به گزارش خبرنگار مهر، داستان «عروسی اجنه» در ۵۳ صفحه روایت یک خانواده سنتی معاصر اصفهانی از سالهای دهه پنجاه و گم شدن پدر خانواده تا سالهای دهه هشتاد و نود و رکود اقتصادی و تعطیلی کارخانههای اصفهان در دوره محمود احمدی نژاد تا مهاجرت خانواده اصفهانی به تهران و بعد کانادا و مرگ آنها در پرواز اوکراینی را روایت میکند.
الهام شهیدان، نویسنده کتاب به خبرنگار مهر میگوید: در این داستان سعی کردم اصفهان معاصر و آدمهایش را از ناهید دایی جواد خواننده اصفهانی معروف آواز کوهستان تا همسر شاعرش کیوان قدرخواه، جمشید مظاهری، استاد برجسته ادبیات دانشگاه اصفهان، مرحوم احمد میر علایی صاحب کتابفروشی آفتاب و از درگذشتگان قتلهای زنجیرهای تا آقای موسی خانی رئیس کارخانه کیک خویی، تا عباس آباد و مادی نیاصرم و حتی سنگ قبرهای قدیمی تخت فولاد را روایت کنم.
وی ادامه داد: من همیشه عاشق اصفهان و خیابان اردیبهشت زادگاهم و آقاجون یکی از پیشکسوتان صنعت اصفهان بودم که عاشق تولید بود و دستگاههای صنعتیاش در ایران نظیر نداشت و قبل انقلاب برای ژاپنیها و ناسیونال قطعه رادیو تولید میکرد در کارخانه. با این کتاب که روایت کردم خواستم مردم ایران، اصفهان زادگاهم را نه فقط به عنوان یک شهر تاریخی بلکه به عنوان شهری که اکثر محصولات مهم صنعتی ایران در آن تولید میشود بهتر بشناسند.
داستان با افتادن سنگی در آب زاینده رود و عکسها و خاطرات راوی بر دشتهای اطراف پونه و کفش قرمز دخترک راوی در دشتهای اطراف تهران تمام میشود.
در بخشی از کتاب میخوانیم: توی صف چک لیست فرودگاه اکثر مسافرها جوانند. کتی راست میگفت. انگار همه دارند میروند. موقع سوار شدن به هواپیما سوز غریبی میزند توی پلکان و از زیر شکم رحم و تک تک سلولهای وجودم رد میشود.
آخرین نگاه را از بالای پلهها به ایران میاندازم و سوار میشوم. حال سنگریزهای را دارم که یک آن از روی پل پرت میشوم به زاینده رود. یک صدای قلپ عمیق و تمام.