کارگردان نمایش «حنوط» با اشاره به ویژگی های این اثر نمایشی تطابق زیست دهه ۵۰ با امروز را از چالش های اجرای این نمایش دانست.

به گزارش خبرنگار مهر، طاها علی قارداشی کارگردان نمایش «حنوط» که این روزها در عمار نوفل لوشاتو روی صحنه است درباره دلایل انتخاب متن نمایش گفت: علیرضا دماوندی نمایشنامه «حنوط» را نوشته بود و این نمایشنامه برای من به دلیل اتفاقاتی که در آن می‌افتاد جذابیت داشت. اتفاقات و حال و هوای این اثر با اینکه در دهه ۵۰ رخ می‌دهد ولی شبیه به اکنون ما است و همین شباهت باعث شد با نمایشنامه «حنوط» اولین تجربه کارگردانی خودم را داشته باشم.

کارگردان نمایش «حنوط» تطابق زیست دهه ۵۰ با حال حاضر را چالش مهم کارگردانی این اثر دانست و گفت: ما خیلی سعی کردیم از زیست خودمان وام بگیریم و اتفاقاتی را که در زمان حاضر و در چندین سال اخیر به چشم دیده بودیم، روایت کنیم.

وی بیان کرد: تحقیق و بررسی‌های زیادی درباره شرایط و رویدادهای دهه پنجاه و همچنین فضا و اتمسفر حاکم بر جامعه آن روز داشتم و از آنجا که بسیاری از این رویدادها در زمان حال و به شکل دیگر در کشور رخ داده است؛ کار تطابق شرایط و رسیدن به آنچه می‌خواستم در قالب آن فضا به تماشاگر القا کنم، آنچنان دشوار نبود. در واقع همانطور که گفتم من هر چیزی که ساختم اول به چشمم دیدم و سپس در نمایش «حنوط» آن را پرداخت کردم و به کمک بازیگران، طراحان صحنه، لباس و نور به نمایش گذاشتم.

این کارگردان جوان تئاتر مطرح کرد: ما جوانیم و پشتوانه مالی آنچنانی نداریم اما بچه ها همگی به نوع خود و در حد توان‌شان کمک کردند و با پروژه همراه شدند. بابت رفقایی که دارم، خوشحالم. آن‌ها از جان برای کار وقت و انرژی گذاشتند. علاوه بر دوستانم تمام بزرگ‌ترهایی را که در مسیر تولید و شکل‌گیری این اثر به من کمک کردند، هیچوقت فراموش نخواهم کرد.

علی‌قارداشی در پایان از ضرورت حمایت تماشاگران از گروه‌های نمایشی برای شکوفایی، درخشش و اعتلای هنر به ویژه تئاتر گفت و از آن‌ها خواست با همراهی‌شان انرژی هنرمندان جوان را برای تولید تئاتر و رشد کیفی آثارشان بیشتر کنند.

نمایش «حنوط» نوشته علیرضا دماوندی با کارگردانی طاها علی‌قارداشی تا ۲۷ شهریور ساعت ۱۸ در عمارت نوفل‌لوشاتو میزبان مخاطبان است.

سید ‌علی ‌مساوات، حمیدرضا ‌شاهپسند، پانیذ ‌نصیری، غزاله ‌مهرابی، علی ‌طاهری، رومینا ‌بختیاری، علیرضا ‌دماوندی بازیگران این اثر نمایشی هستند.

در خلاصه داستان نمایش شعری از مولانا آمده است: هر دو می‌گفتند کز خوف سقوط، جان سپردن به از این بوی حنوط.