خبرگزاری مهر؛ گروه فرهنگ و ادب_ فاطمه میرزاجعفری: نهاد کتابخانههای عمومی کشور به عنوان یک نهاد مستقل در حوزه ساخت کتابخانه و نظارت بر آن، خرید کتاب و فراهم کردن دسترسی بیشتر و سهلتر مخاطبان کتابدوست به کتاب است.
به بهانه پایان کار دولت سیزدهم و با روی کار آمدن دولت چهاردهم گپ و گفتی دوساعته با مهدی رمضانی دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور داشتیم تا از فعالیتهای نهاد کتابخانهها در زمینههای مختلف مطلع شویم. در این گفتوگو درباره خرید کتاب از ناشران توسط نهاد کتابخانههای عمومی کشور، بودجه، سند ملی خواندن، معیشت کتابداران، تجهیز کتابخانهها، افزایش کتابخانههای سیار و غیره صحبت کردیم.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
* آقای رمضانی به عنوان سوال اول کمی درباره چالشهای دورهای که به عنوان دبیرکل در نهاد کتابخانههای عمومی کشور مستقر بودید توضیح دهید؟
بنده پیش از اینکه این مسئولیت را تحویل بگیرم، معاون توسعه کتابخانهها و ترویج کتابخوانی نهاد بودم؛ البته ساحت، شرایط، اقتضائات دولتها و موقعیتها متفاوت است. یعنی شما اگر معاون دستگاهی باشید قاعدتاً در جریان موضوعهای مختلف هستید اما خیلی موضعتان، نسبت به زمانی که مسئولیت آن مجموعه را برعهده دارید، متفاوت است. در ابتدای برعهده گرفتن مسئولیت، حوزه تخصصی بنده بخش محتوایی نهاد کتابخانهها بود؛ جنس این مسئولیت اجرا بود و خیلی از مسائل که در حوزه ساختاری، مالی و اداری وجود دارد متوجه ما نبود البته ما در این باره هم تلاش کردیم و برنامه داشتیم.
زمانی که به عنوان سرپرست نهاد کتابخانهها منصوب شدم، در شروع کار نامهای به دکتر اسماعیلی به عنوان وزیر فرهنگ و رئیس هیئت امنا نوشتم و نکات، معضلات و مسائل نهاد، مانند منابع مالی و ساختار، را خدمتشان منتقل کردم؛ البته به دلیل اینکه تنشی به مجموعه وارد نشود نامه را در آن زمان محرمانه ارسال کردم اما الآن محرمانگی ندارد.
یکی از مباحث جدی که وجود داشت مساله مالی نهاد بود؛ همچنین بحث حقوق و دستمزد و معیشت کتابداران، بحث بودجه عمرانی نهاد نیز مهم بود. برای شروع کار هم پیگیر اصلاح قانون تأسیس نهاد کتابخانهها و آئیننامه اجرایی آن شدیم.
به خاطر دارم بعد از انتصابم، آقای اسماعیلی یک جلسه درباره قانون تأسیس نهاد و آئیننامه اجرایی آن برگزار کردند که معاونان وزارتخانه در آن حضور داشتند. یکی از اولین حکمهایی که زدم شکلگیری کارگروه اصلاح قانون و آئیننامه اجرایی و ساختار نهاد بود که آن را مسئله اصلی نهاد میدانستم، طبق برنامهریزی خوب پیش رفتیم اما به سرانجام نهایی نرسید.
یکی از مباحث جدی که وجود داشت مسئله مالی نهاد بود؛ همچنین بحث حقوق و دستمزد و معیشت کتابداران، بحث بودجه عمرانی نهاد نیز مهم بود. برای شروع کار هم پیگیر اصلاح قانون تأسیس نهاد کتابخانهها و آئیننامه اجرایی آن شدیم
* چهطور؟
قانون در کمیسیون فرهنگی مجلس یازدهم تصویب شد. اما مجلس یازدهم پس از برنامه هفتم تمام شد و قرار شد در مجلس جدید اصلاح این قانون مطرح شود. اخیراً هم که با دکتر قالیباف صحبت کردم، گفتند که امکان طرح این مسئله در اوایل همین مجلس وجود دارد. ما اگر میخواهیم مسئله حوزه کتابخانههای عمومی در کشور حل شود باید به عنوان اولین اقدام قانون تأسیس نهاد اصلاح شود.
