نفس جنگل‌های ایران به دلایل مختلف به شماره افتاده و آژیر خطر برای محیط زیست کشور روشن شده است.

خبرگزاری مهر، گروه جامعه: جنگل‌ها به عنوان یکی از مهم‌ترین اکوسیستم‌های زیستی زمین شناخته می‌شوند و نقش حیاتی در حفظ تنوع زیستی، تولید اکسیژن، جذب دی‌اکسید کربن، کنترل آب و هوا، حفظ خاک و جلوگیری از رسوب‌گذاری دارند. جنگل‌ها می‌توانند به صورت سرسبز، خشک یا نیمه‌خشک باشند و در انواع مختلفی از مناطق جهان یافت می‌شوند. جنگل‌ها به عنوان یکی از ثروت‌های طبیعی ارزشمند زمین شناخته می‌شوند که نقش حیاتی در حفظ تنوع زیستی و تعادل اکولوژیکی دارند و اهمیت بسزایی در حفظ محیط زیست و حیات انسان دارد.

جنگل‌های ایران از جمله ثروت‌های طبیعی ما هستند که به عنوان یکی از مهمترین مراکز بوم‌شناسی و زیست‌شناسی در جهان شناخته می‌شوند. این جنگل‌ها دارای تنوع گوناگونی از گیاهان و جانوران است و به عنوان مکان‌های حیات وحش و پایگاه‌های حیاتی برای حفاظت و حفظ تنوع زیستی شناخته می‌شوند.

جنگل‌های کشور ما شامل انواع مختلفی از جنگل‌های سرسبز، جنگل‌های خشک و جنگل‌های نیمه‌خشک می‌باشد که هر کدام از این انواع جنگل دارای ویژگی‌ها و گونه‌های متنوعی از گیاهان و جانوران هستند. از جمله معروف‌ترین جنگل‌های ایران می‌توان به جنگل‌های هیرکانی، جنگل‌های کاسپین، جنگل‌های هیرمند و جنگل‌های زاگرس اشاره کرد. جنگل‌های ایران نه تنها به عنوان محیط زیستی مهم برای حیات وحش و گیاهان شناخته می‌شوند، بلکه نقش مهمی در حفظ خاک و آب و کنترل آلودگی هوا نیز دارند.

نابودی جنگل‌های ایران یکی از مشکلات اصلی محیط زیستی کشور است که به عنوان یک تهدید جدی برای بقای این منابع طبیعی و تنوع زیستی مطرح می‌شود.

تا به امروز عوامل مختلفی از جمله قطع درختان، تبدیل کاربری اراضی جنگلی به مقاصد صنعتی یا کشاورزی، تخریب زمین‌های جنگلی به دلیل ساخت و سازهای غیرمجاز و تغییرات اقلیمی که به افزایش خشکسالی و آتش‌سوزی‌های متعدد و.... منجر به نابودی جنگل‌ها در سراسر کشور شده است.

نابودی جنگل‌ها اثرات منفی جدی بر زیستگاه‌های حیات وحش، کاهش تنوع زیستی، افزایش خسارت‌های طبیعی مانند سیلاب و خشکسالی، کاهش کیفیت هوا و آلودگی محیط زیست، از بین رفتن منابع آب و کاهش کیفیت خاک را به همراه دارد و این امر نه تنها برای محیط زیست و حیات وحش بلکه برای انسان‌ها نیز تهدید و خطری جدی به وجود می‌آورد.

امید سجادیان فعال و عضو شورای هماهنگی سازمان محیط زیست کشور در گفت‌وگو با مهر بیان داشت: در چرخه اکوسیستم طبیعی جنگل اگر یک رکن دچار آسیب یا نابودی شود رکن‌های دیگر تحت تأثیر قرار گرفته و در نتیجه اکوسیستم جنگل تضعیف می‌شود. در چرخه طبیعی جنگل‌ها آب، خاک، پوشش گیاهی، حیوانات و پرندگان ساکن جنگل، عوامل انسانی از جمله آتش سوزی‌ها، شکار، چرای دام و.... همه با هم در ارتباط اند و حیات آن‌ها تحت تأثیر یکدیگر است. یکی از مهم‌ترین معضلات امروز جنگل‌های زاگرس تغییر کاربری اراضی در مناطق مختلف و سو استفاده از بستر جنگل جهت ایجاد حوزه‌های صنعتی از جمله سد سازی، معادن و… است.

