جامعه ایران، از روایت این آدم نوعی به روایت ساختار، از روایت ساختار به مفهوم، و از مفهوم به دوره تاریخی. یعنی باید شش مرحله در رفت‌وبرگشت بین نظر و عمل پژوهش را پیش برد.

در بخش پایانی این نشست پورکیانی و آقانوری در توضیح دلیل گسست میان عرصه نظر و میدان عمل به عامل دیگری که معرفتی هم نیست، اشاره کردند و آن تقابل‌هایی است که امکان گفت‌وگو و در نتیجه نزدیکی میان کنشگران این دو عرصه را سلب می‌کند.

بنابراین پورکیانی با بیان اینکه چالش امروز ما در گسست میان نظر و عمل عمدتاً بحث‌های نظری نیست گفت: بلکه به دلیل میل به تقابلی است که بین آدم‌ها ایجاد شده و مانع گفت‌وگو می‌شود. تضاد در یک نگاهی پیشروی می‌آورد، ولی در فضایی که الآن ما هستیم مایه ارتجاع است. مسئله گفتگو و نسبت آدم‌ها با هم، الفت بین خلق الله، الفت‌نامه‌ای که باید نوشت، مسئله ساده و حاشیه‌ای نیست، بلکه این خود متن است، این نباشد همه حرف‌هایی که می‌زنیم سوءتفاهم است و معمولاً ابتر می‌ماند.

آقانوری نیز با تأیید این بحث گفت: در فضای کنونی هیچ تز و آنتی‌تز به سنتز نمی‌رسد. حتی توافق‌هایمان هم نتیجه‌بخش نیست، چه برسد به آنجایی که با هم دعوا می‌کنیم!