این قانون اگرچه دارای ایرادات ساختاری است که باید اصلاح شود اما قانون مترقیای است. ما باید تصمیم بگیریم که چطور میخواهیم ساختار کتابخانههای عمومی کشور را اداره کنیم؟
نکته بعدی آئیننامه اجرایی قانون تأسیس نهاد است که مطابق آخرین صحبتها با شهید رئیسی و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به جمعبندی رسیده بودیم اما با شهادت رئیسجمهور متوقف شد. با اختلاف نظر سازمان اداری و استخدامی یک بار به صحن دولت رفت و برگشت و مقرر شد اصلاح شود که تا این اواخر و بعد از جابهجایی دولت هم پیگیر بودیم که جلسهای داشته باشیم، خیلی از نکات آن حل شد اما به تصویب نهایی نرسید. مسائل مالیاتی نیز در سطح وزرای اقتصاد و فرهنگ پیگیری شد. به طور کلی هیچ یک از این مباحث به این دوره مدیریتی مربوط نمیشود.
نهاد کتابخانههای عمومی کشور پیش از این مسئله فرهنگی کشور یا دولت محسوب نمیشد؛ نه تنها در اولویت نبود بلکه در فهرست مسائل هم، پرداختن به حوزه کتابخانههای عمومی وجود نداشت. برای مثال بسیاری از استانداران پیش از شناخت دقیقی از ساختار کتابخانههای عمومی نداشتند.
شهید رئیسی هم در بزرگداشت روز کتاب، کتابخوانی و کتابدار سال ۱۴۰۱ در جمع کتابداران حاضر شدند و هم دو پیام به حوزه کتابخانههای عمومی دادند؛ یکی پیام به همایش بینالمللی کتابخانههای عمومی و کسبوکارهای کوچک و خانگی در مهرماه ۱۴۰۲، دیگری هم به فاصله یک ماه به روز کتابدار همان سال. پس از حضور ایشان در میان کتابداران یک دستور دوبندی راجع به دسترسی به کتاب و معیشت کتابداران صادر شد. در سال ۱۴۰۲ نیز در هفته کتاب رئیسجمهور شهید یک دستور چهاربندی صادر کردند. حضور در نمایشگاه کتاب و بازدید از غرفه نهاد کتابخانهها، صحبت از کتابخانه مرکزی در پایان سفر استانی کردستان یا اشاره به کتابخانه عمومی به عنوان یک مبنای دسترسی عادلانه فرهنگی در آخرین گفتگوی تلویزیونی با مردم، مواردی است که در هیچ دولتی سابقه نداشته است.
نهاد کتابخانههای عمومی کشور پیش از این مسئله فرهنگی کشور یا دولت محسوب نمیشد؛ نه تنها در اولویت نبود بلکه در فهرست مسائل هم، پرداختن به حوزه کتابخانههای عمومی وجود نداشت. برای مثال بسیاری از استانداران پیش از شناخت دقیقی از ساختار کتابخانههای عمومی نداشتند
بنابراین توجه به کتابخانههای عمومی کشور چند ضلع داشت؛ ابتدا اهتمام رئیسجمهور به این حوزه بود، همچنین حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و توجه دادن اعضای هیئت دولت نیز مهم بود که ما در این دوره چندین مصوبه در دولت داشتیم، در حالی که نهاد کتابخانهها از ابتدای تأسیس مصوبه قابل توجهی به غیر از آئیننامه اجرایی و نکات اداری آن نداشت.
در خیلی از مصوبات هم نهاد کتابخانهها اضافه شد؛ مثلاً در معافیت بیمه کارگران ساختمانی حوزه کتابخانهها قید شد. در حوزه سیاسی نیز همترازی دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور با مقامات قانون مدیریت خدمات کشوری انجام شد که تصویب آن در ساختار اداری و سیاسی کشور مهم است.
به بیان دیگر وقتی رئیسجمهور به یک حوزه توجه میکند، توجه دولت را به آن حوزه جلب میکند. البته این ظرفیت در کشور شناخته، ترویج و تبیین شد. ما قبلاً هم تجربه تشکیل صف در کتابخانه را بعد از افتتاح کتابخانه مرکزی مشهد داشتیم یا در کتابخانههای مرکزی یزد، مرکزی خرمآباد و شهید سلیمانی شهر سهند. امسال نیز کتابخانه شهید دستغیب پس از بازطراحی بازگشایی شد و همین اتفاق تکرار شد. در همین ایام یک کتابخانه روستایی در بابل افتتاح شد که بچهها برای حضور در آن و عضویت صف بسته بودند. اینها نشاندهنده این است که این ظرفیت شناخته شد و حرکت عملی به سوی «کتابخانه به عنوان پایگاه فرهنگی-اجتماعی» شکل گرفت.