فعال و عضو شورای هماهنگی سازمان محیط زیست کشور افزود: از دیگر معضلات آتش سوزی در عرصه جنگل، کشاورزی و کشت زیر اشکوب، تبدیل اراضی و مراتع به باغات است که این امر علاوه بر صدمه به منابع و آب‌های زیرزمینی که توسط درختان جنگل حفظ و حراست می‌شود باعث تغییر اکوسیستم طبیعی در جنگل خواهد شد زیرا استفاده از آفت کش‌ها و سموم صنعتی باعث آلودگی اب، خاک، هوا، پوشش گیاهی و در نتیجه تضعیف و نابودی درختان می‌شود.

وی گفت: در سال‌های گذشته شاهد حمله آفت‌هایی به درختان بلوط زاگرس بودیم که دلیل اصلی ایجاد و تجاوز این آفات حذف دشمن طبیعی آن به دست انسان بود، انسان با دخالت در اکوسیستم طبیعی جنگل از راه سم پاشی اراضی کشاورزی، مراتع و باغات یک نوع حشره را از منطقه دور کرده یا آن را نابود کرده که این امر باعث طغیان گونه‌ای دیگر در جنگل و آسیب به طبیعت و دیگر گونه‌های جانوری و گیاهی شود.

فعال و عضو شورای هماهنگی سازمان محیط زیست کشور ادامه داد: برخی از حیوانات و پرندگان حافظان جنگل محسوب می‌شوند که با حضور و تغذیه خود در جنگل‌ها اکوسیستم چرخه طبیعت را احیا، حفظ و از افزایش گونه‌های مهاجم جلوگیری می‌کنند برای مثال سنجاب‌ها که در فصول مختلف بذر و دانه را در نقاط مختلف جنگل پنهان می‌کنند و به دلیل حافظه کوتاه مدتی که دارند فراموش می‌کنند بذرها و دانه‌ها را مصرف کنند که این روند باعث کاشت بذر و در نتیجه زادآوری جنگل به واسطه این پرندگان می‌شود یا دارکوب‌ها که دشمنان طبیعی سوسک‌های چوب خوار محسوب می‌شوند و حضور آن‌ها در جنگل باعث جلوگیری از حمله آفت سوسک چوب‌خوار به درختان می‌شود، متأسفانه به دلیل عملکردهای غیراصولی کشاورزان و باغداران حومه و درون جنگل‌ها، طی سال‌های اخیر شاهد کاهش دارکوب و طغیان آفت سوسک چوب‌خوار در نقاط مختلف جنگل‌های بلوط زاگرس بوده ایم.

فعال و عضو شورای هماهنگی سازمان محیط زیست کشور خاطر نشان کرد: در برخی از نقاط زاگرس شاهد زادآوری هستیم که این رشد و نمو بسیار زمان بر است برای مثلاً بلوط ایرانی به طور میانگین سالی شش تا ده سانت رشد می‌کند که طی این سال مخاطراتی از جمله چرای دام، سیل، آتش سوزی، فرسایش خاک و… را بر سر می‌گذراند که اگر طی بیست الی سی سال از مخاطرات بیان شده در امان بماند می‌تواند به یک درخت جوان و سرزنده تبدیل شود. درختان امروز جنگل‌های زاگرس سنی حدوداً پانصد تا هزار ساله دارند ولی متأسفانه هرروز شاهد آسیب‌های بسیاری به این میراث ارزشمند از سوی انسان‌ها هستیم.

