خبرگزاری مهر، گروه بینالملل: با فرا رسیدن ماه اوت، سومین سالگرد قدرت گیری طالبان در افغانستان فرا رسید. توافق دوحه در سال ۲۰۲۰ و نحوه خروج نیروهای ائتلاف بینالمللی از افغانستان نشان دهنده آغاز فصل جدید در سپهر سیاسی همسایه شرقی ایران با محوریت گروه طالبان است. از آن دوران تاکنون جمهوری اسلامی ایران با توجه به مصلحت ملت افغانستان روابط غیررسمی را برپایه «منافع مشترک» و «عملگرایی سیاسی» با گروه طالبان آغاز کرده است.
پروندههایی همچون «حقآبه هیرمند»، «قدرت گیری شاخه خراسان داعش»، «تنشهای مرزی»، «مسئله مهاجران»، «تهدید مواد مخدر و پدیده قاچاق»، «شیعیان و فارسی زبانان افغانستان» و «تشکیل حکومت فراگیر ملی» از جمله موضوعات مورد بحث میان مقامات دو کشور است، لکن دشمن قصد دارد تا با سیاهنمایی در خصوص هریک از موارد یاد شده سطح تنشها میان تهران- کابل را افزایش دهد. برهمین اساس در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا به این سوال پاسخ دهیم که واقعاً چه کسانی از تشدید تنش و دشمنی میان دولت ملت ایران و افغانستان سود میبرند؟
با آنکه هنوز آمار دقیقی در خصوص تعداد مهاجران افغانستانی داخلی ایران موجود نیست اما برخی منابع آمار مهاجران افغانستانی فعال در داخل کشور را رقمی بالغ بر ۵ الی ۷ میلیون نفر برآورد کردند. وجود چنین جامعه مهاجری در داخل کشور سبب شده تا جمهوری اسلامی با فاصله از ترکیه تبدیل به بزرگترین کشور مهاجر پذیر جهان شود. طی سالهای اخیر با تدبیر مقام معظم رهبری، نظام تصمیم گرفته است تا بستر لازم برای زندگی آرام و عزت مندانه مهاجران افغانستانی فراهم شود، به گونهای که آنها میتوانند هر روز از یارانه غیرمستقیم دولت بر کالاهای اساسی استفاده کرده و حتی کودکان آنها بدون هیچ مانعی در مدارس ایرانی تحصیل کنند.
این پیوند به قدری عمیق بود که در دوران جمهوری بسیاری از مسئولان کشوری- لشگری در افغانستان فارغ التحصیل دانشگاههای برتر ایران بودند. میزان حضور مهاجران در شهرهای شرقی و مرکزی ایران به قدری زیاد است که برخی گزارشهای محلی خبر از حضور خیره کننده جامعه مهاجران در مقطع ابتدایی میدهد. با این حال دولت- ملت ایران هیچگاه به مهمانان خود بیاحترامی نکرده و براساس اصل «برادری اسلامی» و «تمدن فارسی» آنها را را شریک سفره ایرانیان کردند. در چنین شرایطی آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی دولتهای منطقه سعی دارند تا براساس منافع ژئواستراتژیک و کوتاه مدت خود زمینه تشدید تنش میان دو ملت برادر را فراهم آورند.
با توجه به حضور میلیونها مهاجر قانونی و غیرقانونی افغانستانی در خاک ایران، یکی از تاکتیکهای دشمن برای ناامن کردن فضای داخل کشور ایجاد اختلافات مصنوعی میان ایرانیان- مهاجران و بازتاب جهت دار آن در شبکههای اجتماعی است. به عنوان مثال در ماجرای حقآبه هیرمند، «ایران اینترنشنال» رسانه وابسته به سرویس موساد در دو بخش «فارسی» و «دری» سعی دارد تا مخاطب ایرانی و افغانستانی را به این جمع بندی برساند که طرف مقابل ارزشی برای منافع ملی و ملاحظات امنیتی تهران یا کابل قائل نیست. در این خط عملیات روانی به مخاطب افغانستانی این نگاه القا میشود که تهران برای دههها حقآبه هیرمند را بدون پرداخت اندک هزینهای به صورت کامل دریافت کرده و در حق کشاورزان افغانستانی ظلم نموده است! در سوی مقابل بخشی «فارسی» این رسانه صهیونیستی با انتشار تصاویر از وضعیت بحرانی هامون سعی دارد تا افکار عمومی مردم سیستان و بلوچستان را نسبت به عملکرد همسایه شرقی کشورمان بدبین کند.