همه این اقدامات یک به یک و مرحله به مرحله به سرانجام رسیده است. برای مثال مراکز مشاورهای که با همکاری کمیته امداد در حال راهاندازی است، به ۵۰۰ مرکز در کتابخانههای عمومی میرسد و یا موضوع کسبوکارهای کوچک و کتابخانه عمومی که همایش و رویدادهای بسیاری داشت. در همین ماه بیش از صد نفر همکاران سراسر کشور در مدرسه تابستانی کتابداران در اردبیل شرکت کردند و همه بعد از پایان دوره، مسئول ترویج و تبلیغ این حرکت میشوند.
در بخش بین الملل نیز ما سال گذشته میزبان چند شخصیت مهم در حوزه کتابخانهای در تهران، مشهد و شهرهای دیگر بودیم که از ظرفیت کتابخانههای عمومی جمهوری اسلامی ایران بازدید کردند و همین امر منجر به ارتباطات و تعاملات بینالمللی شده است. حضوری هم در کنگره سراسری کتابخانههای روسیه در کازان داشتیم که حادثه شهادت رئیسجمهور و همراهان پیش آمد و سفر را یکروزه رها کردیم و برگشتیم؛ اما در همان فرصت کوتاه از این حضور استقبال میکردند. در دیدار وزیر فرهنگ تاتارستان، رئیس انجمن کتابخانههای روسیه و رئیس کتابخانه سنپترزبورگ برای تعامل مشتاق بودند. با سفیر عربستان نیز دیداری داشتیم که برای گسترش همکاریها اعلام آمادگی کرد. در مجموع تعاملات بینالمللی توسعه پیدا کرد.
عضویت ما به صورت پایدار در ایفلا، عضویت در کمیتههای وابسته و دریافت کرسی نشاندهنده این ظرفیت است. مهمانان خارجی نیز به این اذعان داشتند که ظرفیت جمهوری اسلامی ایران در حوزه کتابخانههای عمومی که دارای دو محور شبکه، که دسترسی را ایجاد میکند، و دیگری توسعه خدمات چشمگیر است. آنچه که از آن به عنوان توسعه خدمات صحبت میکنیم هم گسترش پیدا کرده و هم بر کیفیت افزوده شده؛ البته هنوز تا نقطه ایدهآل فاصله داریم چون ما یک ظرفیت قدیمی داریم که نیازمند بروزرسانی است که آن را هم شروع کردیم.
در سفرهای استانی شهید رئیسی نیز کتابخانههای عمومی به مصوبات الحاق شد و مورد تأیید قرار گرفت.
* بحث بازسازی و بازطراحی کتابخانههای عمومی در طول این سالها چطور پیش رفته؟
این بحث هم به مواردی که پیش از این گفته شد اضافه شده است؛ طوری که در دور اول سفرهای استانی رئیسجمهور اختصاص اعتبار برای تکمیل پروژههای نیمه تمام را داشتیم، در دور دوم بازطراحی کتابخانههای موجود و در مرحله سوم خرید کتاب برای کتابخانههای عمومی نیز در مصوبات لحاظ شده بود. امیدوارم در دولت چهاردهم هم این مسیر ادامه پیدا کند؛ چون اگر دولت سیزدهم تداوم پیدا میکرد نتایج عملی بسیاری از این پروژهها آشکار میشد. پیشبینی کرده بودیم تا پایان سال ۱۴۰۳ با روند موجود بیش از ۱۵۰ پروژه به بهرهبرداری میرسد.
اغلب پروژههای کتابخانه مرکزی استانها، که تا قبل از این متوقف مانده بودند، فعال شد؛ برای مثال کتابخانه مرکزی استان مرکزی در اراک، استان گیلان در رشت، استان مازندران در ساری، استان هرمزگان در بندرعباس و استان کرمانشاه پروژههایشان فعال شده و در آستانه تکمیل است.
همچنین از شهادت رئیسجمهور تاکنون ۲۰ پروژه کتابخانهای در کشور به بهرهبرداری رسید؛ مثل کتابخانه شهر آببر استان زنجان یا کتابخانه شهر قروه استان کردستان که از مصوبات سفر استانی رئیسجمهور بود.