سد خرسان با اقلیم زاگرس سازگار نیست

دبیر تشکل نهضت سبز زاگرس با اشاره به معایب سد خرسان برای جنگل زاگرس گفت: تغییرات اقلیمی تأثیر بسزایی بر رشد و حیات درختان و پوشش گیاهی جنگل دارد که هرگونه تجاوز به شرایط اقلیمی باعث نابود اکوسیستم جنگلی می‌شود، ازجمله عواملی تأثیر و نابود کننده شرایط اقلیمی که امروز در زاگرس شاهد هستیم سد خرسان است، سد خرسان که قرار است در زاگرس ساخته شود باعث تغییرات آب و هوایی منطقه شده و پوشش گیاهی زاگرس که با رطوبت کم و شرایط جوی طی هزاران سال گذشته سازگار بوده است حال با وجود مخزن دوازده هزار هکتاری آب در بستر زاگرس قطعاً تحت تأثیرات منفی تغییرات اقلیمی قرار خواهد گرفت.

احیای جنگل در گروی خروج انسان از آن است

وی افزود: به دلیل رشد کند و کهنسالی جنگل‌ها جایگزینی و توسعه جنگلی بسیار دشوار است. بهترین نتیجه زمانی حاصل می‌شود که جنگل به صورت طبیعی خود را احیا، زادآور و گسترده شود و این امر تنها با خروج انسان از عرصه‌های جنگلی امکان پذیر می‌شود، اگر دخالتی در رشد جنگل صورت گیرد بهتر است به صورت کاشت بذر بومی در هر منطقه باشد چون کاشت نهال حساس و شرایط خاصی دارد باید تا سال‌ها پس از کاشت نهال در جنگل مراقبت و روند رشد آن تحت نظر باشد ولی اگر کاشت نهال در هکتارهای محدود جهت فرهنگسازی و تشویق اذهان عمومی به گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست باشد مؤثر تر و نتیجه بخش تر است تا کاشت نهال در بسترهای جنگلی.

وی بیان داشت: باتوجه به ارزش اکولوژیکی بالای جنگل‌های زاگرس به عنوان تأمین کننده بیش از چهل درصد آب و سازنده اکسیژن بخش عظیمی از نقاط کشور به زودی بزرگترین دشمن آن یعنی انسان از قاچاق چوب، چرای دام، آتش سوزی و.... پشیمان خواهد شد.

برای جلوگیری از نابودی جنگل ابتدا باید معیشت مردم را نجات داد

وی بیان داشت: برخورد و مقابله با افرادی که معیشت خود را از راه جنگل‌ها و طبیعت تأمین می‌کنند امکان پذیر نیست زیرا کشاورز زاگرس نشینی که مجبور است در منطقه خود کشت کند اگر کشاورزی نکند چگونه باید زندگی کند؟ ما باید تلاش کنیم فشار عوامل و مخاطرات انسانی ازجمله کشاورزی بر طبیعت و جنگل‌ها کمتر شود برای مثال باید کشاورزی سنتی به حداکثر و کشت محصولات کم آب بر را ترویج و آموزش دهیم تا اقتصادی سبزی ایجاد کنیم که هم‌سو با حفظ جنگل‌ها اقتصاد هم پیشرفت کند.

وی گفت: قاچاق چوب در بین استان‌ها مرسوم و رواج است به طوری که چوب از دل زاگرس به استان‌های همجوار انتقال و در آنجا به ذغال تبدیل می‌شود که این ذغال در درجه‌های مختلف باتوجه به سن تنه درخت بلوط تولید و به فروش می‌رسد یعنی هرچه چوب درخت جوان‌تر باشد ذغال مرغوب تر و گران‌تر است که همین امر به تنهایی می‌تواند درختان جوان جنگل‌ها را منقرض کند.

انسان عامل آتش سوزی در جنگل هاست

طبق پژوهش‌های صورت گرفته ۹۵ درصد آتش سوزی‌ها در بستر جنگل عامل انسانی و فقط ۵ درصد آن عامل طبیعی دارد که هرساله این آتش سوزی‌ها باعث از بین رفتن هزاران هکتار از مراتع و اراضی جنگلی، تلف شدن و مهاجرت حیوانات گوناگونی و تغییر در چرخه اکوسیستم طبیعی می‌شود.