در مثالی دیگر رسانههای افغانستانی در جریان درگیری مرزی محدود میان مرزبانان ایرانی و طالبانی سعی داشتند تا این واقعه را به گونهای نشان دهند که نیروهای مسلح دو کشور مجبور به افزایش سطح تنشها و درگیری مستقیم شوند. اردیبهشتماه ۱۴۰۱ نیروهای طالب بدون اطلاع قبلی اقدام به انجام عملیات راهسازی در مرز مشترک ایران و افغانستان کردند. این اقدام بدون هماهنگی و توجه به اصول و قواعد مرزی صورت گرفته بود. پس از این اقدام «غیر حرفهای»، به صورت موقت نقاط مرزی «دوغارون» و گذرگاه «اسلام قلعه» فعالیت خود را متوقف کردند. تنها ساعاتی پس از این سو تفاهم فنی، تماسهای سیاسی میان دو طرف برای بازشدن مرزها افزایش یافت. سرانجام «عنایتالله خوارزمی» سخنگوی وزارت دفاع ملی طالبان با «سوءتفاهم» خواندن این واقعه، از باز شدن مرز مشترک ایران و افغانستان خبر داد.
در موردی دیگر روز شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۲ مرزبانان ایرانی به کاروان حامل بار قاچاق، اجازه عبور به خاک کشورمان را ندادند و همین موضوع موجب آغاز درگیری میان طرفین شد. پس از این حادثه، نیروهای طالبان که به ظاهر از موضوع بیاطلاع بودند؛ اقدام به تیراندازی به طرف ایرانی کردند که به وقوع درگیری میان مرزبانان دو کشور منجر شد. متأسفانه در جریان این درگیری دو تن از مرزبانان کشورمان به شهادت رسیدند و در طرف مقابل تعداد زیادی کشته و زخمی شدند. در هر دو مورد رسانههای معاند سعی کردند تا از طریق بازنشر تصاویر و فیلمهای مربوط به مرزبانان دو کشور و انتشار اطلاعات غلط برای افکار عمومی ایران، نیروهای مسلح را به سمت پاسخ تلافیجویانه هدایت کنند. اگر این بنگاههای خبرپراکنی موفق شوند تا بر روی افکار عمومی ایران و افغانستان تأثیر بگذارند، آنگاه دستگاههای امنیتی طرفین باید خود را برای چالشهای سخت و پیچیدهای آماده کنند.
بهره سخن
افزایش تنش میان دو ملت ایران و افغانستان «بازی حاصل جمع صفر» است و هیچ برندهای جز استعمارگران غربی و متحدان آنها در منطقه ندارد. در حالی که مردم افغانستان بیش از همیشه از جنگ و ناامنی خسته شدند، غربیها با همکاری برخی کشورهای منطقه قصد دارند تا بار دیگر آتش جنگ را در این منطقه روشن کرده و با ناامن کردن افغانستان زمینه لازم برای رشد مجدد تروریسم و افراط گرایی از یک سو و ناامن کردن جغرافیای ایران، روسیه و چین را فراهم نمایند. افغانستان جنگ زده و ناامن این امکان را برای آمریکاییها فراهم خواهد کرد تا بتوانند مسیر دسترسی چین و روسیه به جنوب جهان را مختل کرده و پس از مدتی آنها را در وضعیت خفگی ژئوپلیتیکی قرار دهند. فهم این تهدید به مخاطب ایرانی کمک میکند تا کنترل تنش با قدرت حاکمه در کابل را مد نظر داشته باشد و با در نظر گرفتن استراتژی بلندمدت غرب تأمین منافع ملی را دنبال نمایند.