مثال دیگری بزنم. در حال حاضر چالشی در زمینه سواد در کشور داریم؛ یعنی نرخ بیسوادی کمی رشد داشته است. تا قبل از این نهضت سواد آموزی این بار را به دوش میکشید اما این ظرفیت وجود دارد که کتابخانهها وارد این حوزه شوند بدون اینکه نیاز به ایجاد یا احیای شبکهای جدید باشد. اساساً کار کتابخانه عمومی سوادآموزی و اطلاعرسانی به معنی عام و خاص است.
در حوزه کودک و نوجوان نیز تمرکز خوبی صورت گرفت؛ به صورت جدی این حوزه وارد شدیم و به صورت هدفمند عنوان «هدهد سفید» را برای آن قرار دادیم. کتابخانههای هدهد سفید، ویژه کودکان، را شکل داده و افتتاح کردیم. برنامه تلویزیونی هدهد سفید را ساختیم و از شبکه پویا پخش شد. جایزه نشان هدهد سفید برای کتاب محبوب کودکان و نوجوانان را ادامه دادیم. کتاب هدهد سفید هم با مشارکت اعضای نوجوان کتابخانههای عمومی برای خودشان تولید میشود. محافل قرآنی با رویکرد کودک و نوجوان را در کتابخانهها داشتیم که اقدام اخیر آن طرح کتابت قرآن کریم بود که با استقبال مواجه شد. قله این توجه به حوزه کودک و نوجوان، دستور رئیسجمهور برای ایجاد «زنگ کتابخوانی» در مدارس بود که اجرا نشده بود و تأیید و تأکید آن در سند ملی خواندن است. اساساً اگر بخواهیم مسئله خواندن، مطالعه و مراجعه به کتاب را در بین مردم پیش ببریم، در مدرسه اتفاق خواهد افتاد. توجه به گروههای خاص، مثل نابینایان و ناشنوایان، هم انجام شد که البته ناشنوایان ابداع این دوره است.
* با این توضیحات مأموریت نهاد محدود به نظارت بر کتابخانهها و خرید کتاب نیست.
ما با این کار سبب احیای مأموریت اصلی کتابخانههای عمومی شدیم. مأموریت جدیدی برای کتابخانههای عمومی تعریف نکردیم و براساس ساختار جهانی آن را مدیریت کردیم. پیش از این، این تصور وجود داشت که کتابخانه عمومی یک مخزن و سالن مطالعه است. و گفته میشد که کتابخانهها تبدیل به قرائتخانه شده و فقط برای مطالعه به آن مراجعه میشود و بیتوجهی نسبت به آن وجود دارد؛ یا اینکه کتابخانه یک محل بی آب و رنگ و بیروح است. بنابراین باز هم تأکید میکنم که مأموریتی خارج از صلاحیت کتابخانه اجرا نکردیم و تلاش کردیم آنچه وظیفه کتابخانه بوده است را معرفی کنیم.
در حال حاضر با تلاش دیگر آن تصویر قدیمی از کتابخانه تغییر کرده و مسئولان و مردم به این نکته تأکید دارند. البته ما برای اصلاح این تصویر باید تلاش بیشتری انجام دهیم؛ چون بعضاً افراد مهم و مؤثر این حوزه از این خدمات بیاطلاع هستند. نهاد کتابخانههای عمومی کشور یک مرکز خدماتی است که به طبقه و قشری خدمات ارائه میدهد که شاید در ساحتهای دیگر کشور حاضر نباشند. در شرایط کنونی بچههای دهه ۸۰ و ۹۰ در کتابخانه حضور دارند و در بسیاری از شهرها کتابخانه محل مطالعه درس و کنکور است.
گفته میشد که کتابخانهها تبدیل به قرائتخانه شده و فقط برای مطالعه به آن مراجعه میشود و بیتوجهی نسبت به آن وجود دارد؛ یا اینکه کتابخانه یک محل بی آب و رنگ و بیروح است. بنابراین باز هم تأکید میکنم که مأموریتی خارج از صلاحیت کتابخانه اجرا نکردیم و تلاش کردیم آنچه وظیفه کتابخانه بوده است را معرفی کنیم
اینکه گفته میشود کتابخانه سالن مطالعه شده است غلط است؛ از این حیث که یکی از بخشهای کتابخانه سالن مطالعه است. بعضی افراد میتوانند از مخزن کتابخانه برای مطالعه استفاده کنند و برخی دیگر برای مطالعه کتابهای دیگر؛ این نقطه قوت است. اگر ما ضعف مراجعه به مخزن کتابخانه را داریم باید آن را برطرف کنیم. این خیلی مهم است که فرزندان ما به کتابخانه بیایند و از این محیط و این فضا استفاده کنند. این اشکال محسوب نمیشود. ضمن اینکه اساساً فضا و نوع مصرف تغییر کرده است؛ این آن چیزی است که در حوزه کتابخانههای عمومی پیش میبریم.