هرجا که سکونت گاه انسان است آتش سوزی رخ می‌دهد و این امر هرساله به دفعات متعددی تکرار می‌شود که می‌توانیم آتش سوزی‌ها را به سه قسمت تقسیم بندی کنیم؛ پیشگیری، عملیات و پایش پس از آتش سوزی.

در بخش اول عوامل مختلفی باعث آتش سوزی در مناطق مختلف است برای مثلاً عدم مرزبندی زمین‌های کشاورزی و مراتع با اراضی جنگلی که در پایان فصول برداشت محصول از زمین و آتش زدن علوفه‌های باقی مانده در زمین کشاورزی، از عوامل مهم و متعدد آتش سوزی‌های گسترده در عرصه جنگل‌ها است یا عوامل سهوی مانند ایجاد آتش‌های کوچک برای گرم کردن غذا، گرم کردن و… از سوی چوپان‌ها و طبیعت گردان که با سهل انگاری امکان گسترش آتش و نابودی صدها هکتار از اراضی جنگلی خواهد شد، عوامل شناسایی و پیشگیری آتش سوزی در جنگل‌ها به موارد بسیاری بستگی دارد که گاهاً باعث آتش سوزی‌های سهوی و گاه عمدی خواهد شد.

بخش دوم در عملیات‌های آتش سوزی اغلب مردم بومی و دوستداران محیط زیست ناجی و دلسوز ترین برای طبیعت هستند که با دست خالی و بدون تجهیزات مناسب، پیر و جوان همگی برای نجات طبیعت به صحنه می آیند. متأسفانه طی سال‌های گذشته ده‌ها تن از داوطلبان و دلسوزان طبیعت را به دلیل عدم وجود تجهیزات و امکانات لازم در آتش سوزی‌های زاگرس از دست داده ایم.

بخش سوم آتش سوزی صرفاً با عملیات خاموش سازی به پایان نمی‌رسد و پس از خاموش شدن آتش باید پایش و شناسایی مناطق انجام گردد که از آتش سوزی مجدد جلوگیری شود، پس از پایش باید جهت احیا خاک، پوشش گیاهی و زیستگاه حیات وحش منطقه قرق شود تا فشار انسان بر طبیعت کمتر و جنگل فرصت احیا خود را پیدا کند که در این زمان می‌توان نقاط ضعف و قوت منطقه را بررسی و فعالیت در آینده آن منطقه را پیش بینی کرد.

خوشبختانه طی چهار سال گذشته با کمک انجمن‌های دولتی و مردم نهاد، جامعه محلی و دوستداران محیط زیست توانسته ایم در استان کهگیلویه و بویراحمد برنامه‌ای پژوهشی و عملی در سطح ملی و کشوری در رابطه با مباحث بخش‌های مختلف آتش سوزی در بستر جنگل‌های زاگرس طرح و اجرا کرده ایم که با همراهی مردم در این روند عوامل ایجاد آتش سوزی، راه‌های پیشگیری و مقابله، آموزش به جامعه محلی، ایجاد تیم و گروه‌های مردمی داوطلب جهت کمک رسانی، پایش، قرق و… طراحی و در آتش سوزی‌ها اجرا شد.

جنگل متعلق به ماست و ما جز این خاک جایی برای زیست و رشد نداریم، این جنگل‌ها آب بخش عظیم یک کشور را تأمین می‌کنند و چرخه اکوسیستم طبیعی جنگل‌ها بر زندگی ما تأثیر مستقیمی دارد و قطعاً با نابودی جنگل‌های زاگرس و هیرکانی چرخه طبیعی گردوغبار، بخش زیادی از منابع آبی، حیات وحش، خاک و هر آنچه از خاک متولد می‌شود ازبین می‌رود، برای بقا خودمان هم که شده باید از این جنگل‌ها مراقبت و حراست کنیم.