ما از حیث شبکه و خدمات در دنیا جز ۲۰ کشور اول هستیم. اخیراً هم متوجه شدم آمار کتابخانههای عمومی در دنیا بعضاً آمار درست و دقیقی نیست و هر کس از منظر و نگاهی با آن مواجه میشود. ما کتابخانه دانشگاه را کتابخانه عمومی تلقی نمیکنیم و تعریفمان مبتنی بر تعریف بینالمللی کتابخانه عمومی است.
* در حال حاضر چند کتابخانه در کل کشور داریم و آیا نظارت بر کتابخانههای مستقل هم با نهاد کتابخانههاست؟
ما دو هزار و ۷۸۵ کتابخانه داریم که مستقیم توسط نهاد اداره میشود. همچنین هزار و ۱۷ کتابخانه مشارکتی و مستقل و سالن مطالعه وجود دارد که با نظارت و مشارکت نهاد اداره میشود. براساس قانون همه کتابخانههای عمومی باید از نهاد مجوز بگیرند و خیلی از کتابخانههای عمومی که شهرداریها هم دارند از حیث اینکه مجوز ندارند غیرقانونی است. ما از وجود کتابخانههای عمومی استقبال میکنیم و دنبال تصدیگری نیستیم ولی فعالیت خارج از ضابطه سبب میشود مردم از خدمات محروم شوند، امکان شبکه یکپارچه وجود ندارد و به صورت جزیرهای عمل میکنند. بنابراین براساس قانون و مصوبات دستگاههای نظارتی و شوراهای بالادستی ایجاد کتابخانههای عمومی و سالن مطالعه با مجوز نهاد کتابخانهها ست که تاکنون تعدادی از اینها مجوز گرفتهاند و تعداد دیگری هم در حال طی مراحل برای اخذ مجوز نظارت هستند.
ما از وجود کتابخانههای عمومی استقبال میکنیم و دنبال تصدیگری نیستیم ولی فعالیت خارج از ضابطه سبب میشود مردم از خدمات محروم شوند، امکان شبکه یکپارچه وجود ندارد و به صورت جزیرهای عمل میکنند
* در طول این سالها شنیدهایم که نهاد کتابخانهها باید کنار مردمی باشد که پولشان به خرید کتاب نمیرسد. این فرایند چهطور انجام شده است؟
یکی از مهمترین اتفاقات در حوزه کتابخانههای عمومی ایجاد دسترسی برای کتابهایی است که مردم به آنها نیاز دارند. کتابخانه موظف به تهیه این کتابها و دسترسپذیری ساختن آنها دارد. اواخر سال ۱۴۰۰ و در سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ آنچه که خریده شده است و یا معاونت فرهنگی در اختیار ما قرار داده در مجموع سه سال حدود ۲۰۰ میلیارد تومان است که بخشی از این میزان از محل هدفمندی یارانهها تأمین شد و بخش دیگری از منابع تملکی خودمان. تلاش کردیم این کار پیش برود اما سطح نیاز کتابخانهها بیش از این است. اگر به آمار بازار نشر نگاه کنید از ۱۳۰ هزار عنوانی که منتشر میشود با کنار گذاشتن کتب کمکآموزشی و کتابهای از این دست، ۳۰ تا ۴۰ هزار عنوان باقی میماند، قاعدتاً هم از نظر بودجه و هم فضای نگهداری نمیتوانیم همه آن را خریداری کنیم.
ما سالانه نیازمند حداقل ۱۴۰ تا ۱۵۰ میلیارد تومان بودجه برای خرید کتاب هستیم که بتوانیم منابع را بهروز نگه داریم. ضمن اینکه بتوانیم توسعه خدمات را داشتهباشیم و حلقههای دیگر این زنجیره خدمت هم تکمیل شود.
در حال حاضر بیش از ۵۰ میلیون جلد کتاب در مخازن کتابخانههای عمومی داریم که همین حجم کتاب هم به صورت کامل مورد مراجعه مردم قرار نگرفته است، درست است کم است و باید تقویت شود اما همه مردم این تعداد را نخواندهاند و این جای کار دارد.
حوزه فرهنگ مانند حجاب، سبک زندگی و غیره کار یک دستگاه نیست. این را از باب فرافکنی و برداشتن مسئولیت نمیگویم چراکه فکر میکنم جز معدود دستگاههایی بودیم که در جمع مردم و رسانه بودیم. میثاق ما در حوزه ترویج و توسعه کتاب و کتابخوانی باید «سند ملی خواندن و ترویج مطالعه مفید»، که اخیراً به تصویب رسید، باشد چون همه موضوعات و نکات در آن دیده شده است. نقدهایی هم شاید به آن وارد باشد اما نکات مثبتی دارد که باید آن را دید.
موضوع قانونگذاری کتابخانه الکترونیک هم مهم است و سیاستگذاری کلی است که پیش از این در قانونی تصریح نشده بود اما در سند آن را آوردیم، تکالیف هم مشخص شده است.
اگر همه اینها کنار هم قرار گیرد به دسترسپذیری مردم و برطرف کردن نیاز آنها برای کتاب کمک میکند.
اگر مدعی نگاه حمایتی به این حوزه هستیم، باید به سمت حمایت از مصرفکننده برویم و حتماً یکی از این حوزهها کتابخانههای عمومی است. در حال حاضر یکی از گرانترین و درآمدزاترین کسبوکارها آموزش است که میتوان آن را در کتابخانههای عمومی ارزان و دسترسپذیر کرد. کتاب هم به همین شکل است.
پس بحث سرانه هیچ کمکی به ما نمیکند. در حال حاضر چند کشور در دنیا معیار سنجش مطالعه دارند؟ معیارهای سنجش مطالعه در کجا دقیق است که بخواهیم تطبیق دهیم که در کشورهای دیگر چقدر است و در ایران به چه صورت است؟ خیلی از کشورهای پیشرفته سنجش سرانه ندارند. ما معتقدیم مسئولیت ترویج خواندن با نهاد کتابخانههای عمومی کشور است
بنابراین اگر با این ساختار و شکل به حوزه کتابخانههای عمومی نگاه شود مسائل برطرف میشود. در خیلی از کشورهای پیشرفته گذر خدمات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از کتابخانه است و برای فعالیتهایی از جمله کاریابی به کتابخانه مراجعه میکنند و این به معنی افزایش مراجعه به کتابخانه است.
اخیراً نیز پیمایشی با موضوع «عادتهای خواندن ایرانیان» انجام شد که مقدمه سند ملی خواندن است. ما معتقدیم «سرانه مطالعه» یک موضوع غیراصلی است؛ در بحث توسعه کتابخوانی مساله سرانه نیست، به این دلیل که زمان مطالعه یک کتاب فلسفی با یک رمان برابر نیست و کیفیت خواندن هیچ جا لحاظ نمیشود. گزارههای دیگر غیر از سرانه مطالعه میگوید وضعیت مراجعه مردم به کتاب بحرانی نیست ولی باید روی تقویت عادات مراجعه مردم به کتاب کار کنیم. برای مثال اگر یک خانم بخواهد آشپزی کند، چند درصد احتمال دارد به کتاب مراجعه کند و چند درصد با اعضای خانوادهاش تماس بگیرد؟
در دنیا درصد مراجعه به کتابی که در دسترس است، به این معنی که چند درصد احتمال دارد مخاطب کتاب روی میز مطب را برای مطالعه بردارد، به صورت میانگین ۲۰ درصد است، در حالی که براساس این پیمایش این احتمال در ایران ۶۰ درصد است؛ یعنی احتمال برداشتن کتاب توسط مخاطبان در ایستگاههای مترو یا ترمینال ۶۰ درصد است. بنابراین مردم در برابر کتاب مقاومتی ندارند.
در حال حاضر با نظام آموزشی موجود بچهها در مدرسه کتابگریز میشوند و هیچ قصهای برای مراجعه دانشآموزان به کتاب وجود ندارد، چه بسا مقاومت هم وجود دارد. بنابراین اگر این چرخه اصلاح شود، مسئله کتابخوانی حل میشود.
پس بحث سرانه هیچ کمکی به ما نمیکند. در حال حاضر چند کشور در دنیا معیار سنجش مطالعه دارند؟ معیارهای سنجش مطالعه در کجا دقیق است که بخواهیم تطبیق دهیم که در کشورهای دیگر چقدر است و در ایران به چه صورت است؟ خیلی از کشورهای پیشرفته سنجش سرانه ندارند. ما معتقدیم مسئولیت ترویج خواندن با نهاد کتابخانههای عمومی کشور است.
ادامه دارد...