همه ما جامعه محلی این کشور هستیم در نقش‌های مختلف چه جنگل نشین باشیم چه در استان‌های دور از جنگل زندگی کنیم چون حیات همه ما به جنگل و مزایایی که جنگل‌ها به ما می‌دهند بسته است پس نابودی جنگل‌ها در کشور ما پایان زندگی ساکنان این مرز و بوم محسوب می‌شود.

همچنین سپهر سلیمی فعال محیط زیست و حامی حقوق حیوانات با اشاره به نابودی جنگل‌های ایران زیر پای دام‌ها و احشام معتقد است: حضور دام در جنگل‌ها یک معضل عظیم در کشور محسوب می‌گردد که این امر سبب آسیب و صدمه‌های جبران ناپذیری به نقاط مختلف جنگلی در سراسر کشور کشور شده است. یکی از آسیب‌های حائز اهمیت چرای دام در مناطق جنگلی، خورده شدن بذر، درختچه و پوشش گیاهی توسط دام‌ها در عرصه جنگل است که تکرار این روند باعث جلوگیری از رشد و نمو درختان و پوشش گیاهی شده و درنتیجه مانع زاد آوری و گسترش جنگل می‌شود.

وی بیان داشت: حضور دام در بستر جنگل‌ها باعث می‌شود بذرها و نهال‌های تازه جوانه زده، خورده شوند و یا گیاهانی که تازه روییده اند زیر پای دام کوبیده و از بین برود. طبق آماری که سال گذشته از سوی یکی از مدیران منابع طبیعی منتشر شد در جنگل‌های هیرکانی سالانه ۷۰۰ میلیون نهال توسط دام‌ها خورده می‌شود که قطعاً در مناطق جنگل‌های زاگرس نیز همچنین اعدادی وجود دارد و سالانه میلیاردها نهال در جنگل‌های کشور توسط دام‌ها نابود می‌شوند.

فعال محیط زیست و حامی حقوق حیوانات بیان داشت: در جنگل‌های بلوط که تکثیر، زادآوری و پرورش درختان از میوه آن یعنی بلوط است اگر بلوطی که بر زمین می‌افتد مورد تجاوز دام و انسان قرار نگیرد این بذر فرصت می‌یابد به مرور زمان درون زمین نفوذ و زیر خاک جوانه زند و پس از چند سال تبدیل به نهال و باعث زادآوری جنگل شود اما وقتی دام در منطقه چرا می‌کند در همان زمان ابتدایی بذری را که می‌تواند تبدیل به درخت تناور شود یا زیر پای می‌کوبد و از بین می‌برد یا به عنوان غذا از آن تغذیه می‌کند.

وی بیان داشت: همزمان با ورود دام در مناطق جنگلی تعدد و تردد انسان‌ها به این منطقه افزایش می‌یابد و در پی آن احتمال آتش سوزی در این مناطق بالا می‌رود حتی در برخی مواقع آتش سوزی‌هایی به عمد با هدف از بین بردن جنگل‌ها و تبدیل اراضی جنگلی به مراتع برای آسان سازی چرای دام از سوی دامداران و جنگل نشینان صورت می‌گیرد.یکی دیگر از مخاطره انسان برای جنگل قلع و قمع درختان جنگلی برای استفاده از چوب و تبدیل به ذغال است که این مورد در جنگل‌های زاگرس بسیار مرسوم است.

فعال محیط زیست و حامی حقوق حیوانات گفت: یکی از عوامل مهمی که پیوستگی و انسجام خاک را حفظ می‌کند ریشه گیاهان و درختان است که وقتی درختان جنگلی به هر نحوی از بین بروند استحکام خاک کاهش می باید و در زمان بارش باران سیل‌های شدیدی در نقاط پایین دست جنگل رخ خواهد داد، وجود پوشش گیاهی باعث نفوذ پذیری بیشتر خاک خواهد شد که پس از بارندگی ریشه گیاهان روان آب‌های جمع شده بر سطح زمین را جذب می‌کند.عدم پوشش و ریشه قوی گیاهی و عدم وجود درختان مقاوم در مواقع بارندگی باعث شسته شدن خاک، تولید سیل و در پی آن آسیب به و مناطق طبیعی، انسان و منافع وی خواهد شد. همچنین حضور پرشمار دام سبب کوبیده و فشرده شدن خاک می‌شود که نفوذپذیری آب را کاهش می‌دهد.

وی بیان داشت: وقتی در منطقه‌ای درختان، پوشش گیاهی و جنگل از بین برود هوای آن منطقه افزایش یافته و گرم‌تر شود که در پی این گرما، شاهد کاهش بارش یا برف خواهیم بود مانند آب و هوای امروز شهرهای بزرگ کشور از جمله تهران که در سال‌های اخیر به دلیل استفاده بسیار از سوخت‌های فسیلی دمای هوا افزایش و بارندگی کم شده است.

چرای دام در جنگل‌ها و مراتع بسیار سود آور است

چرای دام در جنگل‌ها سود و منفعت کلانی برای بخش‌های خاصی از جمله دامپروران دارد زیرا دام از گیاهان جنگلی و مرتعی به رایگان تغذیه می‌کند و این اغذیه برای دام همیشه در دسترس و فراوان است.

از دیگر آسیب‌های چرای دام و دامپروری به صورت سنتی، حضور احشام در مناطق حفاظت شده و زیستگاه حیات وحش است که این امر باعث می‌شود دام‌ها مواد غذایی حیوانات گیاه خوار و علف خوار آن منطقه را از بین ببرند و خود رقیبی برای حیات وحش علف خوار محسوب شوند. وقتی که غذای جانوران گیاه خوار کم شود آن‌ها برای تأمین غدا از منطقه خارج می‌شوند که در پی این مهاجرت جمعیت آنها در منطقه کاهش و چرخه غذایی حیات وحش گوشت خوار از جمله یوز پلنگ، خرس، گرگ و… نابود می‌شود.

همچنین تأثیر حضور دام بر جمعیت گیاه خواران در یک منطقه و تأثیر جمعیت جانوران گیاه خوار بر بقای حیوانات گوشت خوار محدود به چرخه تغذیه در حیات وحش نشده و حضور دام در مناطق حفاظت شده در واقع به همه ابعاد زیستگاه حیات وحش تأثیر داشته و به این حوزه آسیب می‌رساند برای مثال حضور گوسفند و بز در منطقه باعث بیماری مشترک بین آنها با حیوانات دیگر حیات وحش مانند کل، بز و قوچ و میش خواهد شد که انتقال برخی از این بیماری‌ها مثل نشخوارکنندگان بسیار سریع و گسترده صورت می‌گیرد. طی سال‌های اخیر بیماری نشخوارکنندگان در مناطق حفاظت شده تلفات بسیار زیادی داشته و گونه‌های ارزشمند و حائز اهمیت بسیاری را به دلیل این بیماری تلف شده اند.

یکی دیگر از معضلات حضور دام در مناطق حفاظت شده، تضعیف و آسیب پذیری آن منطقه است به صورتی که افراد متعددی به عنوان چوپان و دامدار در فصول مختلف سال وارد مناطق حفاظت شده و یا نزدیک به این مناطق می‌شوند و به بهانه چرای دام دست به شکار و یا زنده گیری حیوانات حیات وحش می‌زنند.

سگ‌های چوپان بلای جان طبیعت

طبق گزارش مرکز اطلاعات ایران تقریباً ۷۰ میلیون دام از جمله گوسفند و بز در کشور وجود دارد که اگر تخمینی به ازای هر ۳۵ رأس از آنها یک سگ وجود داشته باشد یعنی امروز تقریباً ۲ میلیون سگ گله در کشور داریم.

اگر یک‌پنجم این سگ‌ها جمعیت ماده باشند و حداقل سالی سه الی چهار توله به دنیا بیاورد هرساله شاهد تولد بیش از ۱ میلیون سگ خواهیم بود که توسط سگ گله تولید شده اند، قطعاً چوپان‌ها شرایط نگهداری همه توله سگ‌ها ندارند که تعدادی از آنها را می‌کشند یا در طبیعت رها سازی می‌کنند که همین امر امروزه باعث تولید و افزایش سگ‌های بلاصاحب در کشور شده که این سگ‌ها در حاشیه شهرها و روستاها قابل مشاهده هستند و گاهاً باعث آزار و اذیت برای شهروندان، پرندگان و حیوانات دیگر طبیعت می‌شوند همچنین این سگ‌ها برای حیات وحش بسیار مضر بوده و باعث انتقال بیماری‌های فراوانی به حیوانات حیات وحش خواهند شد و در بسیاری موارد خود این سگ‌ها در طبیعت از سوی انسان و حیات وحش آسیب‌هایی خواهند دید.

آیا تولید گوشت به شکل دامپروری در کشور اقتصادی هست یا نه؟

با توجه به معضلات حضور و چرای دام در مناطق جنگلی، هزینه‌های بسیاری بر چرخه طبیعت، محیط زیست، بهداشت و درمان و اقتصاد کشور تحمیل می‌شود که از جمله این هزینه‌ها می‌توان به نابودی مناطق طبیعی، جنگل‌ها، حیات وحش، منابع آبی و.... اشاره کرد که متأسفانه در کشور این هزینه‌ها نادیده گرفته شده و اولویت بر تولید گوشت به هر نحو و روشی است.
اگر این هزینه‌ها را در نظر بگیریم متوجه می‌شویم که گوشت تولیدی در کشور بسیار گران است و اصولاً کشور ما با این شرایط اقلیمی نیمه خشک و وضعیت فعلی محیط زیست ظرفیت دامپروری به این صورت را نداشته و باید در سطح کلان اساسی و کاربردی در این مورد تحقیق و پژوهش شود.

به گفته برخی از مدیران سازمان منابع طبیعی و محیط زیست کشور، تعداد دام چند برابر بیش از ظرفیت مراتع در کشور وجود دارد و این روند باعث نابودی مراتع در سال‌های آینده خواهد شد که یکی از راه حل های موجود این است که دام و احشام از جنگل و مناطق حفاظت شده و مناطق جنگلی غنی خارج شده و دامپروری در کشور تصحیح شود.
اگر بخواهیم قیمت واقعی گوشت در کشور را در نظر بگیریم شاید متوجه شویم واردات گوشت مقرون به صرفه تر از ادامه دامپروری به صورت سنتی و با وجود این هزینه‌های کلان در حوزه‌های مختلف است.

راه دیگری که بنده معتقدم اخلاقی و اصولی‌تر خواهد بود این است که سازمان حفاظت محیط زیست، فعالان و دغدغه مندان طبیعت و محیط زیست از مردم دعوت کند که مصرف گوشت را تا حد امکان کاهش دهند چون گوشت و راه تولید آن امروز در کشور ما یکی از مخاطرات محیط زیستی محسوب می‌گردد و ما باید به سمتی برویم که مصرف گوشت کمتر شود.

با این قیمت‌ها که مصرف گوشت کم است در کشور پس چرا این همه دام پرورش داده می‌شود؟

متأسفانه طبق گفته مسؤلین و اخبار منتشره بخشی از دام‌های پرورش یافته در کشور ما به خارج از کشور قاچاق می‌شود مثل گوسفند و بز که هرروزه به کشورهای همسایه فرستاده و در کشورهای همسایه به قیمت‌های کلانی فروخته می‌شوند. متأسفانه با این کار فقط دام و احشام قاچاق نمی‌شود بلکه بخشی از حیات وحش، جنگل‌ها، مراتع و منابع آبی ما از کشور همراه با دام از خارج شده و از بین می‌رود.